bungler

/ˈbəŋɡlər//ˈbʌŋɡlə/

اشتباه کار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who performs badly or incompetently.

- The detective was a known bungler who had ruined several investigations.
[ترجمه گوگل] کارآگاه یک سارق شناخته شده بود که چندین تحقیق را خراب کرده بود
[ترجمه ترگمان] کارآگاه، کسی بود که چندین تحقیقات را خراب کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he is a bungler
او آدمی شورتی (دست و پاچلفتی) است.

2. He's an incompetent bungler.
[ترجمه گوگل]او یک سارق بی کفایت است
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم بی عرضه به حساب میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The sodomite captain proves brave, the sadist a bungler.
[ترجمه گوگل]کاپیتان لواط شجاع شجاع است، سادیست یک قاتل
[ترجمه ترگمان]فرمانده لواط شجاعت را ثابت می کند، سادیست یک اشتباه بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Parr had a reputation for being a bungler long before his spying attempt.
[ترجمه گوگل]پار مدت ها قبل از تلاش برای جاسوسی اش به یک حشره کش شهرت داشت
[ترجمه ترگمان]اون خیلی قبل از این که جاسوسی خودشو بکنه شهرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Compared with her, I am a bungler.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با او، من یک قاتل هستم
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با اون، من یه اشتباه هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Compared with him, I am a bungler.
[ترجمه گوگل]در مقایسه با او، من یک قاتل هستم
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با اون، من یه اشتباه هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The ongoing, made-in-America credit crunch and the global slump that has followed point to Bush as all-time biggest bungler.
[ترجمه گوگل]بحران اعتباری مستمر و ساخت آمریکا و رکود جهانی که به دنبال آن به وجود آمده است، بوش را به عنوان بزرگ‌ترین ضایع کننده تاریخ نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی در حال پیشرفت در آمریکا و رکود جهانی که بعد از آن به عنوان بزرگ ترین bungler در نظر گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Today's front page of The Sun carries a banner headline "The adulterer, the bungler and the joker. ".
[ترجمه گوگل]صفحه اول امروز سان یک بنر با عنوان "زنا، زناکار و جوکر" دارد
[ترجمه ترگمان]صفحه اول سان \"The Sun\" عنوانی دارد: \"زناکار، the و شوخ طبع\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The critics were down on the author as an absurd bungler.
[ترجمه گوگل]منتقدان نویسنده را به‌عنوان یک قاتل پوچ مورد انتقاد قرار می‌دادند
[ترجمه ترگمان]منتقدان، نویسنده را به عنوان an نامعقول یادداشت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Take your mind back to the first week of January - the week when Arsene Wenger was hailed as the great visionary and Rafael Benitez as a bungler who did not know his best team.
[ترجمه گوگل]ذهن خود را به هفته اول ژانویه برگردانید - هفته ای که از آرسن ونگر به عنوان یک رویاپرداز بزرگ و از رافائل بنیتز به عنوان مردی که بهترین تیم خود را نمی شناخت، تجلیل شد
[ترجمه ترگمان]ذهن خود را به هفته اول ژانویه - هفته ای که Arsene Wenger به عنوان the بزرگ و رافائل Benitez به عنوان فردی که بهترین تیم او را نمی شناخت، مورد ستایش قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who messes things up, clumsy worker
a bungler is a person who often fails to do things properly, because they make mistakes or are clumsy.

پیشنهاد کاربران

سَمبَل کار
خرابکار
دست و پاچلفتی
فردی ک کارهارا ب صورت غلط انجام میدهد و همه چیز را بهم می ریزد

بپرس