پیشنهادهای R@ha (١٤٦)
خبرا زود میرسه
? Am i interrupting مزاحم شدم؟
یک فرد مزاحم، به ویژه یک فرد پر سر و صدا
وقتی که میخوایم به کسی بگیم که اگه جای اون بودیم چیکار میکردیم I thought if i were in your shoes then maybe i could understand a little better
هر یک از بارش های شهابی که در اواسط ماه اوت رخ می دهد و به نظر می رسد از صورت فلکی پرسئوس تابش می کند.
فرار کردن
برداشتن He � withdrew � his gaze from the television او نگاه خیره شو از رو تلویزیون برداشت. همچنین withdraw میتواند به معنای پس گرفتن چیزی یا خا ...
ساق پا
اوج گرفت
سایه ای سیاه که در مقابل شی ای روشن قرار گرفته که میشه اون رو به عنوان یک شبح در نظر گرفت
به احتمال زیاد
اراسته تزئین شده
با لحنی تحقیر امیز
عقل
ضد طلسم
قابل انفجار
به طور متقاعد کننده
مسخره کردن سر به سر گذاشتن دست انداختن
Erised در واقع برعکس desire هست که ب معنی ارزو هستش. The mirror of erised در واقع آینه ارزو هستش ک تو کتاب هری پاتر عمیق ترین خواسته فرد بیننده رو ...
رد صلاحیت شدن
گوی زرین در کوییدیچ ( هری پاتر )
عجولانه از پله ها بالا رفت
جا زدن Maybe he's chickened out شاید اون جا زده.
لعنت کردن
( عامیانه ) مشروب الکلی ( به ویژه مشروب با کیفیت پایین یا تولید غیرقانونی ) ؛ ماری جوانا ( عامیانه ) کلبه کوچک کاهگلی ؛ خوابگاه ، محل زندگی ؛
گیاه سمی که با گلهای آبی پوشیده شده که از آن دارو آکونیت تولید می شود
محل نگهداری جغد ها
پاسبانی
گوشت بره
هجوم بردن
پلک چشم
دست و پاچلفتی فردی ک کارهارا ب صورت غلط انجام میدهد و همه چیز را بهم می ریزد
پایمال شده لگد مال شده
اروم و با احتیاط جلو اومدن
بالا کشیدن اب بینی با صدا
بند انگشتان
پف بال یک قارچ بزرگ گرد است که وقتی رسیده می شود منفجر می شود تا یک ابر از هاگ ها آزاد شود. Puffball skirt نوعی دامن
سیخونک زده
فرو رفتن ، رانش he might have been drifting into an uneasy sleep او ممکن است در خوابی ناخوشایند فرو رفته باشد.
بهتر
Stately home خانه ای بزرگ و قدیمی است که برای مدتی طولانی متعلق به یک خانواده اشرافی بوده است و گاهی اوقات مردم میتوانند از ان بازدید کنند.
با عجله حرکت کردن ( یک شخص یا حیوان کوچک ) که با قدم های کوتاه و سریع حرکت میکند.
دور هم جمع کردن دور هم جمع شدن
دست و پا زدن کوبیدن تکان خوردن
حمله ور شد
چنبر شده
یاقوت سرخ
شباهت داشتن/کپی برابر اصل بودن be a spitting image of someone بسیار به کسی شباهت داشتن be a spitting image of something عینا مانند چیز دیگری بودن
نیش ها
نمایان شد