ترجمههای گلی افجه (٢٥٢)
متاسفم نا امیدت کردم اما بهر حال می ترسم نتوانم بیایم
بنظر میرسد کت وشلوار باید تا جلسه بعدی اویزان بماند
در اخر , میترسم اگر بگویم سکه جالبتر از ارزش ان است ممکن است شما را مایوس کنم
رادیو سایگون بی وقفه راک اند رول ( سبک موسیقی ) پخش می کرد صبح , ظهر و شب
قند در بدنسازی مضر است چرا که حقیقت این است که باعث بالا رفتن سطح انسولین در خون می شود
ساختار بدن بسیاری از زنان سبب میشود تا در دهه سی سالگی موهای خود را رنگ کنند
شما می توانید اینجا اشتراک روزنامه ها را بگیرید
ما همیشه در ابتدای کلاس باله حرکات کششی انجام میدهیم
ادرس پستی خود را برایتان ایمیل خواهم کرد
حتی با وجود انکه حالا به ان پست حلزونی می گویند پست عادی فقط کند تر است
فقر برای ثروتمندان غیر عادی است انها سر در نمی اورند چرا مردم وقتی شام می خواهند زنگ نمی زنند
بسیاری از زنان هنوز برای پرورش فرزند از کار مرخصی می گیرند
با انتخاب و ( اولویت قرار دادن ) زمان در وقت صرفه جویی کنید
او سیگاری نیست اما پدرش مدام سیگار می کشد
او تمایل خود به دانستن اسم ان مردرا سرکوب کرد
ما برای هتل ها رختشورخانه , باشگاه , رستوران و محل شستن ماشین تدارک می بینیم
مرگ او در ۱۹۹۰ ان زن را کاملا به سوگ نشاند
شوک عزیمت او , زن را دچار احساس تنهایی و اندوه کرد
هدیه برای این واقعیت تاکید داشت که اهدا کننده یک فرد عادی ( عوام ) بود
هدف پیدا کردن یک روش جدید برای اصلاح بزرگی چانه و ارزیابی نتایج عمل جراحی است
او از پیشخوان جواهر فروشی یک ساعت دزدید
حالا باید انرا از پس انداز کوچکمان بخریم
او از صنوق پس انداز پول قرض گرفت
کلیف فکر می کند همه چیز را در دنیا می داند
می توانید هر رنگ جینی را که وجود دارد بخرید
ما ساعت ها انجا نشستیم و در مورد همه چیز دنیا حرف زدیم
خردمند در تنهایی کمتر از هر زمانی تنهاست
درخشش چشمانش هر بار که می خندید به صورتش روح می بخشید
شرکت در این سه ماه ۷ میلیون دلار از دست داد که با سود ۲ میلیون دلار در سال گذشته در تضاد است
بگذار موضوع تا جلسه بعد معلق بماند
کتابخانه اشتراک کدام مجله ها را دارد
در راه برای خوردن خوراکی مختصر توقف کردیم
انگشتر الماس او زیر نور ناگهان درخشید
هیجان و درخشش زیادی در نمایش وجود دارد
دخترم دوست دارد لباس های بزرگتر از اندازه اش بپوشد
مادرم یک هفته در میان ملافه ها را عوض می کند
دخترک التماس کرد بار دیگر روی شانه های پدرش سوار شود
یک دسته گل سرخ بزرگ روی میزش برای او گذاشتند
این بنیاد خصوصی وقف کمک به مردم برای رهایی از فقر است
او داشت می فهمید سوار هواپیما شدن مثل دزدیدن کامیون نیست
گروهی از والدین فشار اصلی را برای محدودیت سرعت در شهر وارد اوردند
بازیکن مهاجم بجای دویدن باید پاس می داد
در این نوع کار به تکامل رسیدن غیر ممکن است
گاهی میتوانم خیلی پر جنب و جوش باشم و گاهی ساکت , بستگی دارد
جو ما را به این رستوران فرانسوی عالی برد
مقامات محلی ممکن است مراقبت روزانه برای بچه های زیر ۵ ساله را تامین کند
انها دوست دارند در بالکن خوصی خود حمام افتاب بگیرند
من اغلب با صدای بلند کتاب های غیر داستانی را برای پسرهایم می خوانم تا به درس های آنها کمک کند
اجرای دیشب اینجا در نیویورک با اجرای سال گذشته که در لندن دیدم برابری می کرد
تو همیشه در شطرنج از من می بری
اجازه دادم احساسم بر من غلبه کند
با اقامت در یکی از هتل های لوکس ما خود را ناز پرورده کنید
قلب بخشنده هدیه را عزیز و ارزشمند می سازد
کجای دنیا می توانم ان کیف را گذاشته باشم ؟
دف منظور خود را کوتاه اما واضح بیان کرد
من سیمون را کمی قبل از عزیمت به روسیه دیدم
کمی قبل از غروب آنها به انشعابی رسیدند و مسیر سمت چپ را در پیش گرفتند
هردوی ما مدت کوتاهی بعد از غذا احساس بیماری کردیم
حالا میتونی به او بگی یادت باشه دیرتر بهتر از هرگز است
هنوز هم با همان گروه ( خدمه هواپیما یا کشتی ) هستی
این خشکی زیبایی را پاک و چروک ها را نمایان می کند
تنها نکته ای که ما را نگران کرده بود
تا جوان هستی پس انداز کن تا در پیری خرج کنی
او سعی می کرد به بچه ها اهمیت شستن میکروب ها را یاد آوری کند
او خواننده فوق العاده ای است که لیاقت موفقیت هایش را دارد
شعار شرکت وحدت , عملی بودن درستکاری و پشتکار است
پیشروی کامل شد و مهاجم ۲۰ یارد را تسخیر کرد
چه چیز در دنیا غم انگیزتر از ان است که روزی بگذرد و کاری انجام نشود
مردم آن شهر تازه وارد ها را قبول نمی کردند
او با قبول دعوت ، ، عروسی زن سابقش همه را شگفت زده کرد
مراقبت روزانه و نیاز به تخت های بیشتر ضرورت است
اسیر گیرنده ها او را وادار به اعتراف کردند
او سوزن رانخ کرد ، ، ، یا ، ، ، او نخ را از سوراخ سوزن گذارند
ما با قدرت به تصاویری از رنج در فیلم ( بر احساس بیننده ) چیره شدیم
او حاضر میشود ۲۰۰۰ دلار برای ماشین لباسشویی هزینه کند
او با خانواده سوگوار ابراز همدردی کرد
اشتیاق او به یاد گیری معلم ها را تحت تاثیر قرار داد
بنظر خارق العاده است بعد از پنجاه سال او را به یاد می اورند
ارباب بخاطر نیاز به پول بعضی از برده ها را فروخت
استفاده عالی از زندگی صرف ان برای چیزی است که به ان تداوم بخشد
گرند کنیون هرگز در تاثیر گذاری بر مردم خطا نمی کند
شما می توانید با مبلغ کمی ۳۲ دلار اشتراک سالانه مجله را بگیرید
با وجود ظاهر و رفتار اجتماعی اش لوک خجالتی بود
در قفل بود واتش نشان ها بزور انرا باز کردند
لبخند بشاش و برق چشمان ابی او بوضوح نشان میداد که هنوز یک زن عاشق است
عروس دسته گل رز سفید زیبایی در دست داشت
او در زندگی نامه اش گاهی به خاطرات تلخ دوران مدرسه اشاره می کند
یکروز در میان صندوق پستی خود را نگاه می کنم
او هرگز اجازه نداد احساس بر او چیره شود
هیچ کس نمی تواند در بحث بر او غلبه کند
کفش ها کمی تنگ بودند اما جا باز کردند ( کش امدند )
دروغ باعث دروغ میشود که ادامه دارد
پرخاشگری می تواند منجر به هر دو مشکل روحی و احساسی شود
ما از اتش گرم در شبی سرد و بارانی لذت می بریم
او دوست دارد با رفتار خاص سگش را لوس کند
اگر به لوس کردن ان بچه ادامه دهی تنبل و بدرد نخور بار می اید
در مقابل چهره افتاب سوخته مرد ، زن رنگ پریده و بیمار بنظر می رسید
این لباس بچه کوچولو خیلی مامانی است
من وقتی احساس سرما خوردگی می کنم دو تا اسپرین می خورم
یک طرف اسکناس دلار تصویر جورج واشنگتن است
برگ های چای را اضافه کنید و بگذارید پنج دقیقه دم بکشد
نمی توانم با بازنشستگی ملتم را نا امید کنم
او کلیدگشودن قفل تمام معما را پیدا کرد
شریل جواب داد بله مامان و عروسکش را کنار گذاشت
من در اخرین دور مسابقه به برتری او خاتمه دادم
تا زمانیکه همسایه از اینجا دور است ما از گربه آنها مراقبت می کنیم
این گزارش نشان میدهد که افسران پلیس مرد موقعیت بالاتر از افسران زن در جامعه دارند
من اغلب عادت داشتم در سوپر مارکت ها پرسه بزنم
وقتی دانشجو بودم مجبور بودم با نان و اب زندگی کنم
در مورد آخرین فیلم او تبلیغات زیادی شده است
اگر تمرینات سبب ناراحتی شما می شود فورا انرا قطع کتید
او ان مرد را عزیزم صدا زد اما بنظر میرسید مجبور است
زمان زیادی می گذرد اما از هرگز بهتر است
افسر پلیس از زن غیر احساسی در مورد حمله سوال کرد
لطفا همه در مورد روز شنبه حرفی نزنند می خواهیم انها را واقعا غافلگیر کنیم
او به آرامی سری تکان داد و با حضور مرد موافقت کرد
زن یک کلاه گیس پودر زده به سر داشت همانطور که آنزمان مد بود
دوست داری بریم سینما ؟بستگی داره ممکنه مجبور باشم از بچه مراقبت کنم
دانش آموز به هر کسی که احساس کنند غریب یا متفاوت است اغلب بی اعتنایی می کنند
عکس او در لحظه بسیار شاد و کاملا به موقع برداشته شده است
ما باید نیروی کاری را مهارت تازه اموزش دهیم تا از عهده انبوهی از تغییرات تکنولوژی بر بیایند
او بدون شک یک دانشگاهی قابل احترام بود
گل های روی میز غذا خوری به ان طراوت و جوانی بهاری بخشید
حرف های مهربان او مرهمی بر روح ازار دیده اش بود
او خیلی خسیس بود که برای عروسی دخترش کت وشلوار نو بخرد پس لباس کهنه و رنگ و رو رفته اش را که خیلی تنگ بود پوشید
او ثروتی افسانه ای دارد اما فقط با خسیسی مقداری از آنرا به خیریه می دهد
خیلی عجیب است این همه بچه می توانند کنار گذاشته شوند
او یک فرد واقعی است نه ساخته یک رویا
ما از پرتقال های مزرعه مقداری مارمالاد درست کردیم
او یک ماشین برقی اختراع کرد اما هرگز آنرا بکار نگرفت
ما اجبارا با ماشین های گذری به سانفرانسیسکو برگشتیم
او در همه رستوران ها و مشروب فروشی ها شناخته شده بود وبیشتر اوقات تحمل می کرد
بعد از کاری که کرد مستحق مرگ است
وقتی از تعطیلات برگشت سرحال بنظر می رسید
خانواده او فقیر بودند و بچه ها بندرت غذای کافی می خوردند
او از زندگی بدون پرداخت اجاره دراپارتمان دوست دخترش خجالت می کشید
فیلم نگاهی تزیین شده به زندگی طبقه متوسط و فقیر را نشان داد
پیروزی برایم اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه برایش تلاش کنم
اگر با برادر عزیزت بروی ومرا تنها بگذاری خوشحال می شوم
مساله کنترل سلاح بر انتخابات بعدی اثر می گذارد
روح پهناور اندیشه فعال و قلب خلاق نابغه می سازد
وقتی سوار قطار شد مادرش برای او بوسه فرستاد
او را در باغ یافتم , مثل همبشه در رویا
او چندین هزار دلار برای بازنشستگی خود کنار گذاشته
این گل ها رنگ های درخشانی برای جلب پروانه ها دارند
در سیاست هم مثل زندگی حقیقت رنج آوره بهتر بیان نشه
او باید یک بطری ویسکی را دیشب تمام کرده باشد
او تصمیم گرفت مثل همیشه ادامه دهد , کارهای معمول را انجام دهد, دعا کند و امیدوار باشد
پشت درد وقتی روی وان کوتاه ، ظرفشویی کالسکه بچه یا چرخ دستی خرید خم می شوم شکایت دائمی من است
هیچ راهی نبست که اخبار بد را خوب پوشش دهیم
جدایی فشار عاطفی زیادی در بر دارد
او بخاطر سرقت مسلحانه ده سال زندانی شده بود
شما هنوز هم در سالن بیلیارد وقت گذرانی می کنید
3به اضافه 5 برابر است با 5 به اضافه 3
سرویس اتوبوس بطور منظم از ایستگاه قطار تا مرکز شهر وجود دارد
او بعنوان فردی صادق و متفکر ما را تحت تاثیر قرار داد
نخست وزیر بی خبر وارد منطقه حادثه دیده خواهد شد
بزرگترین عیب شخصیت او نداشتن صداقت است
یک کفشدوز ماده در طول عمر بیش از ۱۰۰۰ تخم ریزی دارد
تمام ادیان و سیاست های غیر خشونت امیز باید بطور مساوی مورد احترام باشند
تنها سر نخ یافته شده از جنایت یک ته سیگار بود
از سر پیچ سمت چپ بروید تا به کلیسا برسید
انسان بزرگ میتواند با قدرت شخصیت بر دیگران تسلط یابد
هیت منصفه خوب سعی نخواهد کرد نظر شخصی اعمال کند
تعجبی نداره اگر بعد از بلعیدن سه تا بستنی حال تهوع داشته باشی
او هرگز به ظاهر خود توجه نمی کند
در ایستگاه قطار ( خاله , عمو , دایی , عمه زاده = cousin ) را سوار کردیم
حالا می توانست اطمینان داشته باشد که او دوستش دارد
او ان زن را یکی از بهترین نمایشنامه نویسان امریکا بشمار می اورد