ترجمه‌های گلی افجه (٢٥٢)

بازدید
٩٢٧
تاریخ
٥ سال پیش
متن
I have a hangover.
دیدگاه

قبل از طوفان پکن در چین ابر ها بر اسمان سایه افکنده بودند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I'm sorry to disappoint you, but I'm afraid I can't come after all.
دیدگاه

متاسفم نا امیدت کردم اما بهر حال می ترسم نتوانم بیایم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I had one hell of a hangover the next morning.
دیدگاه
-١٦

بنظر میرسد کت وشلوار باید تا جلسه بعدی اویزان بماند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Where do the youngsters hang out?
دیدگاه

پاتوق جوانترین ها کجاست ؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The army won the town.
دیدگاه

ارتش شهر را تسخیر کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Don't disappoint me by being late again.
دیدگاه

دوباره با دیر امدن مایوسم نکن

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Molly's more of a giver than a receiver.
دیدگاه

مالی بیشتر بخشنده است تا دریافت کننده

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Lastly, I fear I may have to disappoint you when I say that the coin is more interesting than valuable.
دیدگاه

در اخر , میترسم اگر بگویم سکه جالبتر از ارزش ان است ممکن است شما را مایوس کنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
This brandy has a fine bouquet.
دیدگاه

این برندی ( نوشیدنی ) بوی خوبی دارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Yes, he's a chain smoker.
دیدگاه

بله او یکسره سیگار می کشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I am a chain smoker.
دیدگاه

من زیاد سیگار می کشم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Radio Saigon played nonstop rock and roll, and it was on morning, noon, and night.
دیدگاه

رادیو سایگون بی وقفه راک اند رول ( سبک موسیقی ) پخش می کرد صبح , ظهر و شب

تاریخ
٢ سال پیش
متن
life at the bottom
دیدگاه

زندگی در سطح پایین ، ، ، ، زندگی صفر

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Sugar is positively detrimental to bodybuilding due to the fact that it causes a rise in insulin levels.
دیدگاه
٠

قند در بدنسازی مضر است چرا که حقیقت این است که باعث بالا رفتن سطح انسولین در خون می شود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Body-building Many women begin colouring their hair in their mid-30s.
دیدگاه
٠

ساختار بدن بسیاری از زنان سبب میشود تا در دهه سی سالگی موهای خود را رنگ کنند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
You can subscribe here for your newspapers.
دیدگاه
٠

شما می توانید اینجا اشتراک روزنامه ها را بگیرید

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We always do our stretches at the beginning of the ballet class.
دیدگاه
٠

ما همیشه در ابتدای کلاس باله حرکات کششی انجام میدهیم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He was in for a ten-year stretch.
دیدگاه
٠

او یک دوره ده ساله زندان بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I will email you with my snail mail address.
دیدگاه
٠

ادرس پستی خود را برایتان ایمیل خواهم کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Mike : Any snail mail for me today?
دیدگاه
٠

مایک : هیچ نامه پستی امروز برایم رسیده ؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Email is much faster than snail mail.
دیدگاه
٠

ایمیل بسیار سریعتر از پست است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Even though it is now called snail mail, regular mail is anything but slow.
دیدگاه
٠

حتی با وجود انکه حالا به ان پست حلزونی می گویند پست عادی فقط کند تر است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Poverty is an abnormality to rich people. It is very difficult to make out why people who want dinner do not ring the bell.
دیدگاه
٠

فقر برای ثروتمندان غیر عادی است انها سر در نمی اورند چرا مردم وقتی شام می خواهند زنگ نمی زنند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Many women still take career breaks to bring up children.
دیدگاه
٠

بسیاری از زنان هنوز برای پرورش فرزند از کار مرخصی می گیرند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
To choose time is to save time.
دیدگاه
٠

با انتخاب و ( اولویت قرار دادن ) زمان در وقت صرفه جویی کنید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He is no smoker, but his father is chain smoker.
دیدگاه
٠

او سیگاری نیست اما پدرش مدام سیگار می کشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The actor is a chain smoker.
دیدگاه
٠

بازیگر مرد یک سیگاری قهار است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She repressed her desire to mention his name.
دیدگاه
٠

او تمایل خود به دانستن اسم ان مردرا سرکوب کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We Supply to Hotels, Laundry Farming, Clubs, Restaurant CAR Wash Centre.
دیدگاه
٠

ما برای هتل ها رختشورخانه , باشگاه , رستوران و محل شستن ماشین تدارک می بینیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The plane crash bereaved her of her busband.
دیدگاه
٠

سانحه هوایی او را سوگوار شوهرش کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
His death in 1990 left her completely bereft.
دیدگاه
٠

مرگ او در ۱۹۹۰ ان زن را کاملا به سوگ نشاند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The shock of his departure had left her feeling alone and bereft.
دیدگاه
٠

شوک عزیمت او , زن را دچار احساس تنهایی و اندوه کرد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Fortune is a giver and a taker.
دیدگاه
٠

شانس است که می بخشد و می گیرد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The gift emphasized the fact that the giver was a public man.
دیدگاه
٠

هدیه برای این واقعیت تاکید داشت که اهدا کننده یک فرد عادی ( عوام ) بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Objective To search a new method to correct oversize chin and to evaluate the surgical results.
دیدگاه
٠

هدف پیدا کردن یک روش جدید برای اصلاح بزرگی چانه و ارزیابی نتایج عمل جراحی است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He palmed a watch from the jewelry counter.
دیدگاه
٠

او از پیشخوان جواهر فروشی یک ساعت دزدید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We now have to buy it from our petty cash.
دیدگاه
٠

حالا باید انرا از پس انداز کوچکمان بخریم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He took to borrowing money from the petty cash.
دیدگاه
٠

او از صنوق پس انداز پول قرض گرفت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Setting up a petty cash account.
دیدگاه
٠

یک حساب پس انداز کوچک باز کن

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Cliff thinks he knows everything under the sun.
دیدگاه
٠

کلیف فکر می کند همه چیز را در دنیا می داند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Nothing new under the sun.
دیدگاه
٠

هیچ چیز در دنیا تعجب اور نیست

تاریخ
٥ سال پیش
متن
You can buy jeans in every colour under the sun.
دیدگاه
٠

می توانید هر رنگ جینی را که وجود دارد بخرید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We sat there for hours talking about everything under the sun.
دیدگاه
٠

ما ساعت ها انجا نشستیم و در مورد همه چیز دنیا حرف زدیم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
A wise man is never less alone than when (he is) alone.
دیدگاه
٠

خردمند در تنهایی کمتر از هر زمانی تنهاست

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A sparkle in his eyes animated his face whenever he smiled.
دیدگاه
٠

درخشش چشمانش هر بار که می خندید به صورتش روح می بخشید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Pamper yourself with our luxury gifts.
دیدگاه

با هدایای تجملی ما نازپرورده شوید

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The car hit top speed.
دیدگاه

ماشین با سرعت زیاد تصادف کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The company lost $7 million this quarter in contrast to a profit of $ 2 million a year earlier.
دیدگاه

شرکت در این سه ماه ۷ میلیون دلار از دست داد که با سود ۲ میلیون دلار در سال گذشته در تضاد است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
This procedure is a hangover from the old system.
دیدگاه

بگذار موضوع تا جلسه بعد معلق بماند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Which journals does the library subscribe to?
دیدگاه

کتابخانه اشتراک کدام مجله ها را دارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We stopped for a snack on the way here.
دیدگاه

در راه برای خوردن خوراکی مختصر توقف کردیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I simply adore the way your hair is done!
دیدگاه

سادگی ارایش موهات رو دوست دارم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
There was a sudden sparkle as her diamond ring caught the light.
دیدگاه

انگشتر الماس او زیر نور ناگهان درخشید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She spoke to him shortly.
دیدگاه
٠

او به تندی با او صحبت کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I saw it when he palmed that ace.
دیدگاه
٠

من دیدم او ان تک خال ( آس ) را کف رفت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
There is plenty of fizz and sparkle in the show.
دیدگاه
٠

هیجان و درخشش زیادی در نمایش وجود دارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
My daughter loves to wear oversize clothes.
دیدگاه
٠

دخترم دوست دارد لباس های بزرگتر از اندازه اش بپوشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
My mother changes the sheets every other week.
دیدگاه
٠

مادرم یک هفته در میان ملافه ها را عوض می کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The little girl begged for another ride on her father's shoulders.
دیدگاه
٠

دخترک التماس کرد بار دیگر روی شانه های پدرش سوار شود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A large bouquet of roses arrived on her desk.
دیدگاه
٠

یک دسته گل سرخ بزرگ روی میزش برای او گذاشتند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It's a private foundation dedicated to helping people move out of poverty.
دیدگاه
٠

این بنیاد خصوصی وقف کمک به مردم برای رهایی از فقر است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
It was beginning to dawn on him that getting on a jet plane wasn't like stealing a truck.
دیدگاه
٠

او داشت می فهمید سوار هواپیما شدن مثل دزدیدن کامیون نیست

تاریخ
٣ سال پیش
متن
You look fantastic in that dress.
دیدگاه
٠

با این لباس معرکه شدی

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The lighting at the disco was fantastic.
دیدگاه
٠

نورپردازی دیسکو خیال انگیز بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He was bereaved of his wife last year.
دیدگاه
٠

او سال گذشته سوگوار زنش شده بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A group of parents was the main force behind the change in the town's speed limit.
دیدگاه
٠

گروهی از والدین فشار اصلی را برای محدودیت سرعت در شهر وارد اوردند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The quarterback should have passed instead of trying to run.
دیدگاه
١

بازیکن مهاجم بجای دویدن باید پاس می داد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He hit on the answer unexpectedly.
دیدگاه
١

او بطور غیر منتظره ای به جواب رسید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Perfection is impossible to achieve in that kind of work.
دیدگاه
١

در این نوع کار به تکامل رسیدن غیر ممکن است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Sometimes I can be hyper and sometimes I can be reserved, it just depends.
دیدگاه
١

گاهی میتوانم خیلی پر جنب و جوش باشم و گاهی ساکت , بستگی دارد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Jo put us onto this fantastic French restaurant.
دیدگاه
١

جو ما را به این رستوران فرانسوی عالی برد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Local authorities may provide day care for under fives.
دیدگاه
١

مقامات محلی ممکن است مراقبت روزانه برای بچه های زیر ۵ ساله را تامین کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
They like to sunbathe on their private balcony.
دیدگاه
١

انها دوست دارند در بالکن خوصی خود حمام افتاب بگیرند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I often read aloud to my sons the nonfiction books that support their school studies.
دیدگاه
١

من اغلب با صدای بلند کتاب های غیر داستانی را برای پسرهایم می خوانم تا به درس های آنها کمک کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Illness bereaved her of her husband.
دیدگاه
١

بیماری او را از شوهرش جدا کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Last night's performance here in New York equaled the one I saw in London last year.
دیدگاه
١

اجرای دیشب اینجا در نیویورک با اجرای سال گذشته که در لندن دیدم برابری می کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
You always get the better of me at chess.
دیدگاه
١

تو همیشه در شطرنج از من می بری

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I allowed my feelings to get the better of me.
دیدگاه
١

اجازه دادم احساسم بر من غلبه کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Pamper yourself with a stay in one of our luxury hotels.
دیدگاه
١

با اقامت در یکی از هتل های لوکس ما خود را ناز پرورده کنید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I have a bath every other day.
دیدگاه
١

یکروز در میان حمام می کنم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The heart of the giver makes the gift dear and precious.
دیدگاه
١

قلب بخشنده هدیه را عزیز و ارزشمند می سازد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Where under the sun could I have put the purse?
دیدگاه
١

کجای دنیا می توانم ان کیف را گذاشته باشم ؟

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Duff explained his meaning shortly but clearly.
دیدگاه
١

دف منظور خود را کوتاه اما واضح بیان کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I saw Simon shortly before his departure for Russia.
دیدگاه
١

من سیمون را کمی قبل از عزیمت به روسیه دیدم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Shortly before dusk they reached a fork and took the left-hand track.
دیدگاه
١

کمی قبل از غروب آنها به انشعابی رسیدند و مسیر سمت چپ را در پیش گرفتند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
We both started to feel ill shortly after the meal.
دیدگاه
١

هردوی ما مدت کوتاهی بعد از غذا احساس بیماری کردیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
a canned speech
دیدگاه

سخنرانی از پیش تعیین شده ( اماده )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
You can tell him now, remember better late than never.
دیدگاه

حالا میتونی به او بگی یادت باشه دیرتر بهتر از هرگز است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Do you still hang out with the same crew ?
دیدگاه

هنوز هم با همان گروه ( خدمه هواپیما یا کشتی ) هستی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It dry-cleans beautifully and wrinkles hang out.
دیدگاه

این خشکی زیبایی را پاک و چروک ها را نمایان می کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The one point that concerned us a little was. . .
دیدگاه

تنها نکته ای که ما را نگران کرده بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
There's some white stuff on this plate.
دیدگاه

مقداری اشغال سفید روی این بشقاب هست

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The soil was poor for farming.
دیدگاه
٠

خاک برای کشاورزی حاصلخیز نبود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Spare when you’re young, and spend when you’re old.
دیدگاه

تا جوان هستی پس انداز کن تا در پیری خرج کنی

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She tried to impress upon the children the importance of washing away germs.
دیدگاه
٠

او سعی می کرد به بچه ها اهمیت شستن میکروب ها را یاد آوری کند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She's a fantastic singer who deserves all the success she's had.
دیدگاه
٠

او خواننده فوق العاده ای است که لیاقت موفقیت هایش را دارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The motto of the company is unity, practicality, conscientiousness and aggressiveness.
دیدگاه
٠

شعار شرکت وحدت , عملی بودن درستکاری و پشتکار است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The pass was complete, and the offense gains twenty yards.
دیدگاه
٠

پیشروی کامل شد و مهاجم ۲۰ یارد را تسخیر کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Two plus three is five.
دیدگاه
١

دو به اضافه سه می شود پنج

تاریخ
٥ سال پیش
متن
What is there sadder under the sun than a day that is gone and notyhing done.
دیدگاه
١

چه چیز در دنیا غم انگیزتر از ان است که روزی بگذرد و کاری انجام نشود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Do you think she was wearing a wig?
دیدگاه

فکر می کنی آن زن کلاه گیس می گذاشت؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The townspeople didn't accept the newcomers.
دیدگاه
١

مردم آن شهر تازه وارد ها را قبول نمی کردند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He surprised everyone by accepting his ex-wife's wedding invitation.
دیدگاه
١

او با قبول دعوت ، ، عروسی زن سابقش همه را شگفت زده کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
There is an urgent need for more day care centres and more hospital beds.
دیدگاه
١

مراقبت روزانه و نیاز به تخت های بیشتر ضرورت است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
His captors forced a confession from him.
دیدگاه
١

اسیر گیرنده ها او را وادار به اعتراف کردند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She passed the thread through the eye of the needle.
دیدگاه
٢

او سوزن رانخ کرد ، ، ، یا ، ، ، او نخ را از سوراخ سوزن گذارند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We were overcome by the powerful images of suffering in the film.
دیدگاه

ما با قدرت به تصاویری از رنج در فیلم ( بر احساس بیننده ) چیره شدیم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I like the the layout of the house.
دیدگاه
-١٤

او حاضر میشود ۲۰۰۰ دلار برای ماشین لباسشویی هزینه کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She expressed her sympathy to the bereaved family.
دیدگاه
٢

او با خانواده سوگوار ابراز همدردی کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
His earnest desire to learn impressed his teachers.
دیدگاه

اشتیاق او به یاد گیری معلم ها را تحت تاثیر قرار داد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
It seemed fantastic that they still remembered her 50 years later.
دیدگاه
٢

بنظر خارق العاده است بعد از پنجاه سال او را به یاد می اورند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
In need of cash, the master sold off some of the plantation's slaves.
دیدگاه

ارباب بخاطر نیاز به پول بعضی از برده ها را فروخت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The great use of life is to spend it for something that overlasts it.
دیدگاه

استفاده عالی از زندگی صرف ان برای چیزی است که به ان تداوم بخشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Death and taxes are the only sure things.
دیدگاه

مرگ و مالیات تنها چیزهای حتمی هستند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We must do this to save face.
دیدگاه

ما باید اینکار را برای حفظ ظاهر انجام دهیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
My job was to hang out the washing.
دیدگاه
٠

شغل من برای زندگی نظافت کردن بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The Grand Canyon never fails to impress people.
دیدگاه
٠

گرند کنیون هرگز در تاثیر گذاری بر مردم خطا نمی کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I am afraid I cannot cope with this.
دیدگاه
١

میترسم نتوانم با این مشکل مقابله کنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
You can subscribe to the magazine for as little as $32 a year.
دیدگاه
٢

شما می توانید با مبلغ کمی ۳۲ دلار اشتراک سالانه مجله را بگیرید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Not all good day care is so costly.
دیدگاه
٢

همه مراقبت های روزانه خوب گران نیستند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He has barely enough money to live on.
دیدگاه
٢

او به ندرت پول کافی برای زندگی دارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Underneath his outgoing behaviour Luke was shy.
دیدگاه
٢

با وجود ظاهر و رفتار اجتماعی اش لوک خجالتی بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The door was locked, so the firefighters had to force it open.
دیدگاه
٢

در قفل بود واتش نشان ها بزور انرا باز کردند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
His clothes were lying all over the floor.
دیدگاه

لباس هایش روی کف زمین افتاده بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
There was little sparkle in their performance.
دیدگاه
٢

اجرا ی انها درخشش کمی داشت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The radiant smile and the sparkle in her blue eyes were the clear signs of a woman still deeply in love.
دیدگاه
٢

لبخند بشاش و برق چشمان ابی او بوضوح نشان میداد که هنوز یک زن عاشق است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The bride carried a beautiful bouquet of white roses.
دیدگاه
٢

عروس دسته گل رز سفید زیبایی در دست داشت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
In her autobiography she occasionally refers to her unhappy schooldays.
دیدگاه
٢

او در زندگی نامه اش گاهی به خاطرات تلخ دوران مدرسه اشاره می کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The prisoner begged for mercy.
دیدگاه
٣

زندانی تقاضای بخشش کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I check my mailbox every other day.
دیدگاه
٣

یکروز در میان صندوق پستی خود را نگاه می کنم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She didn't allow her emotions to get the better of her.
دیدگاه
٣

او هرگز اجازه نداد احساس بر او چیره شود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
No one can get the better of her in an argument.
دیدگاه
٣

هیچ کس نمی تواند در بحث بر او غلبه کند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He was born with a deformed right leg.
دیدگاه
٣

او با یک پای راست ناقص بدنیا آمد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Rub the balm gently into the skin.
دیدگاه
٣

پماد را به آرامی روی پوست بمالید

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The shoes had been a little tight, but they stretched.
دیدگاه
٣

کفش ها کمی تنگ بودند اما جا باز کردند ( کش امدند )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
A lie begets a lie till they come to generations.
دیدگاه
٣

دروغ باعث دروغ میشود که ادامه دارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Can I fix you a snack?
دیدگاه
١

می توان برایتان چیز مختصری برای خوردن درست کنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Abuse can lead to both psychological and emotional problems.
دیدگاه
١

پرخاشگری می تواند منجر به هر دو مشکل روحی و احساسی شود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We enjoy a cheerful fire on a cold, rainy night.
دیدگاه
١

ما از اتش گرم در شبی سرد و بارانی لذت می بریم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She loves to pamper her dog with special treats.
دیدگاه
١

او دوست دارد با رفتار خاص سگش را لوس کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
If you continue to pamper that child, he'll grow up spoiled and lazy.
دیدگاه
٢

اگر به لوس کردن ان بچه ادامه دهی تنبل و بدرد نخور بار می اید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Next to his tanned face, hers seemed pallid and unhealthy.
دیدگاه
٢

در مقابل چهره افتاب سوخته مرد ، زن رنگ پریده و بیمار بنظر می رسید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
This little outfit for the baby is just darling.
دیدگاه

این لباس بچه کوچولو خیلی مامانی است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I always take a couple of aspirins when I feel a cold starting.
دیدگاه
٣

من وقتی احساس سرما خوردگی می کنم دو تا اسپرین می خورم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The dollar bill has an image of George Washington on one side of it.
دیدگاه
٣

یک طرف اسکناس دلار تصویر جورج واشنگتن است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The truth began to dawn on him.
دیدگاه
٣

حقیقت در او شروع به روشن شدن کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Our net profits were a plus this year.
دیدگاه
٣

سود امسال ما بیشتر بود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Add the tea leaves and leave to infuse for five minutes.
دیدگاه
٤

برگ های چای را اضافه کنید و بگذارید پنج دقیقه دم بکشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I can't disappoint my public by retiring.
دیدگاه
٤

نمی توانم با بازنشستگی ملتم را نا امید کنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He had found the clue to unlock the whole mystery.
دیدگاه

او کلیدگشودن قفل تمام معما را پیدا کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
"Yes, Mum," replied Cheryl as she slowly put away her doll.
دیدگاه
٠

شریل جواب داد بله مامان و عروسکش را کنار گذاشت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The afternoon was seasoned with laughter.
دیدگاه
١

بعداز ظهر وقت خنده بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I overcame his lead on the last turn of the race.
دیدگاه
٣

من در اخرین دور مسابقه به برتری او خاتمه دادم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We look after the neighbours' cat while they're away.
دیدگاه
٣

تا زمانیکه همسایه از اینجا دور است ما از گربه آنها مراقبت می کنیم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The report suggested that male police officers are granted a higher status by society than women police officers.
دیدگاه
٣

این گزارش نشان میدهد که افسران پلیس مرد موقعیت بالاتر از افسران زن در جامعه دارند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I often used to hang out in supermarkets.
دیدگاه
٤

من اغلب عادت داشتم در سوپر مارکت ها پرسه بزنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I had to live on bread and water when I was a student.
دیدگاه
٥

وقتی دانشجو بودم مجبور بودم با نان و اب زندگی کنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We stuffed ourselves at dinner.
دیدگاه
١

ما خودمان را برای شام بزور جا کردیم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
There's been a lot of hype around/surrounding his latest film.
دیدگاه
٣

در مورد آخرین فیلم او تبلیغات زیادی شده است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I learned how to blow a trumpet today.
دیدگاه
٣

امروز یاد گرفتم چطور در ترومپت فوت کنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
If the exercise causes discomfort, stop immediately.
دیدگاه
٣

اگر تمرینات سبب ناراحتی شما می شود فورا انرا قطع کتید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She blew the dust off the photograph.
دیدگاه
٠

او غبار روی عکس را با فوت پاک کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She called him darling. It sounded so forced.
دیدگاه
٤

او ان مرد را عزیزم صدا زد اما بنظر میرسید مجبور است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
It's been a long time coming but better late than never.
دیدگاه
١

زمان زیادی می گذرد اما از هرگز بهتر است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The police officer questioned the woman rather insensitively about the attack.
دیدگاه
٥

افسر پلیس از زن غیر احساسی در مورد حمله سوال کرد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Keep mum about our surprise party.
دیدگاه
٥

راجع به مهمونی سورپرایز چیزی نگی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Please will everyone keep mum about Saturday. We want to give them a real surprise.
دیدگاه
٥

لطفا همه در مورد روز شنبه حرفی نزنند می خواهیم انها را واقعا غافلگیر کنیم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
In that regard, the job was poorly done.
دیدگاه
٦

از این نظر کار بخوبی انجام نشد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She acknowledged his presence with a slight nod.
دیدگاه
٢

او به آرامی سری تکان داد و با حضور مرد موافقت کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She wore a powdered wig, as was the fashion of the day.
دیدگاه
٢

زن یک کلاه گیس پودر زده به سر داشت همانطور که آنزمان مد بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Do you want to go to the movies? It depends. I might have to baby-sit.
دیدگاه
٣

دوست داری بریم سینما ؟بستگی داره ممکنه مجبور باشم از بچه مراقبت کنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
High-schoolers will often snub anyone they feel is different or strange.
دیدگاه
٣

دانش آموز به هر کسی که احساس کنند غریب یا متفاوت است اغلب بی اعتنایی می کنند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She holds him in high regard.
دیدگاه
٤

زن احترام آن مرد را نگه می دارد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
His photo is a wonderful happy moment caught with perfect timing.
دیدگاه
٤

عکس او در لحظه بسیار شاد و کاملا به موقع برداشته شده است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I can't live on my low pay.
دیدگاه
٤

نمی توانم با حقوق کم زندگی کنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We needed to reskill our workforce to cope with massive technological change.
دیدگاه
١

ما باید نیروی کاری را مهارت تازه اموزش دهیم تا از عهده انبوهی از تغییرات تکنولوژی بر بیایند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He was a respected academic and above suspicion.
دیدگاه
٦

او بدون شک یک دانشگاهی قابل احترام بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I don't know how you can eat that stuff!
دیدگاه
٢

نمیدونم چطور میتونی این اشغال رو بخوری

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The flowers on the dining table touched the place with spring and youth.
دیدگاه
٦

گل های روی میز غذا خوری به ان طراوت و جوانی بهاری بخشید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Her kind words were balm to his tortured soul.
دیدگاه
٦

حرف های مهربان او مرهمی بر روح ازار دیده اش بود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He put a sheet over them.
دیدگاه
٣

او روی آنها ملافه کشید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He knows his stuff.
دیدگاه
٠

او وسایل خود را می شناسد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Talk is cheap--we must act!
دیدگاه
٤

حرف زدن آسان است باید عمل کنیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The news report jarred us.
دیدگاه
٥

اخبار برای ما تکان دهنده بود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He was too cheap to buy a new suit for his daughter's wedding, so he wore his old one that was faded and too tight.
دیدگاه
٦

او خیلی خسیس بود که برای عروسی دخترش کت وشلوار نو بخرد پس لباس کهنه و رنگ و رو رفته اش را که خیلی تنگ بود پوشید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He's fabulously wealthy but gives only stingy amounts to charity.
دیدگاه
٦

او ثروتی افسانه ای دارد اما فقط با خسیسی مقداری از آنرا به خیریه می دهد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
You really are a darling, Barney.
دیدگاه
٦

تو واقعا نازنینی , بارنی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It's amazing the amount that child can put away.
دیدگاه
٢

خیلی عجیب است این همه بچه می توانند کنار گذاشته شوند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He's a real person, not invented in a dream.
دیدگاه
٦

او یک فرد واقعی است نه ساخته یک رویا

تاریخ
٥ سال پیش
متن
" Yes -- but you keep mum.
دیدگاه
٧

بله اما تو زبونت رو نگهدار

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We have just prepared some marmalade from the oranges grown on the farm.
دیدگاه
٨

ما از پرتقال های مزرعه مقداری مارمالاد درست کردیم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He invented an electric car, but it never really caught on.
دیدگاه
٨

او یک ماشین برقی اختراع کرد اما هرگز آنرا بکار نگرفت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We had to hitchhike back to San Francisco.
دیدگاه
٨

ما اجبارا با ماشین های گذری به سانفرانسیسکو برگشتیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He bargained hard and was stubborn.
دیدگاه
٤

او سخت معامله می کرد و لجباز بود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
silence within and without the room
دیدگاه
٠

سکوت در داخل و بیرون از اتاق

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He was known in every bar and diner in town, and tolerated in most.
دیدگاه

او در همه رستوران ها و مشروب فروشی ها شناخته شده بود وبیشتر اوقات تحمل می کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
You are wrong there.
دیدگاه
١

در این مورد اشتباه می کنی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
After what he did, he deserves to be put away for life.
دیدگاه
٥

بعد از کاری که کرد مستحق مرگ است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
There now, don't cry.
دیدگاه
٦

حالا دیگه گریه نکن

تاریخ
٥ سال پیش
متن
How did you blow all that money?
دیدگاه
٦

چطور ان همه پول را به باد دادی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He looked fresh when he returned from his vacation.
دیدگاه
٧

وقتی از تعطیلات برگشت سرحال بنظر می رسید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
His family was poor and the children had barely enough to eat.
دیدگاه

خانواده او فقیر بودند و بچه ها بندرت غذای کافی می خوردند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He felt cheap about living rent-free at his girlfriend's apartment.
دیدگاه
٨

او از زندگی بدون پرداخت اجاره دراپارتمان دوست دخترش خجالت می کشید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The movie offers a sugar-coated view of lower middle-class life.
دیدگاه
٨

فیلم نگاهی تزیین شده به زندگی طبقه متوسط و فقیر را نشان داد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Is the mattress lumpy and saggy?
دیدگاه
٨

ایا تشک نا هموار و شل است ؟

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Victory won't come to me unless I go to it.
دیدگاه
٨

پیروزی برایم اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه برایش تلاش کنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It's fine with me if you go off with your darling brother and leave me here all alone!
دیدگاه
٤

اگر با برادر عزیزت بروی ومرا تنها بگذاری خوشحال می شوم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The issue of gun control will dominate the next election.
دیدگاه
٨

مساله کنترل سلاح بر انتخابات بعدی اثر می گذارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The leaves blew across the yard.
دیدگاه
١

باد برگ ها را به زمین ریخت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Vast spirt, active though and industrious heart make a genius.
دیدگاه
٩

روح پهناور اندیشه فعال و قلب خلاق نابغه می سازد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
His mother blew him a kiss as he boarded the train.
دیدگاه
٦

وقتی سوار قطار شد مادرش برای او بوسه فرستاد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I found him in the garden, dreaming away as usual.
دیدگاه
٦

او را در باغ یافتم , مثل همبشه در رویا

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She has a few thousand dollars put away for her retirement.
دیدگاه
٣

او چندین هزار دلار برای بازنشستگی خود کنار گذاشته

تاریخ
٥ سال پیش
متن
These flowers are brightly coloured in order to attract butterflies.
دیدگاه
٨

این گل ها رنگ های درخشانی برای جلب پروانه ها دارند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
So, darling, keep mum about where we are.
دیدگاه
٩

خب عزیزم , نگو ما کجا هستیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
In politics, as in life, truth hurts. Better to keep mum.
دیدگاه
٩

در سیاست هم مثل زندگی حقیقت رنج آوره بهتر بیان نشه

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He must have put away a bottle of whisky last night.
دیدگاه
٦

او باید یک بطری ویسکی را دیشب تمام کرده باشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She had decided she must go on as usual, follow her normal routine, and hope and pray.
دیدگاه
٦

او تصمیم گرفت مثل همیشه ادامه دهد , کارهای معمول را انجام دهد, دعا کند و امیدوار باشد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The old should be well respected.
دیدگاه
٧

افراد پیر باید مورد احترام باشند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
These children's diets lack calcium.
دیدگاه
٩

رژیم غذایی این کودکان کمبود کلسیم دارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Don't belittle his achievements .
دیدگاه
٩

دستاورد های او را کوچک به حساب نیاور

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Backache is a constant complaint as I stoop over low baths, sinks, baby buggies and shopping trolleys.
دیدگاه
٩

پشت درد وقتی روی وان کوتاه ، ظرفشویی کالسکه بچه یا چرخ دستی خرید خم می شوم شکایت دائمی من است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
There is no way to sugarcoat the bad news.
دیدگاه
١٠

هیچ راهی نبست که اخبار بد را خوب پوشش دهیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Separation is a time of high emotional stress.
دیدگاه
١٠

جدایی فشار عاطفی زیادی در بر دارد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
We saw him only a month past.
دیدگاه
١٠

ما اورا همین یک ماه پیش دیدیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He was put away for ten years for armed robbery.
دیدگاه
٦

او بخاطر سرقت مسلحانه ده سال زندانی شده بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Some people just drift through life.
دیدگاه
١١

بعضی ها فقط دستخوش پیامدهای زندگی هستند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
You still hang out at the pool hall?
دیدگاه
١

شما هنوز هم در سالن بیلیارد وقت گذرانی می کنید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Ladybug has some black points on its back.
دیدگاه
١٢

کفشدوز چند خال سیاه روی پشتش دارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Three plus five is equal to five plus three.
دیدگاه
٩

3به اضافه 5 برابر است با 5 به اضافه 3

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A regular bus service connects the train station with the town centre.
دیدگاه
١٠

سرویس اتوبوس بطور منظم از ایستگاه قطار تا مرکز شهر وجود دارد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She impressed us as a thoughtful and honest person.
دیدگاه
١١

او بعنوان فردی صادق و متفکر ما را تحت تاثیر قرار داد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The prime minister will drop in at the disaster area.
دیدگاه
٧

نخست وزیر بی خبر وارد منطقه حادثه دیده خواهد شد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The most serious flaw in his character is his dishonesty.
دیدگاه
١٢

بزرگترین عیب شخصیت او نداشتن صداقت است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
A female ladybug will lay more than 1000 eggs in her lifetime.
دیدگاه
١٢

یک کفشدوز ماده در طول عمر بیش از ۱۰۰۰ تخم ریزی دارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
All non-violent religious and political beliefs should be respected equally.
دیدگاه
١٢

تمام ادیان و سیاست های غیر خشونت امیز باید بطور مساوی مورد احترام باشند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The only clue to the identity of the murderer was a half-smoked cigarette.
دیدگاه
٧

تنها سر نخ یافته شده از جنایت یک ته سیگار بود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Turn left at the corner and keep on as far as the church.
دیدگاه
١٣

از سر پیچ سمت چپ بروید تا به کلیسا برسید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A great man can dominate others by force of character.
دیدگاه
١٥

انسان بزرگ میتواند با قدرت شخصیت بر دیگران تسلط یابد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He happened on a clue to the mystery.
دیدگاه
١١

او اتفاقی به یک سر نخ معما برخورد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Good jurors will try not to be subjective.
دیدگاه
١٦

هیت منصفه خوب سعی نخواهد کرد نظر شخصی اعمال کند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I'm not surprised you feel sick after guzzling three ice-creams!
دیدگاه
١٢

تعجبی نداره اگر بعد از بلعیدن سه تا بستنی حال تهوع داشته باشی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She's never been very concerned with her appearance.
دیدگاه
٧

او هرگز به ظاهر خود توجه نمی کند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He has a nice sum of money put away.
دیدگاه
٧

او مقدار قابل توجهی پول کنار گذاشته

تاریخ
٤ سال پیش
متن
They booked him for robbery.
دیدگاه
١٤

او را بخاطر دزدی دستگیر کردند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Her absence was not intended as a snub.
دیدگاه
١٨

غیبت او به قصد بی اعتنایی نبود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We have to check out before noon.
دیدگاه
١٤

قبل از ظهر باید تسویه حساب کنیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The strong usually dominate over the weak.
دیدگاه
١٨

قدرت معمولا بر ضعف غالب میشود

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We picked our cousins up at the train station.
دیدگاه
٦

در ایستگاه قطار ( خاله , عمو , دایی , عمه زاده = cousin ) را سوار کردیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Now he could be sure she loved him.
دیدگاه
١٦

حالا می توانست اطمینان داشته باشد که او دوستش دارد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He regards her as one of the best American playwrights.
دیدگاه
٣٦

او ان زن را یکی از بهترین نمایشنامه نویسان امریکا بشمار می اورد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The kids hang out on the street corner.
دیدگاه
٢٢

بچه ها کنار خیابان پاتوق کرده بودند