oversize

/ˌoʊvəˈsaɪz//ˌəʊvəˈsaɪz/

بزرگتر از اندازه ی معمول (oversized هم می گویند)، (به ویژه در مورد جعبه و چمدان و محموله)، بسیار بزرگ، برزگ اندازه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: oversized (adj.)
• : تعریف: noticeably larger than usual.
متضاد: undersized
مشابه: monstrous

جمله های نمونه

1. an oversize apple
سیب بسیار درشت

2. an oversize book
کتاب قطع بزرگ

3. My daughter loves to wear oversize clothes.
[ترجمه گلی افجه ] دخترم دوست دارد لباس های بزرگتر از اندازه اش بپوشد
|
[ترجمه گوگل]دختر من عاشق پوشیدن لباس های بزرگ است
[ترجمه ترگمان]دخترم دوست دارد لباس های oversize بپوشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One wore an oversize silk jockey's cap with a little teddy bear pinned to it.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها یک کلاه ابریشمی بزرگ پوشیده بود که یک خرس عروسکی کوچک به آن چسبانده بود
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها کلاه سوارکاری بزرگی به سر داشت که خرس عروسکی کوچک به آن سنجاق شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was an oversize easy chair by his desk.
[ترجمه گوگل]یک صندلی راحتی بزرگ کنار میزش بود
[ترجمه ترگمان]یک صندلی راحتی بزرگی کنار میزش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A shaggy, oversize stuffed toy dog lay in front of the television set.
[ترجمه گوگل]یک سگ اسباب‌بازی پشمالو و بزرگ جلوی تلویزیون دراز کشیده بود
[ترجمه ترگمان]یک سگ اسباب بازی به بزرگی بزرگی جلوی تلویزیون دراز کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Oversize vehicles are barred from the highways and are not licensable.
[ترجمه گوگل]وسایل نقلیه بزرگتر از بزرگراه ها منع شده و مجوز ندارند
[ترجمه ترگمان]وسایل نقلیه oversize از بزرگراه ها جدا شده اند و licensable نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Oversize cold ends are therefore no longer necessary.
[ترجمه گوگل]بنابراین دیگر نیازی به سرهای سرد بزرگ نیست
[ترجمه ترگمان]بنابراین دیگر نیازی به پایان سرد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An oversize man's button - down shirt can be worn as both a cover - up and a bathrobe.
[ترجمه گوگل]یک پیراهن دکمه دار مردانه سایز بزرگ را می توان هم به عنوان روکش و هم به عنوان روپوش پوشید
[ترجمه ترگمان]یک پیراهن یقه پیراهن خیلی بزرگی می تواند به اندازه هر دو پیراهن و یک رب دشامبر به تن داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To search a new method to correct oversize chin and to evaluate the surgical results.
[ترجمه گلی افجه ] هدف پیدا کردن یک روش جدید برای اصلاح بزرگی چانه و ارزیابی نتایج عمل جراحی است
|
[ترجمه گوگل]هدف: جستجوی روشی جدید برای اصلاح بزرگی چانه و ارزیابی نتایج جراحی
[ترجمه ترگمان]هدف جستجو یک روش جدید برای اصلاح غبغب و ارزیابی نتایج جراحی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In order to assure that there isn't oversize deformation in the normal state, it is necessary to analyze the structure loaded by wind and design the sound structure.
[ترجمه گوگل]برای اطمینان از عدم وجود تغییر شکل بیش از اندازه در حالت عادی، لازم است سازه بارگذاری شده توسط باد مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و ساختار صوتی طراحی شود
[ترجمه ترگمان]برای اطمینان از اینکه تغییر شکل oversize در حالت عادی وجود ندارد، لازم است ساختار بارگذاری شده توسط باد و طراحی ساختار صدا را تجزیه و تحلیل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Oversize book: Books much larger than normal.
[ترجمه گوگل]کتاب سایز بزرگ: کتاب هایی بسیار بزرگتر از حد معمولی
[ترجمه ترگمان]کتاب oversize: کتاب بسیار بزرگ تر از کتاب معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Currently, there are 65 large scale and oversize projects being invested in Zhangzhou.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، 65 پروژه در مقیاس بزرگ و بزرگ در Zhangzhou سرمایه گذاری می شود
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، ۶۵ پروژه مقیاس بزرگ و oversize وجود دارد که در Zhangzhou سرمایه گذاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Allow. Have enterprise of a few oversize. If Tianjin harbor has.
[ترجمه گوگل]اجازه دارای چند شرکت بزرگ اگر بندر تیانجین دارد
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید یک شرکت کوچک داشته باشید اگر بندرگاه تیانجین وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] زبره باقیمانده روی الک
[نساجی] اندازه بیش از حد
[معدن] فراانداز (دانه بندی) - فرااندازه (آتشباری)

انگلیسی به انگلیسی

• something which is too big; something of a size that is bigger than needed
too big; bigger than required
oversize or oversized things are too big, or bigger than usual.

پیشنهاد کاربران

[کانه آرائی] روسرندی
oversize ( عمومی )
واژه مصوب: اندازه بزرگ
تعریف: ویژگی پوشاک یا چیزی که اندازۀ آن بزرگ تر از معمول باشد
بی اندازه بزرگ
بزرگ تر از اندازه

بپرس