non fiction

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: nonfictional (adj.)
• : تعریف: the branch of prose literature composed of works that are not fictional.
متضاد: fiction

جمله های نمونه

1. I've read her novels but not her nonfiction.
[ترجمه مائده حوایی] من رمان های او را خوانده ام اما کتاب های غیر داستانی اش را نه.
|
[ترجمه گوگل]من رمان های او را خوانده ام اما داستان های غیرداستانی او را نه
[ترجمه ترگمان]من رمان او را خوانده ام، اما نه nonfiction
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Antimatter, it turns out, is real, nonfiction stuff, but too rare to be used directly as rocket fuel.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که ضد ماده چیز واقعی و غیرداستانی است، اما بسیار نادر است که به طور مستقیم به عنوان سوخت موشک مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]antimatter، که معلوم می شود، یک چیز واقعی و غیرداستانی است، اما بسیار نادر است که مستقیما به عنوان سوخت موشک مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It also won the National Book Award for nonfiction.
[ترجمه مائده حوایی] این کتاب همچنین جایزه ی کتاب ملی در شاخه کتاب های غیر داستانی را برنده شد
|
[ترجمه گوگل]همچنین برنده جایزه ملی کتاب غیرداستانی شد
[ترجمه ترگمان]همچنین جایزه کتاب ملی برای غیرداستانی را کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then they replaced the nonfiction temporarily, as the volumes came to hand, and started on the second half.
[ترجمه گوگل]پس از آن که مجلدات به دست آمد، موقتاً غیرداستانی را جایگزین کردند و از نیمه دوم شروع کردند
[ترجمه ترگمان]سپس آن ها به طور موقت جای غیرداستانی را گرفتند، چرا که حجم آن به دست آمد و در نیمه دوم شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I often read aloud to my sons the nonfiction books that support their school studies.
[ترجمه گلی افجه ] من اغلب با صدای بلند کتاب های غیر داستانی را برای پسرهایم می خوانم تا به درس های آنها کمک کند
|
[ترجمه گوگل]من اغلب برای پسرانم کتاب‌های غیرداستانی را با صدای بلند می‌خوانم که از مطالعات مدرسه آنها حمایت می‌کند
[ترجمه ترگمان]من اغلب با صدای بلند کتاب های غیرداستانی را می خوانم که مطالعات مدرسه آن ها را پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He wrote books of nonfiction, too, that helped restore a sense of real history to the backcountry.
[ترجمه گوگل]او همچنین کتاب‌های غیرداستانی نوشت که به بازگرداندن حس تاریخ واقعی به این کشور کمک کرد
[ترجمه ترگمان]او کتاب های غیرداستانی را هم نوشت، که به احیای یک حس تاریخ واقعی به یکی از backcountry کمک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In addition, she has written several nonfiction works, including books about cats, a love since childhood.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، او چندین اثر غیرداستانی، از جمله کتاب هایی درباره گربه ها، یک عشق از دوران کودکی نوشته است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، او چندین اثر غیرداستانی نوشت، از جمله کتاب درباره گربه ها، یک عشق از زمان کودکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Read the following passage of nonfiction carefully and write a summary.
[ترجمه گوگل]قسمت غیرداستانی زیر را با دقت بخوانید و خلاصه بنویسید
[ترجمه ترگمان]متن زیر را به دقت مطالعه کنید و خلاصه ای از آن را بنویسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This inspiring tale based on a bestselling nonfiction novel will resonate with audiences around the world.
[ترجمه گوگل]این داستان الهام‌بخش بر اساس یک رمان پرفروش غیرداستانی با مخاطبان سراسر جهان طنین‌انداز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این داستان الهام بخش براساس یک رمان پرفروش و مصور، با مخاطبان در سراسر جهان طنین انداز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In Cold Blood, Capote's nonfiction work, illustrates the social conflicts in American society.
[ترجمه گوگل]در خون سرد، اثر غیرداستانی کاپوتی، درگیری های اجتماعی در جامعه آمریکا را به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]در خون سرد، آثار غیرداستانی Capote نشان دهنده درگیری های اجتماعی در جامعه آمریکایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We represent a small stable of elite nonfiction authors from all over the world.
[ترجمه گوگل]ما نماینده اصطبل کوچکی از نویسندگان نخبه غیرداستانی از سراسر جهان هستیم
[ترجمه ترگمان]ما نماینده کوچکی از نویسندگان و نویسندگان غیرداستانی از سراسر جهان هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Fiction, nonfiction, and poetry are included.
[ترجمه گوگل]داستان، غیرداستانی، و شعر گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]داستان، غیرداستانی، و شعر نیز شامل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Although her work is nonfiction and features a female protagonist, it is still firmly planted in the picaresque tradition.
[ترجمه گوگل]اگرچه کار او غیرداستانی است و یک قهرمان زن را در خود دارد، اما همچنان به طور محکم در سنت پیکارسک جا افتاده است
[ترجمه ترگمان]هر چند کار او غیرداستانی است و شخصیت یک زن را نشان می دهد، اما هنوز محکم در این سنت مضحک کار گذاشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The nonfiction book is based on the life of a 17-year-old Latin American mother infected with HIV.
[ترجمه گوگل]این کتاب غیرداستانی بر اساس زندگی یک مادر 17 ساله آمریکای لاتین آلوده به HIV است
[ترجمه ترگمان]این کتاب غیرداستانی براساس زندگی یک مادر ۱۷ ساله آمریکایی مبتلا به HIV است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Yes. I usually read nonfiction.
[ترجمه گوگل]آره من معمولاً غیرداستانی می خوانم
[ترجمه ترگمان]آ ره من معمولا nonfiction را می خوانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] داستانهای واقعی

انگلیسی به انگلیسی

• non-fiction is writing that gives information or describes real events, rather than telling a story.
factual literary work, story which is not fictional

پیشنهاد کاربران

ناداستان یا ادبیات غیرداستانی ( کتاب غیرداستانی ) یک غلط مصطلح است. این واژه برگردان ( برابرنهادِ ) کلمه Nonfiction است.
fiction و nonfiction در فارسی به غلط ، داستان و ناداستان ترجمه شده اند.
درحالی که باید �افسانه� و �راستینه� یا ادبیات �واقعیت محور� و �غیرواقعیت محور� ترجمه شوند.
واقعیت محور
خیالی
واقعیت
Books about real facts , people, events , etc
some stories which are not real

غیر تخیلی

داستان واقعی ( سینما )
داستان نویسی
داستان نویسی

نا داستان
ادبیات غیر داستانی
داستان واقعی
غیر داستانی
مستند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس