ترجمههای گلی افجه (٢٥٢)
او کلیدگشودن قفل تمام معما را پیدا کرد
شریل جواب داد بله مامان و عروسکش را کنار گذاشت
من در اخرین دور مسابقه به برتری او خاتمه دادم
تا زمانیکه همسایه از اینجا دور است ما از گربه آنها مراقبت می کنیم
این گزارش نشان میدهد که افسران پلیس مرد موقعیت بالاتر از افسران زن در جامعه دارند
وقتی دانشجو بودم مجبور بودم با نان و اب زندگی کنم
در مورد آخرین فیلم او تبلیغات زیادی شده است
اگر تمرینات سبب ناراحتی شما می شود فورا انرا قطع کتید
ما باید نیروی کاری را مهارت تازه اموزش دهیم تا از عهده انبوهی از تغییرات تکنولوژی بر بیایند
او ان مرد را عزیزم صدا زد اما بنظر میرسید مجبور است
زمان زیادی می گذرد اما از هرگز بهتر است
افسر پلیس از زن غیر احساسی در مورد حمله سوال کرد
لطفا همه در مورد روز شنبه حرفی نزنند می خواهیم انها را واقعا غافلگیر کنیم
او به آرامی سری تکان داد و با حضور مرد موافقت کرد
زن یک کلاه گیس پودر زده به سر داشت همانطور که آنزمان مد بود
دوست داری بریم سینما ؟بستگی داره ممکنه مجبور باشم از بچه مراقبت کنم
دانش آموز به هر کسی که احساس کنند غریب یا متفاوت است اغلب بی اعتنایی می کنند
عکس او در لحظه بسیار شاد و کاملا به موقع برداشته شده است
او ثروتی افسانه ای دارد اما فقط با خسیسی مقداری از آنرا به خیریه می دهد
او بدون شک یک دانشگاهی قابل احترام بود
گل های روی میز غذا خوری به ان طراوت و جوانی بهاری بخشید
حرف های مهربان او مرهمی بر روح ازار دیده اش بود
او خیلی خسیس بود که برای عروسی دخترش کت وشلوار نو بخرد پس لباس کهنه و رنگ و رو رفته اش را که خیلی تنگ بود پوشید
خیلی عجیب است این همه بچه می توانند کنار گذاشته شوند
او یک فرد واقعی است نه ساخته یک رویا
ما از پرتقال های مزرعه مقداری مارمالاد درست کردیم
او یک ماشین برقی اختراع کرد اما هرگز آنرا بکار نگرفت
ما اجبارا با ماشین های گذری به سانفرانسیسکو برگشتیم
او در همه رستوران ها و مشروب فروشی ها شناخته شده بود وبیشتر اوقات تحمل می کرد
بعد از کاری که کرد مستحق مرگ است