٢٥٢ ترجمه
او ان زن را یکی از بهترین نمایشنامه نویسان امریکا بشمار می اورد
حالا می توانست اطمینان داشته باشد که او دوستش دارد
در ایستگاه قطار ( خاله , عمو , دایی , عمه زاده = cousin ) را سوار کردیم
او هرگز به ظاهر خود توجه نمی کند
هیت منصفه خوب سعی نخواهد کرد نظر شخصی اعمال کند
تعجبی نداره اگر بعد از بلعیدن سه تا بستنی حال تهوع داشته باشی
انسان بزرگ میتواند با قدرت شخصیت بر دیگران تسلط یابد
تمام ادیان و سیاست های غیر خشونت امیز باید بطور مساوی مورد احترام باشند
از سر پیچ سمت چپ بروید تا به کلیسا برسید
تنها سر نخ یافته شده از جنایت یک ته سیگار بود
یک کفشدوز ماده در طول عمر بیش از ۱۰۰۰ تخم ریزی دارد
نخست وزیر بی خبر وارد منطقه حادثه دیده خواهد شد
او بعنوان فردی صادق و متفکر ما را تحت تاثیر قرار داد
سرویس اتوبوس بطور منظم از ایستگاه قطار تا مرکز شهر وجود دارد
3به اضافه 5 برابر است با 5 به اضافه 3
بزرگترین عیب شخصیت او نداشتن صداقت است
شما هنوز هم در سالن بیلیارد وقت گذرانی می کنید
جدایی فشار عاطفی زیادی در بر دارد
هیچ راهی نبست که اخبار بد را خوب پوشش دهیم
او بخاطر سرقت مسلحانه ده سال زندانی شده بود
پشت درد وقتی روی وان کوتاه ، ظرفشویی کالسکه بچه یا چرخ دستی خرید خم می شوم شکایت دائمی من است
او تصمیم گرفت مثل همیشه ادامه دهد , کارهای معمول را انجام دهد, دعا کند و امیدوار باشد
او باید یک بطری ویسکی را دیشب تمام کرده باشد
در سیاست هم مثل زندگی حقیقت رنج آوره بهتر بیان نشه
این گل ها رنگ های درخشانی برای جلب پروانه ها دارند
او چندین هزار دلار برای بازنشستگی خود کنار گذاشته
او را در باغ یافتم , مثل همبشه در رویا
وقتی سوار قطار شد مادرش برای او بوسه فرستاد
روح پهناور اندیشه فعال و قلب خلاق نابغه می سازد
مساله کنترل سلاح بر انتخابات بعدی اثر می گذارد
او از زندگی بدون پرداخت اجاره دراپارتمان دوست دخترش خجالت می کشید
فیلم نگاهی تزیین شده به زندگی طبقه متوسط و فقیر را نشان داد
اگر با برادر عزیزت بروی ومرا تنها بگذاری خوشحال می شوم
خانواده او فقیر بودند و بچه ها بندرت غذای کافی می خوردند