ترجمه‌های گلی افجه (٢٥٢)

بازدید
١٤١
تاریخ
٤ سال پیش
متن
We stopped for a snack on the way here.
دیدگاه

در راه برای خوردن خوراکی مختصر توقف کردیم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I simply adore the way your hair is done!
دیدگاه

سادگی ارایش موهات رو دوست دارم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
There was a sudden sparkle as her diamond ring caught the light.
دیدگاه

انگشتر الماس او زیر نور ناگهان درخشید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
There is plenty of fizz and sparkle in the show.
دیدگاه
٠

هیجان و درخشش زیادی در نمایش وجود دارد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She spoke to him shortly.
دیدگاه
٠

او به تندی با او صحبت کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
My daughter loves to wear oversize clothes.
دیدگاه
٠

دخترم دوست دارد لباس های بزرگتر از اندازه اش بپوشد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
A large bouquet of roses arrived on her desk.
دیدگاه
٠

یک دسته گل سرخ بزرگ روی میزش برای او گذاشتند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
It's a private foundation dedicated to helping people move out of poverty.
دیدگاه
٠

این بنیاد خصوصی وقف کمک به مردم برای رهایی از فقر است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He was bereaved of his wife last year.
دیدگاه
٠

او سال گذشته سوگوار زنش شده بود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The little girl begged for another ride on her father's shoulders.
دیدگاه
٠

دخترک التماس کرد بار دیگر روی شانه های پدرش سوار شود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
My mother changes the sheets every other week.
دیدگاه
٠

مادرم یک هفته در میان ملافه ها را عوض می کند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I saw it when he palmed that ace.
دیدگاه
٠

من دیدم او ان تک خال ( آس ) را کف رفت

تاریخ
٣ سال پیش
متن
It was beginning to dawn on him that getting on a jet plane wasn't like stealing a truck.
دیدگاه
٠

او داشت می فهمید سوار هواپیما شدن مثل دزدیدن کامیون نیست

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You look fantastic in that dress.
دیدگاه
٠

با این لباس معرکه شدی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The lighting at the disco was fantastic.
دیدگاه
٠

نورپردازی دیسکو خیال انگیز بود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
A group of parents was the main force behind the change in the town's speed limit.
دیدگاه
٠

گروهی از والدین فشار اصلی را برای محدودیت سرعت در شهر وارد اوردند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The quarterback should have passed instead of trying to run.
دیدگاه
١

بازیکن مهاجم بجای دویدن باید پاس می داد

تاریخ
١ سال پیش
متن
He hit on the answer unexpectedly.
دیدگاه
١

او بطور غیر منتظره ای به جواب رسید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Perfection is impossible to achieve in that kind of work.
دیدگاه
١

در این نوع کار به تکامل رسیدن غیر ممکن است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Sometimes I can be hyper and sometimes I can be reserved, it just depends.
دیدگاه
١

گاهی میتوانم خیلی پر جنب و جوش باشم و گاهی ساکت , بستگی دارد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Jo put us onto this fantastic French restaurant.
دیدگاه
١

جو ما را به این رستوران فرانسوی عالی برد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Local authorities may provide day care for under fives.
دیدگاه
١

مقامات محلی ممکن است مراقبت روزانه برای بچه های زیر ۵ ساله را تامین کند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Illness bereaved her of her husband.
دیدگاه
١

بیماری او را از شوهرش جدا کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I have a bath every other day.
دیدگاه
١

یکروز در میان حمام می کنم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I allowed my feelings to get the better of me.
دیدگاه
١

اجازه دادم احساسم بر من غلبه کند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
You always get the better of me at chess.
دیدگاه
١

تو همیشه در شطرنج از من می بری

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Pamper yourself with a stay in one of our luxury hotels.
دیدگاه
١

با اقامت در یکی از هتل های لوکس ما خود را ناز پرورده کنید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Last night's performance here in New York equaled the one I saw in London last year.
دیدگاه
١

اجرای دیشب اینجا در نیویورک با اجرای سال گذشته که در لندن دیدم برابری می کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
They like to sunbathe on their private balcony.
دیدگاه
١

انها دوست دارند در بالکن خوصی خود حمام افتاب بگیرند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I often read aloud to my sons the nonfiction books that support their school studies.
دیدگاه
١

من اغلب با صدای بلند کتاب های غیر داستانی را برای پسرهایم می خوانم تا به درس های آنها کمک کند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The heart of the giver makes the gift dear and precious.
دیدگاه
١

قلب بخشنده هدیه را عزیز و ارزشمند می سازد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Duff explained his meaning shortly but clearly.
دیدگاه
١

دف منظور خود را کوتاه اما واضح بیان کرد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I saw Simon shortly before his departure for Russia.
دیدگاه
١

من سیمون را کمی قبل از عزیمت به روسیه دیدم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Shortly before dusk they reached a fork and took the left-hand track.
دیدگاه
١

کمی قبل از غروب آنها به انشعابی رسیدند و مسیر سمت چپ را در پیش گرفتند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We both started to feel ill shortly after the meal.
دیدگاه
١

هردوی ما مدت کوتاهی بعد از غذا احساس بیماری کردیم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Where under the sun could I have put the purse?
دیدگاه
١

کجای دنیا می توانم ان کیف را گذاشته باشم ؟

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The great use of life is to spend it for something that overlasts it.
دیدگاه

استفاده عالی از زندگی صرف ان برای چیزی است که به ان تداوم بخشد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Do you still hang out with the same crew ?
دیدگاه

هنوز هم با همان گروه ( خدمه هواپیما یا کشتی ) هستی

تاریخ
٤ سال پیش
متن
It dry-cleans beautifully and wrinkles hang out.
دیدگاه

این خشکی زیبایی را پاک و چروک ها را نمایان می کند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
You can tell him now, remember better late than never.
دیدگاه

حالا میتونی به او بگی یادت باشه دیرتر بهتر از هرگز است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
a canned speech
دیدگاه

سخنرانی از پیش تعیین شده ( اماده )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The motto of the company is unity, practicality, conscientiousness and aggressiveness.
دیدگاه
٠

شعار شرکت وحدت , عملی بودن درستکاری و پشتکار است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The pass was complete, and the offense gains twenty yards.
دیدگاه
٠

پیشروی کامل شد و مهاجم ۲۰ یارد را تسخیر کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The one point that concerned us a little was. . .
دیدگاه
٠

تنها نکته ای که ما را نگران کرده بود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The soil was poor for farming.
دیدگاه
٠

خاک برای کشاورزی حاصلخیز نبود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She tried to impress upon the children the importance of washing away germs.
دیدگاه
٠

او سعی می کرد به بچه ها اهمیت شستن میکروب ها را یاد آوری کند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She's a fantastic singer who deserves all the success she's had.
دیدگاه
٠

او خواننده فوق العاده ای است که لیاقت موفقیت هایش را دارد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Do you think she was wearing a wig?
دیدگاه

فکر می کنی آن زن کلاه گیس می گذاشت؟

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The townspeople didn't accept the newcomers.
دیدگاه
١

مردم آن شهر تازه وارد ها را قبول نمی کردند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He surprised everyone by accepting his ex-wife's wedding invitation.
دیدگاه
١

او با قبول دعوت ، ، عروسی زن سابقش همه را شگفت زده کرد