ترجمه‌های گلی افجه (٢٥٢)

بازدید
٣٨٢
تاریخ
٤ سال پیش
متن
We stopped for a snack on the way here.
دیدگاه

در راه برای خوردن خوراکی مختصر توقف کردیم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I simply adore the way your hair is done!
دیدگاه

سادگی ارایش موهات رو دوست دارم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
There was a sudden sparkle as her diamond ring caught the light.
دیدگاه

انگشتر الماس او زیر نور ناگهان درخشید

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She spoke to him shortly.
دیدگاه
٠

او به تندی با او صحبت کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I saw it when he palmed that ace.
دیدگاه
٠

من دیدم او ان تک خال ( آس ) را کف رفت

تاریخ
٤ سال پیش
متن
There is plenty of fizz and sparkle in the show.
دیدگاه
٠

هیجان و درخشش زیادی در نمایش وجود دارد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
My daughter loves to wear oversize clothes.
دیدگاه
٠

دخترم دوست دارد لباس های بزرگتر از اندازه اش بپوشد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
My mother changes the sheets every other week.
دیدگاه
٠

مادرم یک هفته در میان ملافه ها را عوض می کند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The little girl begged for another ride on her father's shoulders.
دیدگاه
٠

دخترک التماس کرد بار دیگر روی شانه های پدرش سوار شود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
A large bouquet of roses arrived on her desk.
دیدگاه
٠

یک دسته گل سرخ بزرگ روی میزش برای او گذاشتند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
It's a private foundation dedicated to helping people move out of poverty.
دیدگاه
٠

این بنیاد خصوصی وقف کمک به مردم برای رهایی از فقر است

تاریخ
٣ سال پیش
متن
It was beginning to dawn on him that getting on a jet plane wasn't like stealing a truck.
دیدگاه
٠

او داشت می فهمید سوار هواپیما شدن مثل دزدیدن کامیون نیست

تاریخ
٢ سال پیش
متن
You look fantastic in that dress.
دیدگاه
٠

با این لباس معرکه شدی

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The lighting at the disco was fantastic.
دیدگاه
٠

نورپردازی دیسکو خیال انگیز بود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He was bereaved of his wife last year.
دیدگاه
٠

او سال گذشته سوگوار زنش شده بود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
A group of parents was the main force behind the change in the town's speed limit.
دیدگاه
٠

گروهی از والدین فشار اصلی را برای محدودیت سرعت در شهر وارد اوردند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The quarterback should have passed instead of trying to run.
دیدگاه
١

بازیکن مهاجم بجای دویدن باید پاس می داد

تاریخ
١ سال پیش
متن
He hit on the answer unexpectedly.
دیدگاه
١

او بطور غیر منتظره ای به جواب رسید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Perfection is impossible to achieve in that kind of work.
دیدگاه
١

در این نوع کار به تکامل رسیدن غیر ممکن است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Sometimes I can be hyper and sometimes I can be reserved, it just depends.
دیدگاه
١

گاهی میتوانم خیلی پر جنب و جوش باشم و گاهی ساکت , بستگی دارد

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Jo put us onto this fantastic French restaurant.
دیدگاه
١

جو ما را به این رستوران فرانسوی عالی برد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Local authorities may provide day care for under fives.
دیدگاه
١

مقامات محلی ممکن است مراقبت روزانه برای بچه های زیر ۵ ساله را تامین کند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
They like to sunbathe on their private balcony.
دیدگاه
١

انها دوست دارند در بالکن خوصی خود حمام افتاب بگیرند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I often read aloud to my sons the nonfiction books that support their school studies.
دیدگاه
١

من اغلب با صدای بلند کتاب های غیر داستانی را برای پسرهایم می خوانم تا به درس های آنها کمک کند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Illness bereaved her of her husband.
دیدگاه
١

بیماری او را از شوهرش جدا کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Last night's performance here in New York equaled the one I saw in London last year.
دیدگاه
١

اجرای دیشب اینجا در نیویورک با اجرای سال گذشته که در لندن دیدم برابری می کرد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
You always get the better of me at chess.
دیدگاه
١

تو همیشه در شطرنج از من می بری

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I allowed my feelings to get the better of me.
دیدگاه
١

اجازه دادم احساسم بر من غلبه کند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Pamper yourself with a stay in one of our luxury hotels.
دیدگاه
١

با اقامت در یکی از هتل های لوکس ما خود را ناز پرورده کنید

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I have a bath every other day.
دیدگاه
١

یکروز در میان حمام می کنم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The heart of the giver makes the gift dear and precious.
دیدگاه
١

قلب بخشنده هدیه را عزیز و ارزشمند می سازد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Where under the sun could I have put the purse?
دیدگاه
١

کجای دنیا می توانم ان کیف را گذاشته باشم ؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Duff explained his meaning shortly but clearly.
دیدگاه
١

دف منظور خود را کوتاه اما واضح بیان کرد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I saw Simon shortly before his departure for Russia.
دیدگاه
١

من سیمون را کمی قبل از عزیمت به روسیه دیدم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Shortly before dusk they reached a fork and took the left-hand track.
دیدگاه
١

کمی قبل از غروب آنها به انشعابی رسیدند و مسیر سمت چپ را در پیش گرفتند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We both started to feel ill shortly after the meal.
دیدگاه
١

هردوی ما مدت کوتاهی بعد از غذا احساس بیماری کردیم

تاریخ
٤ سال پیش
متن
a canned speech
دیدگاه

سخنرانی از پیش تعیین شده ( اماده )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
You can tell him now, remember better late than never.
دیدگاه

حالا میتونی به او بگی یادت باشه دیرتر بهتر از هرگز است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Do you still hang out with the same crew ?
دیدگاه

هنوز هم با همان گروه ( خدمه هواپیما یا کشتی ) هستی

تاریخ
٤ سال پیش
متن
It dry-cleans beautifully and wrinkles hang out.
دیدگاه

این خشکی زیبایی را پاک و چروک ها را نمایان می کند

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The one point that concerned us a little was. . .
دیدگاه
٠

تنها نکته ای که ما را نگران کرده بود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The soil was poor for farming.
دیدگاه
٠

خاک برای کشاورزی حاصلخیز نبود

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Spare when you’re young, and spend when you’re old.
دیدگاه

تا جوان هستی پس انداز کن تا در پیری خرج کنی

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She tried to impress upon the children the importance of washing away germs.
دیدگاه
٠

او سعی می کرد به بچه ها اهمیت شستن میکروب ها را یاد آوری کند

تاریخ
٢ سال پیش
متن
She's a fantastic singer who deserves all the success she's had.
دیدگاه
٠

او خواننده فوق العاده ای است که لیاقت موفقیت هایش را دارد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The motto of the company is unity, practicality, conscientiousness and aggressiveness.
دیدگاه
٠

شعار شرکت وحدت , عملی بودن درستکاری و پشتکار است

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The pass was complete, and the offense gains twenty yards.
دیدگاه
٠

پیشروی کامل شد و مهاجم ۲۰ یارد را تسخیر کرد

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Two plus three is five.
دیدگاه
١

دو به اضافه سه می شود پنج

تاریخ
٤ سال پیش
متن
What is there sadder under the sun than a day that is gone and notyhing done.
دیدگاه
١

چه چیز در دنیا غم انگیزتر از ان است که روزی بگذرد و کاری انجام نشود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Do you think she was wearing a wig?
دیدگاه

فکر می کنی آن زن کلاه گیس می گذاشت؟