ترجمههای گلی افجه (٢٥٢)
وقتی از تعطیلات برگشت سرحال بنظر می رسید
خانواده او فقیر بودند و بچه ها بندرت غذای کافی می خوردند
او از زندگی بدون پرداخت اجاره دراپارتمان دوست دخترش خجالت می کشید
فیلم نگاهی تزیین شده به زندگی طبقه متوسط و فقیر را نشان داد
پیروزی برایم اتفاق نخواهد افتاد مگر آنکه برایش تلاش کنم
اگر با برادر عزیزت بروی ومرا تنها بگذاری خوشحال می شوم
مساله کنترل سلاح بر انتخابات بعدی اثر می گذارد
روح پهناور اندیشه فعال و قلب خلاق نابغه می سازد
وقتی سوار قطار شد مادرش برای او بوسه فرستاد
او را در باغ یافتم , مثل همبشه در رویا
او چندین هزار دلار برای بازنشستگی خود کنار گذاشته
این گل ها رنگ های درخشانی برای جلب پروانه ها دارند
در سیاست هم مثل زندگی حقیقت رنج آوره بهتر بیان نشه
او باید یک بطری ویسکی را دیشب تمام کرده باشد
او تصمیم گرفت مثل همیشه ادامه دهد , کارهای معمول را انجام دهد, دعا کند و امیدوار باشد
پشت درد وقتی روی وان کوتاه ، ظرفشویی کالسکه بچه یا چرخ دستی خرید خم می شوم شکایت دائمی من است
هیچ راهی نبست که اخبار بد را خوب پوشش دهیم
جدایی فشار عاطفی زیادی در بر دارد
او بخاطر سرقت مسلحانه ده سال زندانی شده بود
شما هنوز هم در سالن بیلیارد وقت گذرانی می کنید
3به اضافه 5 برابر است با 5 به اضافه 3
سرویس اتوبوس بطور منظم از ایستگاه قطار تا مرکز شهر وجود دارد
او بعنوان فردی صادق و متفکر ما را تحت تاثیر قرار داد
نخست وزیر بی خبر وارد منطقه حادثه دیده خواهد شد
بزرگترین عیب شخصیت او نداشتن صداقت است
یک کفشدوز ماده در طول عمر بیش از ۱۰۰۰ تخم ریزی دارد
تمام ادیان و سیاست های غیر خشونت امیز باید بطور مساوی مورد احترام باشند
تنها سر نخ یافته شده از جنایت یک ته سیگار بود
از سر پیچ سمت چپ بروید تا به کلیسا برسید
انسان بزرگ میتواند با قدرت شخصیت بر دیگران تسلط یابد
هیت منصفه خوب سعی نخواهد کرد نظر شخصی اعمال کند
تعجبی نداره اگر بعد از بلعیدن سه تا بستنی حال تهوع داشته باشی
او هرگز به ظاهر خود توجه نمی کند
در ایستگاه قطار ( خاله , عمو , دایی , عمه زاده = cousin ) را سوار کردیم
حالا می توانست اطمینان داشته باشد که او دوستش دارد