disappoint

/ˌdɪsəˌpɔɪnt//ˌdɪsəˈpoɪnt/

معنی: محروم کردن، مایوس کردن، نا امید کردن، دلسرد کردن
معانی دیگر: تو ذوق کسی زدن، سرخورده کردن، خیط کردن، بور کردن، پکر کردن، (نقشه و قصد و غیره) ناکام کردن، برنیاوردن، برهم زدن، با شکست مواجه کردن، ناکام کردن

جمله های نمونه

1. I'm sorry to disappoint your expectation.
[ترجمه سجاد مصلحی] متأسفم که ناامیدت کردم.
|
[ترجمه A.A] متاسفم که انتظارت را برآورده نکردم
|
[ترجمه گوگل]متاسفم که انتظار شما را ناامید می کنم
[ترجمه ترگمان]متاسفم که expectation را نا امید می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'm sorry to disappoint you, but I'm afraid I can't come after all.
[ترجمه گلی افجه ] متاسفم نا امیدت کردم اما بهر حال می ترسم نتوانم بیایم
|
[ترجمه یاسین] معذرت میخوام که نا امیدت کردم ولی متاسفانه نمیتونم بیام. ( I am afraid به معنای متاسفانه هم هست )
|
[ترجمه King] من متاستفم که تو رو نا امید کردم، اما میترسم نتوانم بیام بعد از همه
|
[ترجمه گوگل]متاسفم که شما را ناامید کردم، اما می ترسم نتوانم بیایم
[ترجمه ترگمان]متاسفم که ناامیدت کردم، اما متاسفانه نمی توانم بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I hate to disappoint you, but I'm just not interested.
[ترجمه گوگل]از اینکه ناامیدت کنم متنفرم، اما علاقه ای ندارم
[ترجمه ترگمان]متنفرم که ناامیدت کنم، اما فقط علاقه ای ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We don't want to disappoint the fans.
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم هواداران را ناامید کنیم
[ترجمه ترگمان]ما نمی خواهیم طرفداران را ناامید کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Please don't disappoint me.
[ترجمه گوگل]لطفا من را ناامید نکنید
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم مرا ناامید نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I can't disappoint my public by retiring.
[ترجمه گلی افجه ] نمی توانم با بازنشستگی ملتم را نا امید کنم
|
[ترجمه گوگل]من نمی توانم با بازنشستگی مردمم را ناامید کنم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم عموم رو با بازنشسته شدن نا امید کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I hated to disappoint her.
[ترجمه masoum] از این که دلسردش کنم متنفرم
|
[ترجمه گوگل]از اینکه ناامیدش کنم متنفر بودم
[ترجمه ترگمان]از این که او را ناامید کنم متنفر بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He's building me up too much— I may disappoint him.
[ترجمه گوگل]او در حال ساختن من بیش از حد است - ممکن است او را ناامید کنم
[ترجمه ترگمان]او مرا بیش از حد بزرگ می کند - ممکن است او را ناامید کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Don't disappoint me by being late again.
[ترجمه گلی افجه ] دوباره با دیر امدن مایوسم نکن
|
[ترجمه گوگل]با تاخیر دوباره ناامیدم نکن
[ترجمه ترگمان]از این که دوباره دیر کنم مرا ناامید نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His latest novel does not disappoint.
[ترجمه Nunu] اخرین رمانش مایوس کننده نبود
|
[ترجمه گوگل]آخرین رمان او ناامید کننده نیست
[ترجمه ترگمان]آخرین رمان او مرا ناامید نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She knew that she would disappoint him.
[ترجمه گوگل]می دانست که او را ناامید خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]می دانست که او را ناامید خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Lastly, I fear I may have to disappoint you when I say that the coin is more interesting than valuable.
[ترجمه گلی افجه ] در اخر , میترسم اگر بگویم سکه جالبتر از ارزش ان است ممکن است شما را مایوس کنم
|
[ترجمه گوگل]در نهایت، می ترسم وقتی می گویم سکه جالب تر از ارزشمند است، شما را ناامید کنم
[ترجمه ترگمان]در نهایت، از آن می ترسم که وقتی می گویم که پول جالب تر از پول است، شما را ناامید کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I hate to disappoint anyone but that wasn't the case - although the veiled hints caused us plenty of amusement.
[ترجمه گوگل]من از ناامید کردن کسی متنفرم، اما اینطور نبود - اگرچه نکات پنهان باعث سرگرمی ما شد
[ترجمه ترگمان]متنفرم از این که کسی را ناامید کنم، اما این موضوع این طور نبود - هرچند اشاره های پنهانی باعث سرگرمی ما می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He does not cheat or disappoint.
[ترجمه گوگل]او تقلب و ناامید نمی کند
[ترجمه ترگمان]او تقلب نمی کند و یا ناامید نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Greg Davis didn't disappoint his teammates, hitting six field goals in six attempts.
[ترجمه گوگل]گرگ دیویس هم تیمی هایش را ناامید نکرد و در شش تلاش شش گل زد
[ترجمه ترگمان]گرگ دیویس هم تیمی هایش را ناامید نکرد و شش گل به ثمر رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

محروم کردن (فعل)
dispossess, cut off, debar, exclude, bereave, deprive, divest, evacuate, geld, foreclose, devest, disappoint

مایوس کردن (فعل)
disappoint

نا امید کردن (فعل)
frustrate, disappoint, wet blanket

دلسرد کردن (فعل)
estrange, dissuade, dispirit, disappoint, discourage, dishearten, unnerve

انگلیسی به انگلیسی

• disillusion, fail to meet expectations
if things or people disappoint you, they are not as good as you had hoped, or do not do what you want.

پیشنهاد کاربران

disappoint: ناامید کردن
disappointing:ناامید کننده
disappointed: ناامید
disappointment:ناامیدی
disappoint: ناامید کردن
disappointed: نا امید
disappointing:ناامید کننده
disappointment:ناامیدی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : disappoint
✅️ اسم ( noun ) : disappointment
✅️ صفت ( adjective ) : disappointed / disappointing
✅️ قید ( adverb ) : disappointingly / disappointedly
dash somebody’s hopes=to disappoint someone by telling them that what they want is not possible
با این عشق کسی را ناامید نکنید
Do not disappoint anyone with this love
What are you looking for that you have neither flirtation nor politics
All this pressure and force, you know, hits the rock
I do not want to disappoint you
I want to help you
در پی چی هستی که نه عشوه داری نه سیاست
...
[مشاهده متن کامل]

این همه فشار و زور ت هیچ میدونی به سنگ میخوره
نمیخوام ناامیدت کنم
میخوام بهت کمک کنم

Make unhappy by failing to satisfy a wish or sth expected. 1
Fail; let down. 2

بپرس