منو
سجاد مصلحی

سجاد مصلحی

عضو از ٥ سال پیش
امتیاز کل
٧٤,٩٥٦
لایک
٧,٧٥٨
لایک
دیس‌لایک
١,٣١٢
دیس‌لایک
رتبه کل
٤٩
رتبه کل

دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٧٤,٩٥٦
امتیاز
رتبه در دیکشنری
٤٩
لایک
لایک
٧,٧٥٨
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١,٣١٢

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
امتیاز
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

پیشنهادهای برتر

تاریخ
٥ سال پیش
دیدگاه
٢٠٥

1 - نگران 2 - علاقه مند - مشتاق as far as something is concerned: تا آنجا که به چیزی مربوط می شود - در مورد be concerned about/ for sth: 1 - نگران چی ...

تاریخ
٥ سال پیش
دیدگاه
١٨٦

1 - ( تلویزیون وغیره ) صدای. . . . . راکم کردن 2 - ( پیشنهاد، شخص وغیره ) رد کردن - نپذیرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
دیدگاه
١٦٦

هر دفعه - هر بار

تاریخ
٥ سال پیش
دیدگاه
١٦١

فرض کردن - تصور کردن - گمان کردن - حدس زدن - فکر کردن be supposed to do something: قرار بودن که - بنا بودن که - موظف بودن که

تاریخ
٥ سال پیش
دیدگاه
١٥٢

( در جمع ) مقامات - مراجع - اولیای امور

ترجمه‌های برتر

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She was once a teacher.
دیدگاه
٤٠

او قبلاً یک معلم بود.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
the Prime Minister
دیدگاه
٢١

نخست وزیر - صدر اعظم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He calls his mother once a month.
دیدگاه
٥٦

او به مادرش ماهی یک بار زنگ میزند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I don't like escalator — I'll climb the stairs.
دیدگاه
٣٢

من پله برقی دوست ندارم. من با پله ها بالا خواهم رفت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We put garbage in this container and take it outside when it is full.
دیدگاه
٢١

ما زباله را در این محفظه قرار می دهیم و وقتی پر شد آنرا بیرون می بریم.

سوال‌های برتر

پاسخی موجود نیست.

پاسخ‌های برتر

پاسخی موجود نیست.