
سجاد مصلحی
دیکشنری
٢٧٢
٣٠
امتیاز در دیکشنری
٧٤,٩٥٦
رتبه در دیکشنری
٤٩
لایک
٧,٧٥٨
دیسلایک
١,٣١٢
پیشنهادهای برتر
٥ سال پیش
٢٠٥
1 - نگران 2 - علاقه مند - مشتاق as far as something is concerned: تا آنجا که به چیزی مربوط می شود - در مورد be concerned about/ for sth: 1 - نگران چی ...
٥ سال پیش
١٨٦
1 - ( تلویزیون وغیره ) صدای. . . . . راکم کردن 2 - ( پیشنهاد، شخص وغیره ) رد کردن - نپذیرفتن
٥ سال پیش
١٦٦
هر دفعه - هر بار
٥ سال پیش
١٦١
فرض کردن - تصور کردن - گمان کردن - حدس زدن - فکر کردن be supposed to do something: قرار بودن که - بنا بودن که - موظف بودن که
٥ سال پیش
١٥٢
( در جمع ) مقامات - مراجع - اولیای امور
ترجمههای برتر
٥ سال پیش
I don't like escalator — I'll climb the stairs.
٣٢
من پله برقی دوست ندارم. من با پله ها بالا خواهم رفت.
٥ سال پیش
We put garbage in this container and take it outside when it is full.
٢١
ما زباله را در این محفظه قرار می دهیم و وقتی پر شد آنرا بیرون می بریم.
سوالهای برتر
پاسخی موجود نیست.
پاسخهای برتر
پاسخی موجود نیست.