در بیت "خودپرستی خیزد از دنیا و جاه / نیستی و حقپرستی خوشتر است" چه مفهومی از دنیا و جاه مورد انتقاد است؟
زان نهادیم از ممالک مذهبی تا نیاید بر فلکها یا ربی منگر ای مظلوم سوی آسمان کاسمانی شاه داری در زمان ✏ «مولانا»
" اندر سر خاک رفتن مهتاب " کنایه از چیه ؟ خوش باش و میندیش که مهتاب بسی اندر سر خاک یک به یک خواهد تافت
منظور سعدی از "فلان" در این بیت چیه ؟ مرا طبع از این نوع خواهان نبود سر مدحت پادشاهان نبود ولی نظم کردم به نام فلان مگر باز گویند صاحبدلان
زانک از قرآن بسی گمره شدند زان رسن قومی درون چه شدند مر رسن را نیست جرمی ای عنود چون ترا سودای سربالا نبود ✏ «مولانا»
آنچ گل را گفت حق خندانش کرد با دل من گفت و صد چندانش کرد عاشق آنم که هر آن آن اوست عقل و جان جاندار یک مرجان اوست چون در زرادخانه باز شد غمزههای چشم تیرانداز شد بر دلم زد تیر و سوداییم کرد عاشق شکر و شکرخاییم کرد ✏ «مولانا»
در سمرقندست قند اما لبش از بخارا یافت و آن شد مذهبش بدر میجویم از آنم چون هلال صدر میجویم درین صف نعال تو فسرده درخور این دم نهای با شکر مقرون نهای گرچه نیی ✏ «مولانا»
چون زبانهٔ شمع پیش آفتاب نیست باشد هست باشد در حساب هست باشد ذات او تا تو اگر بر نهی پنبه بسوزد زان شرر نیست باشد روشنی ندهد ترا کرده باشد آفتاب او را فنا ✏ «مولانا»
وارد کننده مضامین سیاسی اجتماعی به قالب قصیده کدام یک از شاعرات ایرانی است؟
در کدام قالب شعری هر بیت قافیه ای مستقل دارد؟