پیشنهادهای ali. Veisi (٢٠٩)
کمبود ، ناتوان ، بی چیز
اغلب باور دارد که چیزهای بدی رخ خواهد داد بد گمان ، بد بین
قبول کردن یا باور کردن این چیز درست است بدون اثباتش گمان و فرض
تغییر دادن و اصلاح کردن ( اما نه به صورت کامل )
تغییر کوچکی در چیزی برای استفاده و کارکرد بهتر
گرفتن اطلاعات و بازخورد مردم برای استفاده از چیزی
Written legal agreement قراداد
خلق ایده های جدید
خیلی مهم
ایجاد بهترین احتمال استفاده از چیزی
تقلا و کوشش Syn:struggle
شرکتی که محصولی یا چیزی رو برای دیگر شرکت ها تهیه میکند
نامناسب
در مورد بیزینس : ورشکست شدن یا نتونستن برای ادامه دارن بیزینس
سرویس هتل که صبح بیدار میکنه مهمان هاشو تو ساعت خاصی که مهمونا میخوان
کسی که از زود بیدار شدن لذت میبره ( سحر خیز )
یاد گرفتن قلق انجام دادن کاری
سود، بهره Interest rate : نرخ بهره
سود قبل از کسر مالیات
تورم ، افزایش قیمت
سرمایه ( پولی که شما نیاز دارین برای استارت یک بیزینس )
اعتصاب کاری
اجازه چیزی یا کاری را داشتن بخاطر اینکه یک قانون است
پولی که شما دریاقت میکنید زمانی که مریض هستید و نمیتوانید کار کنید
پاداش، انعام
وضعیت کاری
در مورد شغل :چه کاری انجام میدهی
ترفیع گرفتن
نماینده فروش ( سفر به جاهای مختلف و فروش محصولات شرکت هاا )
سازمان دهی کردن
ارزیابی کردن
Public sector: بخش دولتی Private sector:بخش خصوصی
Confirmation : تاییدیه Confirm :تایید
معرفی نامه ( نامه ای که این شخص توانای انجام این کار را دارد ) وشخصی که مینویسد این نامه رو :referee
ارزیابی کردن تصمیم گیری روی کیفیت یا توانای چیزی یا کسی
Phone or write to sb تماس یا ارتباط گرفتن با کسی
مصاحبه کردن Interviewer : مصاحبه گر ، ( شخصی که سوال میپرسد )
معتبر
مدرک رسمی که میگوید شما اجازه این کار رو دارید پروانه شغلی یا مجوز کسب
مرور کردن برای اماده شدن در امتحان
کمک هزینه تحصیلی ( بورسیه ) پولی که یک سازمان میدهد به شخصی برای کمک به ادامه تحصیلش
مقدار پولی که برای ایده یا سرویس تخصصی از دکتر یا وکیل پرداخت میکنیم حق ویریت ، حق مشاوره
دلتنگ ناراحتی به خاطر دوری از خانه
خوابگاه، . ساختمانی که دانشجویان در ان زندگی میکنند
فرصت ، شانس
آزادی عمل و آزادی بیان
نوشتن پایان نامه یامقاله
رفتن به جایی حضور داشتن یا شرکت کردن در جایی
بحث و گفتگوی رسمی
Lecture:کنفرانس ، سخنرانی Lecturer : سخنران ، ( کسی که سخنرانی میکند )
معلم خصوصی ، معلم
فارع التحصیل
دانشجوی لیسانس، کارشناسی
طرز فکر ، نگرش
Give proper time to
امتحان گیرنده
معنی یک شخصی که امتحان دارد هم میده
مراقب اتاق امتحان
Do what sb tells you to do
چشمگیر ، جذاب و خیلی جالب ( باعث خیره شدن به ان میشود )
اجتماع یا جامعه تمام مردمی که زندگی میکنن در یک ناحیه یا شهر
هجیان انگیز و لذت بخش
سرگرمی Entertainers: شخص سرگرم کننده
تماشایی ، دیدنی ، جذاب ، زیبا
Syn : illuminate
Light up
شکوفه درخت میوه در بهار
پرتاب کردن با دست
مناسبت ، رویداد
Syn:take part in sth
خیلی جالب و جذاب
فصل های کتاب
خواندن چیزی به سرعت
Syn: gift
یک کتاب با جلد ضعیف Opp: hardback
بازار گردی ، چرخ زدن گذراندن وقت به خوشی در بازار و نگاه کردن به چیزها
رویداد واقعی
Sci - fi کتابهای درباره رویداد های که اتفاق می افتد در اینده ( سفر به فضا ) کتابهای تخیلی و ماجراجویانه
راز و معما Murder mystery : معمای قتل
رمان ( یک داستان درباره مردم یا رویداد های که واقعی نیست )
A, B, C, D
مایه افتخار لذت بردن
دستی کتاب راهنما ( کتابی که به شما میگوید چطور انجام بدید و چگونه استفاده کنید )
رقیب، حریف
Very good , clever , skilful
مقاومت ، مبارزه تلاش برای توقف در اتفاق افتادن چیزی یا متوقف کردن شخصی برای انجام دادن کاری
Defeated ( فعل ) : پیروز شدن Defeats ( اسم ) : شکست خوردن
مسابقه ، رقابت فعالیتی بین دو نفر یا دو تیم که کدام بهتر هستند
یک طرفه اگر در یک مسابقه یک نفر یا یک تیم خیلی بهتر از طرف مقابل یا تیم مقابل باشد
دو میدانی ورزش
ماهر ، حرفه ای Opp:amateur
Syn: participate
happen اتفاق افتادن
زمین تنیس ( یا دادگاه )
یک دور ( به دور پیست مسابقه )
پیست مسابقه ( دو، ماشین, متور، دوچرخه )
مدیر ، سر مربی
کمک داور داور خط
داور تنیس
Having a lot of ability
جذب شدن ، جذابیت
میتونه معنی ، منتشر کردن یک آلبوم موسیقی هم بده
ثبت و ضبط کردن ( موسیقی ، فیلم )
خواننده اصلی در گروه
وسیله ای برای نواختن موزیک
Type or kind
فن ، روش
Syn =expert
گوناگون ، متفاوت
نقاشی با استفاده از رنگ پاییه اب ( آبرنگ )
Oil paint
منظره ، چشم اندز
نقاشی از صورت یا تصویر شخص
به نمایش گذاشتن
گوناگون ٫ مختلف
بعد از very و صفت یا قید ( برای تاکید بر حالت )
رویداد یا وقایع اصلی از داستان فیلم
طرفدار ، هوادار
رویداد هیجان انگیز ، چیز جذااب که اتفاق افتاده
مهیج ، نگه داشتن توجه شما
عملکرد ، نمایش ، اجرا
متاثر شدن
فوق العاده ، خارق العاده
خیلی غیر معمول, یا خیلی بهتر از حالت معمول ( فوق العاده )
نقش اول در فیلم یا نفر اول در بازی
تهیه کننده
Excellent Extremely good معرکه ، عالی ، فوق العاده
انجام دادن موفقیت امیز یک کار سخت. ( دستاورد ، دست یابی )
مستقل ، انفرادی ، تک تک
هم معنی ، هم اندازه ، هم مقدار
Syn :Scare اعتراض ، تظاهرات
ترسیدن یا نگرانی
نشان دادن یا گفتن مخالفت در مورد چیزی در عموم
درگیری یا مخالفت شدید با کسی درباره چیزی
ضعیف تر یا کوچیکتر شدن
واقیع مهم سیاسی و اجتماعی که جدیدا اتفاقافتاده
تیترهای خبری روزنامه ( به صورت مختصر و چند کلمه ایی )
شاهزاده پسر
خوشحال و اماده برای انجام چیزی
یک توافق بین دو طرف برای توقف جنگ و مبارزه
توافق رسمی پایان جنگ و صلح
ارتباط داشتن در چیزی
تمایل شدید برای انجام چیزی
تمایل ، خواستن
پذیرش و موافقت حداقل خواسته های که دو طرف میخوان ، در واقع رسیدن به یک توافق
شروع ناگهانی
یک زمان بحرانی
تسلیم شدن
دستگیر کردن
half a dozen = 6
منفجر شدن با نیرو وصدای بلند Go off
درگیری ، اختلاف ، جنگ ، تضاد
تلاش برای انجام چیزی ( اغلب بدون موفقیت )
کشتن شخصی مشهور بخاطر دلیل سیاسی
شاهزاده پیر
شروع یا ایجاد یک سازمان یا سیستم
ازاد شدن از کنترل دیگر کشور ها
کشورب بدون شاه ملکه ( جمهوری )
انقلاب، جنبش
برنده شدن در جنگ، رای گیری ، بازی و. . . مقابل کسی
حمله نظامی وتحت کنترل گرفتن اون کشور
Oppose : معنی مخالف میده اما opposition حزب اصلی سیاسی در پارلمان که دولت رو شکل نداده
برنامه ای برای انجام دادن چیزی هم رستا با دولت یا شرکت خط مشی مقرارت
اولویت ( چیزی که مهمه و باید قبل از هرکاری دیگه ای انجام بدیم )
منتشر کردن گفتن چیزی به صورت رسمی در عموم
هدف چیزی که تلاش میکنیم برای انجام دادنش
The group of people elected to make the laws in a country
رسمی
ناحیه و سطحی از کشور که برای رای گیری تقسیم میشود ( حوزه انتخاباتی مثلا تهران )
سازمان دهی و برگزاری یک رویداد ( مانند انتخابات )
آرتروز a disease which causes pain when you bend your arms , fingers
سرطان پوست :Skin cancer
دلیل چیزی بود ( اغلب چیز بد ) منجر شدن
اضافه وزنی که باعث ناسالمی میشه
ناگهانی و غافل گیر کننده
آلودگی ، کثیفی
آسم ، سخت نفس کشیدن
واگیر ، مسری Infectious disease : بیماری مُسری
داشتن تجربه بد از چیزی ( مثل نوعی بیماری ) مبتلا شدن رنج کشیدن
مشکل مشکلات مسائل
اثاث خونه مثل مبل ، صندلی ، میز چای خوری و. . .
بالشتک مبل
بشقاب میشه نعلبکی میشه زیر فنجونی هم میشه
مقدار پولی که بابت شکستن قانون باید بدی
محکوم ، محکومیت برای مثال رفتن به زندان
مجرم گناه کار
محاکمه شدن
For =period of time ( three days ) Since=the start of the period ( monday )
سخنان ، اظهار ، بیان
ملافه سفید روی تخت کاغذ