پیشنهادهای ali. Veisi (١٠٢)
ارتباط داشتن در چیزی
تمایل شدید برای انجام چیزی
تمایل ، خواستن
پذیرش و موافقت حداقل خواسته های که دو طرف میخوان ، در واقع رسیدن به یک توافق
شروع ناگهانی
یک زمان بحرانی
تسلیم شدن
دستگیر کردن
half a dozen = 6
منفجر شدن با نیرو وصدای بلند Go off
درگیری ، اختلاف ، جنگ ، تضاد
تلاش برای انجام چیزی ( اغلب بدون موفقیت )
کشتن شخصی مشهور بخاطر دلیل سیاسی
شاهزاده پیر
شروع یا ایجاد یک سازمان یا سیستم
ازاد شدن از کنترل دیگر کشور ها
کشورب بدون شاه ملکه ( جمهوری )
انقلاب، جنبش
برنده شدن در جنگ، رای گیری ، بازی و. . . مقابل کسی
حمله نظامی وتحت کنترل گرفتن اون کشور
Oppose : معنی مخالف میده اما opposition حزب اصلی سیاسی در پارلمان که دولت رو شکل نداده
برنامه ای برای انجام دادن چیزی هم رستا با دولت یا شرکت خط مشی مقرارت
اولویت ( چیزی که مهمه و باید قبل از هرکاری دیگه ای انجام بدیم )
منتشر کردن گفتن چیزی به صورت رسمی در عموم
هدف چیزی که تلاش میکنیم برای انجام دادنش
The group of people elected to make the laws in a country
رسمی
ناحیه و سطحی از کشور که برای رای گیری تقسیم میشود ( حوزه انتخاباتی مثلا تهران )
سازمان دهی و برگزاری یک رویداد ( مانند انتخابات )
آرتروز a disease which causes pain when you bend your arms , fingers
سرطان پوست :Skin cancer
دلیل چیزی بود ( اغلب چیز بد ) منجر شدن
اضافه وزنی که باعث ناسالمی میشه
ناگهانی و غافل گیر کننده
آلودگی ، کثیفی
آسم ، سخت نفس کشیدن
واگیر ، مسری Infectious disease : بیماری مُسری
داشتن تجربه بد از چیزی ( مثل نوعی بیماری ) مبتلا شدن رنج کشیدن
مشکل مشکلات مسائل
اثاث خونه مثل مبل ، صندلی ، میز چای خوری و. . .
بالشتک مبل
بشقاب میشه نعلبکی میشه زیر فنجونی هم میشه
مقدار پولی که بابت شکستن قانون باید بدی
محکوم ، محکومیت برای مثال رفتن به زندان
مجرم گناه کار
محاکمه شدن
For =period of time ( three days ) Since=the start of the period ( monday )