revision

/riˈvɪʒn̩//rɪˈvɪʒn̩/

معنی: اصلاح، باز بینی، مرور، بازدید، چاپ تازه، چاپ اصلاح شده، تجدید نظر، رسیدگی ثانوی
معانی دیگر: بازنگری، بررسی (مجدد)، اصلاح (به ویژه متن یا قانون یا حکم)، باز ویرایی، ویراستاری مجدد، (متن یا کتاب و غیره) نسخه ی تجدیدنظر شده (باز ویراسته)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: revisionary (adj.)
(1) تعریف: the act or process of revising.
مترادف: editing, redacting, rewriting
مشابه: alteration, amendment

(2) تعریف: a revised form of a book or other text.
مترادف: rewrite
مشابه: edit

جمله های نمونه

1. subject to revision
قابل تجدید نظر

2. At any rate, your plan needs revision.
[ترجمه محمد رضا علم طلب] در هر صورت، ایده شما نیاز به تجدید نظر دارد
|
[ترجمه گوگل]به هر حال، طرح شما نیاز به تجدید نظر دارد
[ترجمه ترگمان]در هر حال، برنامه شما نیازمند بازنگری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The judge wants to see a revision of the procedures.
[ترجمه گوگل]قاضی می خواهد شاهد تجدید نظر در رویه ها باشد
[ترجمه ترگمان]قاضی می خواهد که در این روند تجدید نظر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At present I'm engaged with the revision of my dictionary.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مشغول بازنگری فرهنگ لغت خود هستم
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر سرگرم تجدید نظر در فرهنگ لغت هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Their educational policies are due for revision.
[ترجمه گوگل]سیاست های آموزشی آنها باید بازنگری شود
[ترجمه ترگمان]سیاست های آموزشی آن ها به خاطر بازبینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In October Parliament approved a revision of the budget.
[ترجمه گوگل]در ماه اکتبر پارلمان تجدید نظر در بودجه را تصویب کرد
[ترجمه ترگمان]پارلمان در ماه اکتبر بازنگری در بودجه را تصویب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The scheme has recently undergone drastic revision.
[ترجمه گوگل]این طرح اخیراً دستخوش بازنگری شدید شده است
[ترجمه ترگمان]این طرح اخیرا تجدید نظر شدیدی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was doing some last-minute revision for her exams.
[ترجمه گوگل]او در آخرین لحظه برای امتحاناتش تجدید نظر می کرد
[ترجمه ترگمان]او در حال انجام یک بازبینی دقیق برای امتحانات خود بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Constant revision of the curriculum must be undertaken to ensure its continuing relevance.
[ترجمه گوگل]بازنگری مداوم برنامه درسی باید انجام شود تا از ارتباط مستمر آن اطمینان حاصل شود
[ترجمه ترگمان]بازبینی مداوم برنامه آموزشی باید انجام شود تا از ارتباط مستمر آن اطمینان حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These proposals will need a lot of revision.
[ترجمه گوگل]این پیشنهادات نیاز به بازنگری زیادی دارند
[ترجمه ترگمان]این پیشنهادها به بازبینی زیادی نیاز خواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I always go over my revision notes just before I go into an exam.
[ترجمه گوگل]من همیشه یادداشت های تجدید نظر خود را درست قبل از رفتن به امتحان مرور می کنم
[ترجمه ترگمان]من همیشه قبل از اینکه برم یه امتحانی بکنم من همیشه یادداشت های revision رو مرور می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Friday afternoons are left free for revision.
[ترجمه zahra] بعد از ظهر های جمعه برای مرور کردن آزاد گذاشته شده اند.
|
[ترجمه گوگل]بعدازظهرهای جمعه برای بازبینی آزاد هستند
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهرهای جمعه برای تجدید نظر آزاد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Have you started your revision yet?
[ترجمه گوگل]آیا بازنگری خود را هنوز شروع کرده اید؟
[ترجمه ترگمان]هنوز revision را شروع کرده اید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She did no revision, but she still got a very high mark.
[ترجمه میکا] او هیچ تجدیدنظری نکرده بود، اما بالاترین نمره را گرفت
|
[ترجمه گوگل]او هیچ اصلاحی انجام نداد، اما هنوز نمره بسیار بالایی گرفت
[ترجمه ترگمان]او هیچ اصلاحی انجام نداده بود، اما هنوز علامت بسیار بلندی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You'd better buckle down to some revision now.
[ترجمه گوگل]بهتر است همین الان به یک بازنگری دست و پنجه نرم کنید
[ترجمه ترگمان]بهتر است همین الان چند تا اصلاحی انجام بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اصلاح (اسم)
adjustment, reconciliation, modification, repair, correction, amendment, shaving, betterment, rectification, reparation, atonement, revision, reformation, regeneration, emendation, renovation

باز بینی (اسم)
verification, control, revision

مرور (اسم)
review, lapse, glance, revision, passing, elapsing, once-over, revisal

بازدید (اسم)
visit, review, survey, inspection, revision

چاپ تازه (اسم)
revision, recension, reprint

چاپ اصلاح شده (اسم)
revision, recension

تجدید نظر (اسم)
review, revision, reconsideration, revisal

رسیدگی ثانوی (اسم)
revision

تخصصی

[حسابداری] تجدید نظر
[صنعت] تجدید نظر، مرور
[ریاضیات] بازبینی، رسیدگی، تجدید نظر

انگلیسی به انگلیسی

• act of changing, alteration; act of reviewing a subject that was previously learned (british); act of editing, act of making corrections
when there is a revision of something, it is altered in order to improve it.
when you do revision, you read things again in order to learn them for an examination.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : revise
✅️ اسم ( noun ) : revision / revisionism / revisionist
✅️ صفت ( adjective ) : revisionist / revisory
✅️ قید ( adverb ) : _
مرور کردن درس امتحانی
بررسی مجدد
revision
اَفزون بَر واژه هایِ بازبینی وَ بازدید، پیشنَهادِ دیگَر :
revision : re - vis - ion
- re = پیشوَندی ایرانی - اوروپایی که به چِهرهایِ :
را ( پیشنام ، حَرفِ اِضافه )
رَ ( دَر کارواژه یِ رَسیدَن : رَ - سیدَن )
...
[مشاهده متن کامل]

رِ ( را به گویِشِ خوراسانی )
vis : به چِهرِ " وِید " دَر هُوِیدا : هو وِیدا = نیک بین
وِستا ، وِستام ، اَوِستا ، اِنگِلیسی : wise , wisdom
آلمانی : weise , Weisheit
وِید ، وِست به مینه یِ دیدَن ، بینیدَن وَ مَگاشی یا اِنگارِشی دانِستَن اَست.
گَرته بَرداری بَرایِ کارواژه : راوِیدَن ، راویدَن ، رَوِیدَن ، راوِستَن ، رَوِستَن
بَرایِ نامواژه : راوِید ، راوید ، رَوِید ، راوِست ، رَوِست

غلط گیری، اصلاح، ویرایش
مرور
Study sth again
دوره، مرور
ثانویه، فرعی ( در مقابل اصلی )

بپرس