"the capacity to see the big picture in an organization" به چه واژه ای اشاره میکنه ؟
"the capacity to see the big picture in an organization"
به چه واژه ای اشاره میکنه ؟
٨ پاسخ
''توانمندیِ کلان بینی در یک سازمان'' به معنای توانایی درک و تفسیر اهداف، رویکردها و تعاملاتی است که موفقیت بلندمدت سازمان را شکل میدهند؛ این مهارت شامل تمییز چگونگی ارتباط و تعامل اجزا و وظایف مختلف درون سازمان و مشارکت آنها در ماموریت و چشمانداز کلی سازمان است. مهارت یاد شده، مهارتی حیاتی برای رهبران و مدیران است که به آنها امکان میدهد تصمیمات آگاهانهای بگیرند که با اهداف استراتژیک سازمان هماهنگ و منطبق باشد.
''توانمندیِ چشم انداز بینی در یک سازمان'' چندین بُعد را در بر میگیرد:
عناصر را به وضوح بیان کرده و اطمینان حاصل کنند که تمامی این اقدامات و تصمیمات نیل (رسیدن) به اهداف بلند مدت را در پی خواهند داشت.
سوا از موارد فوق ، ''توانمندیِ کلان بینی در یک سازمان'' تنها به داشتن درکی جامع محدود نمیشود، بلکه شامل ادغام این دانش با راهبردهای عملی نیز میشود. این امر نیازمند انعطافپذیری (نرمش) شناختی، تفکر انتقادی و توانایی رهبری در موقعیت های سخت و بغرنج است. رهبران حائز این توانمندی میتوانند چالشها و فرصتها را پیشبینی کنند، سازمان را در برهه های متشنج و پرتلاطم هدایت کرده و اطمینان حاصل کنند که سازمان در بلندمدت برقرار و شکوفا باقی میماند.
خلاصه آنکه، ''توانمندیِ کلان بینی در یک سازمان'' یک تخصص چندبعدی است که به رهبران/مدیران این امکان را میدهد تا سازمان خود را با اهداف گسترده و جامع تری همسو کنند، از مشکلات و ناملایمات فائق بیرون آمده و مروج رشد پایدار باشند.
Strategic thinking
تفکر استراتژیک
یعنی دیدن و داشتن چشماندازی دربارهُ فرصتهای پیش رو
مهارتهای ادراکی (Conceptual skills): شامل بینش یا نگرش جزیی و کلی به سازمان است. مهارتهای ادراکی باعث میشود مدیر بداند وظایف سازمانی و تغییرات محیطی چه اثری بر یکدیگر میگذارند.
بنظر بنده، به واژه"Organizational Foresight" اشاره دارد که به معنای "بینش سازمانی" یا "پیشنگری سازمانی" هست،یعنی:
توانایی یک سازمان برای فراتر رفتن از حال حاضر و پیشبینی روندها، چالشها و فرصتهای آینده است. به عبارتی، این به معنای "مشاهده تصویر کلی" برای سازمان در بلندمدت است.
از واژه زیر هم میشه استفاده کرد، و انتخاب بین این دو واژه، سلیقه ای هست، گرچه واژه بالایی، گزینه بهتری هست.
معنی لغویش می شه : دید وسیع داشتن، وسعت دید داشتن
یعنی در شغلت فقط حیطه محدود وظایف خودت رو نبینی و همه جوانب رو بسنجی
منظور توانایی دیدن چشمانداز کلیِ یک سازمان است.
big picture تصویر کلیای است معطووف به آینده.
کمالگرایی و توجه به تمام اولویت ها در کار ونه فقط انجام وظایف
- چشمانداز کلان: این اصطلاح به توانایی درک و تجزیه و تحلیل یک سازمان به عنوان یک کل واحد اشاره دارد. این شامل درک اهداف، ساختار، فرآیندها، فرهنگ و ذینفعان سازمان است.
- تفکر استراتژیک: این اصطلاح به توانایی برنامهریزی و تصمیمگیری برای دستیابی به اهداف بلندمدت سازمان اشاره دارد. این شامل درک روندهای صنعت، ارزیابی فرصتها و تهدیدها و توسعه و اجرای استراتژیهای کلیدی است.
- تفکر سیستمی: این اصطلاح به توانایی دیدن روابط بین اجزای مختلف یک سازمان و درک نحوه کارکرد آنها به عنوان یک سیستم واحد اشاره دارد.
- بینش سازمانی: توانایی درک و فهم عمیق ماهیت، اهداف، چالشها و فرصتهای یک سازمان در بلندمدت و کوتاهمدت.
- چشمانداز: تصویری روشن و ایدهآل از آنچه که یک سازمان میخواهد در آینده به آن دست یابد.
- Big-picture thinking: This term refers to the ability to understand and analyze an organization as a whole unit. This includes understanding the organization's goals, structure, processes, culture, and stakeholders.
- Strategic thinking: This term refers to the ability to plan and make decisions to achieve the organization's long-term goals. This includes understanding industry trends, assessing opportunities and threats, and developing and implementing key strategies.
- Systems thinking: This term refers to the ability to see the relationships between the different components of an organization and understand how they work together as a single system.
- Organizational insight: The ability to deeply understand the nature, goals, challenges, and opportunities of an organization in both the long and short term.
- Vision: A clear and ideal picture of what an organization wants to achieve in the future.