پیشنهاد‌های علی ماشا اله زاده (٢٨٩)

بازدید
٥٦٣
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

روی فلک انداختن کارها ساده کردن کارها ( بوسیله زدن شاخ و برگ اضافی ) یک روتین صبح خوب می تواند کمک کند به شما که ساده کنید کارهای تان را و به حداقل ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اجازه . . . . . . را دادن فرصت . . . . را قراهم کردن مجال. . . . . را دادن این عبارت صنایع ادبی ( استعاره، کنایه ) هست والا از کسی اجازه گرفته تمی شو ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ملغی کردن متضاد: Institute : راه اندازی کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

باعث کج فهمی شدن It distorted the children's understanding این موضوع باعث کج فهمی بچه ها شد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدرت نمائی کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدرت نمایی کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیرو کاربر محترم مجید نمازی: ( در مورد فیلم، داستان و یا رمان ) : مهیج و غیر قابل پیش بینی. فیلمی که آدم را بلاتکلیف معلق در هوا نگه می دارد دربار ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

در پاسخ به کاربر محترم سعید امدادی: عبارت come over me مربوط به این مدخل نمی شود، باید در مدخل come آنرا بیاورید که در طیف معنایی "اتفاق افتادن" hap ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برخورد قهری داشتن با . . . . . .

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

همه چی ردیف است شما از هر جهت آماده هستید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثل اینکه مثلا. . . . . . . � ، مثلا در ( این جمله ) . . . . . . A - What's the meaning of "to put it mildly" B - say without exaggeration, as in I ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ایده ی خام ( کارشناسی نشده ) نظر حدودی نظر تقریبی ایده فکر و خام ( نتراشیده و نخراشیده، پرداخت نشده )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفحات سنگ بستر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( حمله، رقابت، مخالفت. . . ) جدی fierce fighting in the city fierce attack/opposition/criticism etc The government’s policies came under fierce atta ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

امیدوار باقی ماندن روحیه خود را حفظ کردن I helped him cheer up من کمکش کردم روحیه اش را حفظ کند من کمکش کردم امیدوار باقی بماند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

( پرس غذا ) خیرمندانه ، سر پر Generous portion of rice . . . . . . . . . . Rich tea چای پر رنگ چای پر تخمه

پیشنهاد
٠

پرس شانه با دمبل

پیشنهاد
٠

پرس پشت گردن با هالتر ایستاده

پیشنهاد
٠

پرس سینه با هالتر خوابیده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرس سینه ایستاده با هالتر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پس شانه با هالتر

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

( تقلب ) رساندن که چی بگه ( تقلب ) رساندن که چکار کنه ( با پانتومیم یا گفتن یک کلمه یا کالوکیشن یاساختار ) به دانش آموز برسانیم که چی بگه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Get right = get to do sth right

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیراهه، کوره راه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاهش ارزش پول ملی

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جالبه، تمام دیکشنری ها این لغت را اشتباه توضیح داده اند. از لانگمن گرفته تا کولین و آکسفورد. شاید چون بنا و کارگر ساختمانی نبوده اند. Stucco = ceme ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چون لغتformal و کاملا رسمی هست پس بهتره معنی اش این باشه آراستن، مزین کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

در خاتمه به عنوان جمع بندی. . . . . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دودو چی چی کردن لوکو موتیو

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( مکان ) کارت پستالی ، قابل قاب کردن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Chronicle

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فقدان غم انگیز I’m sorry to hear of your family’s sad loss ( =the death of someone you love ) متاسفم که می شنوم فقدان اندوهناک خانواده تان را

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

occupancy : [خاص ) استفاده [ از یک مکان ) Use :� عام ) استفاده ) ( synonym ) استفاده ی خانواده از این آپارتمان فقط ۶ ماه طول کشید. family's occupa ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ماجرای نگاشته شده ( روی پروفایل شبکه های اجتماعی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

= couldn't be better

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

عدسی همگرا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جوابیه پاسخ استعلام/ پاسخ شکایت دعوت به همکاری immediately got a call back from them and they said they will take strict action against this complain ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

پروژه های به اتمام رسیده پروژه های تکمیل شده =achivement دستاورد

پیشنهاد
٠

سازمان بهزیستی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Redact�� حذف کردن ( مطالب طبقه بندی شده ) ، ممیزی کرن =Recheck��� بازبینی کردن =edit������� ویرایش کردن، ویراستاری کردن ارتش ممیزی خواهد کرد این پر ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پنجره دوجداره

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( جزیره ) تنب بزرگ

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( جزیره ) تنب کوچک

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سلام می خواهم اشتباه خودم را در اظهار نظر قبلی جبران کنم با مقایسه سه فعل زیر: تحمیل کردن به کسیimpose on sb دوست ندارم تحمیل کنم به شما، اما آیا می ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طلبیدن It was a warm Saturday evening, the kind of night that just begs for adventure. � عصر شنبه ی گرمی بوداز اون نوع شب ها که فقط ماجراجویی میچسبد ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

وبال گردن کسی شدن سربار ( جامعه، کسی ) شدن We could ask to stay the night, but I don’t want to impose on them ما می توانیم در خواست کنیم که بمانیم شب ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هلو انجیری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( قالی بافی ) ریشه زدن گره زدن نخ قالی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( قالی ) پود دادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دار قالی داربست قالی دستگاه قالی بافی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گره قالی بافی ( ریشه ) ( قالی ) ریشه زدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمودار مدرج صفحه شطرنجی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اظهار نظر منظور دار اظهار نظر انتقادی ( با طعنه و کنایه )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

I can manage my own affairs خودم از پس کارهام بر می آیم. a ) I'm going to go abroad for a while? Perhaps England! b ) Well! Do you know English well ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

Stand for:���� پای چیزی ایستادن ( حمایت کردن ) ۲ - نشانه ( سمبل ) چیزی بودن در انتخابات شرکت کردن WHO stands for world health organization Stand fo ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرشته ی شانس

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیء نمادین که شانس میاره شیءسمبلیک که شانس میاره ( عروسک، اسباب بازی، حیوان. . . نمادین ) که شانس میارد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فعالیتی که یخ جلسه را بشکند فعالیتی که فضای جلسه را گرم و صمیمی کند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوتیک مغازه با اجناس مد روز و برند

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Kick out of sth را با اصطلاح get a kick out of sth اشتباه نگیرید Get a kick out of sth= خیلی حال کردن با جیزی از چیزی خیلی لذت بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

طیفی از. . . . تا . . . . . بودن در محدوده. . . . . بودن گستره ای از. . . . . تا. . . . بودن

پیشنهاد
٠

آنکارد کردن موی صورت Grow a beardریش گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آنکارد کردن ریش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کوتاه نگه داشتن ( موی صورت، زیر بغل، پا ) Keep your facial hair at bay

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آب گرفتگی پیدا کردن هر دفعه باران میاد ما آبگرفتگی پیدا می کند اتاق خوابمان �Every time�it rains we get a flood in the bedroom

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Deficit

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست به دست کردن، پاس دادن به بغل دستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Carpet cover

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روفرشی Door mat پادری Carpet cover روفرشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روفرشی Carpet cover

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گیج کردن کسی، به اشتباه انداختن کسی He is trying to mix me up او دارد سعی می کند من را گیج کند ( به اشتباه بیاندازد ) I'm mxed up من گیج شده ام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - اشتباه گرفتن کسی با کسی دیگه ۲ - گیج کردگی کسی، به اشتباه انداختن کسی He is trying to mix me up او دارد سعی می کند من را گیج کند ( به اشتباه بیان ...

پیشنهاد
٠

Mix sb up He is trying to mix me up او دارد سعی می کند مت را به اشتباه بیاندازد او دارد سعی می کند مگ را گیج کند Decive= cheatگول زدن، فریب لادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سوار ماشین شدن و رفتن drive to/down/off etc After accident, the other car drove off بعد از تصادف، اون یکی ماشین گذاشت رفت در این حالت phrasal verb ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دقیقا بعدش همانجا ( درجا )

پیشنهاد
٠

زیر آب کسی را زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توی فکر مات برده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی از معانیhurt "درد کردن" میباشد اینجا این طیف معناییhurt بکار می رود: I hurt my back کمرم درد می کند تفاوت زبان فارسی و انگلیسی: ایرانی ها میگن: ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هر یک از انگشت های پا ( فقط به انگشت شصت پا نمی گویندtoe ) ( تمامی انگشت های پا را می توان toe نامید ) any of the five separate parts at the end ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

I put my foot on his foot= I trod on his foot فعلputمتعدی است و مجبوریم مفعولmy foot برایش بیاریم ولی tread on فعل لازم است و نیازی به مفعول my foot ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حیفم آمد جمله ی کاربر گرامی" farhood" را ترجمه نکنم: 💠 Where freedom meets repression: Australian academics tread a fine line over ties to Iran جائی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نه افراط کنیم نه تفریط پرهیز کردن از افراط و تفریط مرز باریک حق و باطل را رعایت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در تایید کاربر گرامی"farhood" پا گذاشتن، قدم گذاشتن، روی چیزی رفتن Tread = step Sorry, did I tread on your foot? ببخشید آیا پام را گذاشتم روی پایتان؟ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( ناخن، شصت پا، بینی. . . . ) گیرکردن به چیزی، گیر کردن و خراشیده شدن، قلوه کن شدن He stubbed his toe ( =hurt it by kicking it against something ) on ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک ردیف پله There are three flights of stairs with two landings between two floors سه ردیف پله با دو تا پا گرد هست بین دو طبقه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به جهنم به درک نمی دانم چرا دوستان به ترجمه ی کاربران پر سابقه ای مثل "دکتر محمد رضا ایوبی صانع" و" میثم علیزاده لنکرانی " توجهی نمی کنند. تعریف این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کدام گوری ?where the hell are all my friends کدام گوری هستند دوستای من؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( نگاه ) غضب آلود ( صدا ) شدید الحن

پیشنهاد
٠

Means you must face the consequences of your actions ضرب المثل: هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت ( وقتی چای دم می کنی، پس باید بخوری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حضور قلب یعنی از آنچه که الان در خودت تجربه میشود ، آگاه باش و مشاهده اش کن و با آن هم هویت و هم پندار نشو .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دکمه ی خاموش کردن زنگ هشدار تایمر دکمه ی برای چرت زدن بیشتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پا را در خانه گذاشتن I open the window as soon as I walk in the door من پنجره ها را باز می کنم به محض اینکه پایم رابگذارم توو ( خانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( کمد دیواری، . . . . ) که یک آدم تووش جا میشه جا دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Chores : کار های روزمره ، خورده کاری Household: کار منزل . . . . . . . . . . . . لغت chorse عام هست و شامل هر نوع خورده کاری اعم از داخل منزل یا خار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تجهیزات بدنسازی در فضای باز

پیشنهاد
٠

تجهیزات ورزشی فضای باز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

این صفت هم بار معنائی مثبت و هم بار معنائی منفی دارد یعنی نمی توان آن را تنها در صفات مثبت دسته بندی کرد یا تنها در بین صفات منفی پیدا کردن یک معادل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بنائی: گچ کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیوار گچی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

try to stay fit, but I’m not obsessive about it. من سعی می کنم روی فرم بمانم ولی وسواسی نیستم روی آگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آدم واسواسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Wall plug ( رول پلاک ( برای پیچ Sink plugدرپوش کف سینک آشپزخانه Female plug دوشاخه سیم سیار Spark plugشمع خودرو Basim plugدر پوش کف سنگ روشویی توالت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میل پرده= curtin rod چوب پرده=curtin rail

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میل پرده= curtin rod چوب پرده=curtin rail

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میز غذا خوری مسافرتی Folding picnic tray میز غذاخوری مسافرتی تا شو

پیشنهاد
٠

Take - out container

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ظرف یکبار مصرف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از کسی در خواست کنید یک لطفی در حق تان بکنند از کسی خواستن که مساعدت کنند با شما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

حائل کردن Can we prop the window open with something? میشه پنجره را با چیزی حائل کنی باز بماند؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

قابلمه با دو دستگیره pot قابلمه با یک دستگیره دراز sauce pan ماهی تابه pan

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کله گنجشکی در ایران این کلمه معادل خوبی برای کله گنجشکی می باشد. البته مدل های دیگری هم طبخ میشه مثلا با ماکارونی ما در ایران ماکارانی را با دانه ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای armchair معادل فارسی نداریم ومجبور از چند لغت برای توصیف آن استفاده کنیم Sofa= couch� دمبل راحتی چند نفره armchair مبل راحتی تک نفره Wooden sofa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

آمدن ( و سر زدن ) این لغت غیر رسمی و خودمانی هست و ترجمه دقیق آن میشود" آمدن" و نباید سر زدن را بیان کرد بلکه در دل این کلمه مستتر هست و در جمله منظ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( بو، تجربه، شخص، رفتار ) ناجور آدم ناجور ( بد ) بوی ناجور ( بد ) رفتار ناجور ( بد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمد بچه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

China cabinet

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جاصابونی سینی صابون Soap dispenserجاصابونی فشاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جا صابونی فشاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بصورت کپه شده I always put my books in a pile on the floor من همیشه کتاب هایم را بصورت کپه شده کف اتاق می گذارم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربر کرامی"Young man" : جمله ی come out of the closet یک اصطلاح ( idiom ) هست و شما می توانستید این جمله را به عنوان یک مدخل جدید در دیکشنری آبادیس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میز کشوئی کنار تخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Awesome: با شکوه، با ابهت ( از روی شادی ) ۲ - عالی، خیلی خوب Aweful:������ با ابهت ( از روی ترس ) ۲ - خیلی بد ، افتضاح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - خیلی بد، افتضاح ۲ - با ابهت ( از روی ترس ) Awesome:با شکوه ( از روی شادی ) Aweful=با ابهت ( از روی ترس )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کاربر محترم "حسین قربانی مدرس سه زبان" آنقدر که وقت خودتان را صرف ارسال محتوای تکراری در آبادیس می کنید برای تبلیغ شغلتان اگر صرف تحقیق می کردید بهتر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - با ابهت ۲ - عالی، خیلی خوب ۳ - ( کالوکیشن ) awesome responsibility =مسوولیت خطیر ( کالوکیشن ) مسوولیت خطیر Lincoln understood keenly that with t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( کالوکیشن ) مسوولیت خطیر Lincoln understood keenly that with the extraordinary power that circumstances had placed in his hands came awesome respons ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک سورپرایز واقعی When we were kids, a trip to the beach was a real treat. وقتی ما بچه بودیم، مسافرت به ساحل یک سورپرایز واقعی بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک سورپرایز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کفش بدون پاشنه کفش تخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جائی برای مسافرت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شاعرانه رمانتیک با صلح و صفا Rosie's idyllic world came to an abrupt end when her parents' marriage broke up. دنیای شاعرانه ( رمانتیک ) رزی به پایا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیستگاه شناسی دانش نحوه ی سازگاری جانداران در زیستگاه شان بوم شناسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

=long - distance bus اتوبوس راه دور Civil services busاتوبوس داخل شهری، اتوبوس خدمات شهری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتوبوس راه دور اتوبوس بین شهری =intercity bus

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتوبوس خدمات شهری اتوبوس داخل شهری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زیست جانوری یک منطقه چرخه ی زیستی ( یک منطقه ) چرخه زیستی بومی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کلمهeco تقریبا مترادف با envirenmentally friendly می باشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

۱ - راهپیمائی صعب العبور You can walk to town from here, but it's quite a trek. تو می توانی پیاده بری شهر از اینجا. اما این یک راهپیمائی صعب العبور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حال و هوا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فضای غالب اتمسفر و جو غالب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( مقاله، نقاشی، کاردستی، . . . . ) شرکت داده شده در مسابقه وارد شده در مسابقه راه یافته به مسابقات مورد نمونه طرح My entry was ranked third in the fl ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Get a sense of sth درک ی از چیزی داشتن ، درک کردن چیزی = understand If you don't understand some words in a text, find other words that will help you ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شگفتانه های آشپزی ( غذاهای خوشمزه ) ’ culinary delights ( =food that tastes very good

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( فوتبال ) قیچی برگردان زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

توپ را کاشت ( برای زدن ضربه ایستگاهی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گل باشگاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رکورد ورزشی نقطه عطف شغلی Ronaldo reach a career milestone of 500 club goal رونالدو به رکورد ۵۰۰ گل باشگاهی رسید رونالدو به نقطه ی عطف شغلی ۵۰۰ گل با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

رکورد ( ورزشی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاربر محترم: حسین قربانی مدرس سه زبان این لغت به هیچ عنوان به معنی "سرو کردن غذا " نمی باشد. به چه منبعی استناد کرده اید؟ این دومین باری است که ترجم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خدمات پیشنهادی خدمات عرضه شده خدمات ارائه شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرد درون سازمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اطلاعات درون سازمانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اطلاعات طبقه بندی شده ( ی یک مجموعه ) اسرار داخلی ( یک مکان )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارمند دارای دسترسی محرمانه کارمند با دسترسی به اسناد محرمانه کارمند دارای مجوز دسترسی به اطلاعات طبقه بندی شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( اطلاعات، نصیحت، سخنان. . ) طلا His words is gem a gem حرف هایش طلا است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اماکن رفاهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرخصی برای تعطیلات ساحلی گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرخصی برای تعطیلات ساحلی گرفتن Why don't you take a beach vacation چرا مرخصی برای تعطیلات ساحلی نمی گیری؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Take a beach vacation برای تعطیلات به ساحل رفتن Why don't you take a beach vacation چرا برای تعطیلات به ساحل نمی ری ( در ایران کسی نمیگه تعطیلات ساح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای تعطیلات به ساحل رفتن Why don't you take a beach vacation چرا برای تعطیلات به ساحل نمی ری ( در ایران کسی نمیگه تعطیلات ساحلی بگیر/مرخصی ساحلی بگ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه جمع شده در یکی Mum was cook, chauffeur, nurse, and entertainer all rolled into one. مامانم یک آشپزی، راننده، پرستاروبازیگربود همه اینهاجمع شده ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه جمع شده در یکی Mum was cook, chauffeur, nurse, and entertainer all rolled into one. مامانم یک آشپزی، راننده، پرستاروبازیگربود همه اینهاجمع شده ب ...

پیشنهاد
٠

=and things =stuff like that =and evrything

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( لباس ) کمر کشی لباسی که از ناحیه ی کمر بند دار هست drawstring waist dress لباس زنانه دارای بند کشی در ناحیه کمر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدرد می خورد = come in handy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عدم سوء پیشینه گواهینامه عدم سوء پیشینه Clearance means the Service issued document that indicates whether or not a person has a criminal record, out ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

توافق/موافقت نامه A long term accommodation توافق بلند مدت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معرفی نامه ی بانکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معرفی نامه شخصی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کارت اتوبوس مدت دار ( در ایران کارت اتوبوس عکسدار و متعلق به شخص خاص نیست )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

incidental=side ( effect ) incidental expensesهزینه های جانبی Side effect=تاثیرات جانبی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

incidental to=از نتایج. . . . . . . برآمده از. . . . . . . . عارضه ی جانبی. . . . . . مشتق شده از. . . . . . منشعب شده از. . . . . . نتیجه ی بدی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آب کافی بنوشید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کیسه ی پلاستیکی مخصوص لباس های کثیف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

have it in you ( =have the skill or special quality needed to do something ) You should have seen the way Dad was dancing – I didn’t know he had it ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درپوش سوراخ تخلیه سینک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

informal name for mosquito پشه کوره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک محصول با دو خاصیت یک کالا با دو خاصیت Two in one shampoo and conditioner شامپوی ۲ در ۱ یک شامپو که هم شامپو است و هم نرم کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسپری زیر بغل مام زیر بغل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مام زیر بغل اسپری زیر بغل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اسپری زیر بغل =roll - on deodorant

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استادکار اوستا کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استادکار استادکار =tradie

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ملزومات اطراق در فضای باز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استاد کار اوستا کار traidie= = tradie

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرستار بچه_دانشجو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لوازم اردو لوازم تفریح در کوه و دشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Sole کف کفش insole کفی کفش Soule روح، . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Jandals دمپائی جلو باز Sandalsکفش جلو باز Thongs=flip flopدمپائی لا انگشتی Slippersدمپائی جلو بسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نیمه ی پائینی =lower half =lower part =bottom part . . . . . . . . . . . . . . Top halfنیمه بالائی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آماده ی سفر ( کسی که چمدان هایش را بسته ) I am packed من آماده ی سفر هستم من جمدان هایم را بسته ام I get packed من آماده سفر شده ام Are you packed ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیف دوکار۶ هم کوله پشتی هست هم تبدیل میشه به چمدان دسته دار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیف پیک موتوری کیف کوچک روی کتف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گردش یک روزه سفر تفریحی یک روزه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری ( همه ی انسانهای خوب را کنار جمع کنی تازه میشه تو ) مزایای همه ی اونهای دیگر را هم دارد بهترین های همه را با خودش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

البته اینم بگم ها ( نظر مخالف )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرخصی =vacation ( تعطیلات رسمی که در تقویم هست و جزء مرخصی سالیانه شخص حساب می شود ) دیکشنری لانگمن: : e 2[uncountable]especially American Englis ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( اصطلاحا ) زمین، ( اصطلاحا ) ملک، مالکیت، منافع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

منافع Making sense of the turf war between governors and the state government منطقی بودن جنگ بر سر منافع بین استانداران و دولت ایالتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قلمرو مالکیتی، زمین ماکیتی ، مِلک The hosts spent a lot of time and probably money putting together a meal for you and several other people on their ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اقامت سرخانگی اقامت در منزل میزبان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Guest house=boarding house ( فقط مقیم ) سوئیت، ویلا، منزل اجاره ای یک روزه Pension ( دو مقیم با هم ) �� پانسیون، منزل اجاره ای مشترک Homestay ( یک م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Guest house=boarding house ( فقط مقیم ) سوئیت، ویلا، منزل اجاره ای یک روزه Pension ( دو مقیم با هم ) �� پانسیون، منزل اجاره ای مشترک Homestay ( یک م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرزند خواندگی دانشجوئی دانشجو - فرزند گردشگر - هم خانه گردشگر - همسایه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میخ چادر مسافرتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( خودرو ) کشید کنار، زد کنار، توقف کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

کاربر گرامی آقای حسین قربانی ( مدرس سه زبان ) : معنی جمله ای که فرمودید این هست: I forgot to pack some stuff for the trip من فراموش کردم یک سری چیزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برنامه تبادل فرهنگی - زبانی بین افراد دو کشور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسافرت یک طرفه مسافرت یک سره مسافرت با بلیط رفت Round tripمسافرت دو سره، مسافرت با بلیط رفت و برگشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( زیر انداز ) پا دری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( زیر انداز ) رو فرشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دمپایی روفرشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Designer shop بوتیک مغازه با اجناس برند و تازه طراحی شده و مد روز = boutique

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سفر گردشی پیاده تور گردشگری پیاده گشت و گزار پیاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نفوذ دادن آب ( درون فیلتر برای تصفیه ) گذراندن آب از درون فیلتر سریال دادن آب از درون فیلتر پمپاژ کردن آب ( درون فیلتر برای تصفیه ) پمپاژ کردن آب د ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

با هیاهو تکان دادن با هیاهو تکان خوردن بطور مهیب تکان دادن The earthquake rattled Northeast زلزله شما شرقی را بطور مهیبی لرزاند He rattled the handle ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دو دسته شدن دو دسته گی و اختلاف نظر پیداکردن اختلاف نظر داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فوتبال : اخطار، کارت زرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در فوتبال: تحت فشار قرار دادن ( تیم مقابل ) Mark the opposition =guard the opposition دفاع من تو من کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - ورزش تماشاگر پسند Rugby has become big business and a spectator sport. راگبی یک کسب و کار بزرگ شده است و یک ورزش تماشاگر پسند ۲ - چیزیکه باید به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاحی که گزارشگران فوتبال با هیجان می گویند: توی دروازه! Henry kicked the ball into the back of the net. هنری توپ را شوت کرد توی دروازه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تفاوت ramp و steep Ramp :سطح شیب دار ( دست ساز بشر ) Steep: سر بالایی ( عوارض طبیعی زمین )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Get around = commute

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

رفت و آمد کردن ( به جاهای مختلف ) It's easy to get around London. رفت و آمد در لندن آسان است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناظم مدرسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معلم پرورشی معلم مهارتهای زندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( مدل لباس ) تن خور ( مدل لباس ) فیت بدن / اندامی یک نوع برش برای لباس Loose# slim fit baggy#slim fit

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به نکته خوبی اشاره کردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تیوب سواری کردن در برف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خدا رحم کنه =that was close shaveخطر از بیخ گوشت رد شد =God helped youخدا کمکت کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دیوانه ام کرده عاصی ام کرده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دختر خاله دختر عمه دختر عمو =female cousin =cousine

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دور دور کردن Do people still drive around after a wedding in a line of car behind and honk their car's horn?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خطبه عقد سوگند عقد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سفره شام با چیدمان مخصوص عروسی Engagement table سفره عقد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سفره عقد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Gown عبا، قبا، لباس سر تاپائی Ball gown����������� لباس رقص، لباس عروس Wedding gown�� ، لباس عروس، لباس سرتاپای عروسی Evening gown��� لباس سرتاپائی ز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هنرمند چند منظوره هنرمند چند وجهی هنرمند با مهارتهای چندگانه ( مجری - خبرنگار ، بازیگر - مجری. . . . . ) someone who does several different jobs, e ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بطور ذاتی زیبا، ذاتا زیبا، زیبا بدون هیچ آرایشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( حرف ) تکه کلام ( عمل ) تکراری Giving a girl red roses is a bit of a romantic clich�. دادن گل رز به یک دختر یک کم تکراری شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

برخورد، رفتار ( treatment ) Get a fair dealبرخورد منصفانه داشتن Pick a fair dealبرخورد منصفانه داشتن Get a better dealبرخورد بهتری داشتن Get a raw d ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( نرم افزار ) نسخه ی ارتقا یافته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سو استفاده از حلال های ( صنعنی ) سوء مصرف مواد مخدر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک اصطلاح در حوزه اقتصاد می باشد هزینه بر بودن روی گرداندن مشتری از یک کالا هزینه بر بودن سوئیچ کردن مشتری روی کالای دیگر صرف نکردن ( مقرون به صرفه ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - تحمیل کردن ۲ - ( مالیات ) بستن، ( ممنوعیت ) اعمال کردن، ( بارمسوولیت ) بر دوش کسی گذاشتن put a ban/tax/burden/strain�on something =�impose a ban/ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Do with sth ( phr. v ) : informal برطرف کردن نیاز با چیزی، گذراندن ( سرکردن با چیزی ) چیزی کارم را راه می اندازد 1 - could do with something�spok ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

همیشگی بودن Patents doesn't last for everحق انصار ها همیشگی نیستند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Suck sb in:������������ به زور درگیر کسی را مطلبی کردن، به اجبار کسی را درگیر مطلبی کردن کشاندن کسی دریک گرفتاری/بحث/جنگ/باندبازی ، زد و بند/قمار/کلا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قیمت گزاری ممتاز ( پول بیشتر، امکانات و آپشن بیشتر ) اشتراک طلایی، نقره ای. . . . . . . . . یک نوع سیستم ( مدل ) قیمت گزاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Premium pricing قیمت گزاری ممتاز ( پول بیشتر، امکانات و آپشن بیشتر ) اشتراک طلایی، نقره ای، . . . . . . یک نوع سیستم ( مدل ) قیمت گزاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قیمت گزاری ( عوارض ) جاده Road tollsعوارض جاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قیمت گزاری دیکشنری لانگمن: the act of deciding the price of something that you sell a competitive pricing policy سیاست قیمت گزاری رقابتی . . . . . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به بهترین نحو هزینه شده بطور موثری هزینه شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوب ازآنجایی که. . . . . . . . ( بیان علت و هدف )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Accompanied by = with

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - بدون هیچ پولی ۲ - بدون هیچ دلیلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

اگر اسم باشد: Lease =� قرار داد اجاره، اجاره نامه Rent= پول اجاره I pay the rent at the beginning of every month. من ( پول ) اجاره را در اول هر ما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مجبور به پرداخت ( پول ) شدن دست به جیب شدن خرج کردن ( بابت ) Why is it always me who has to pay out چرا همیشه این منم که باید دست به جیب بشم gethe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ادعای دروغین In advertising there is a big difference between exaggerating and false claim در تبلیغات تفاوت فاحشی وجود دارد بین اغراق کردن و ادعای در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گردهمایی مجدد همشاگردی های قدیم ( معادل فارسی ندارد ) معادل پیشنهادی: شاگرد یاد ، شاگرد گشت، همشاگردانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با قلتک موس روی آیتمی رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

یک سری مطالب یک سری کارها ACTIVITIES/IDEAS informal used when talking about different activities, subjects, or ideas, when you do not say exactly wh ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تو نخ چیزی بودن ( علاقه داشتن و مورد استفاده قراردادن ) تو کار چیزی بودن ( علاقه داشتن و مورد استفاده قرار دادن ) I'm recently into Ahmad tea من اخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آهنگ سازی کردن = Compose music

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تئاتر تلوزیونی تله تئاتر سریالی که بصورت نمایشنامه می باشد سریالی که دیالوگهای هنر پیشه ها دقیقا بصورت تئاتر خوانده اجرا می شود بدون جلوه های ویژه و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاشت ابرو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Fiction: داستان ( غیر واقعی ) ، تفکر ( غیر منطقی ) توهم، خیال باطل =illusion توهم، ۲ - موهومات ✔اگر داستان باشد بار مثبت دارد ( تخیل نیاز است ) sh ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱ - داستان تخیلی داستان ادبی با شخصیت های غیر واقعی she has written many works of fiction او آثار داستانی زیادی را نگاشته است ۲ - تفکر غیر منطقی، توه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( غذا ) پر تخمه ( غذا ) غلیظ ( غذا ) سنگین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

جویای احوال شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تفاوت it's time و it's due عبارت it's timeیعنی همین الان وقتش است عبارت it's due یعنی هر زمان تعیین شده ای وقتش است It's time to go homeهمین الان وقت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به کل مبلغی که روی آن صرف شده می ارزد ارزش مقدار پولی که بابتش صرف شده را دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Extra. . . . . very. . . . . too Extraبیش از حد ( خنثی ) Veryخیلی ( بار مثبت دارد ) Tooزیادی ( بار منفی دارد ) This shirt is too looseاین پیراهن ز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

ببخشید ولی نظرمن متفاوت است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هرچی بگی می ارزه ارزش اینهمه پول را دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با ظاهر مدرن شیک و امروزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

من اینطور فکر نمی کنم. من اینطور نمی گویم من موافق نیستم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اینطور فکر نمی کنی؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( لباس ) مجلسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برنامه ی توسعه I have to input my assessments to course books من باید ارزیابی هایم را در برنامه توسعه� وارد کنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در رخت خواب بیدار بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

که شامل همه می شود که همه استفاده می کنند ( فعالیت، کلاس ) که همه درآن مشارکت دارند ( غذا ) که همه آن را می خورند ( به مزاج همه ساز گار است ) ( ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

که همه استفاده می کنند که همه درآن مشارکت دارند همگانی I've got to use inclusive examples and expression من مجبورم از مثال ها و اصلاحاتی را که همه اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خلاصه درس خلاصه سخنرانی چکیده ی درس چکیده سخنرانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همایش علمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدرس دوره تربیت معلم مدرس مهارت های معلمی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معلم پشتیبان کسیکه پی گیر پیشرفت تحصیلی دانش آموز در غیر ساعات مدرسه هست مانند معلم پشتیبان های قلمچی