ترجمه‌های علی ماشا اله زاده (٨)

بازدید
٢٠
تاریخ
٤ روز پیش
متن
Rosie's idyllic world came to an abrupt end when her parents' marriage broke up.
دیدگاه
٠

دنیای شاعرانه ( رمانتیک ) رزی به پایان رسید وقتی ازدواج پدر و مادرش از هم پاشید

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Try not to be distracted by incidental details.
دیدگاه
٠

سعی کنید حواستان پرت نشه با مسائل جانبی بوجود آمده ( مسائل جانبی رویداده/مسائل جانبی برآمده از رویداد اصلی ) )

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Drinking too much is almost incidental to bartending.
دیدگاه
٠

مشروب زیاد خوردن تقریبا عارضه ی جانبی شغل مشروب فروشی است ( برآمده از مشروب فروشی است/از نتایج مشروب فروشی است )

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The discovery was incidental to their main research.
دیدگاه
٠

این کشف برآمده از تحقیقات اصلی بود ( مشتق شده/منشعب شده از تحقیقات اصلی )

تاریخ
١ ماه پیش
متن
He hit the crossbar with an audacious lob a minute before Chelsea took the lead.
دیدگاه
٠

با یک توپ قوس دار متهورانه او به تیرک افقی دروازه زد یک دقیقه قبل از اینکه چلسی جلو بیافتد

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
Salt water and absence wash away love.
دیدگاه
٠

از دل برود هر آنکه از دیده رود ( ضرب المثل )

تاریخ
٢ ماه پیش
متن
He had good luck in his.
دیدگاه
٠

او طالع خوبی داشت / او اقبال خوبی داشت

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
I slopped tea in the saucer.
دیدگاه
٠

چایی ام ریخت آوی نعلبکی ( غیر عمدی، از روی بی احتیاطی )