drive around

پیشنهاد کاربران

رانندگی کردن در اطراف، دور زدن، گشت زدن، رانندگی بدون هدف یا تفریحی، گشت و گذار در اطراف ( با ماشین )
دور دور کردن
Do people still drive around after a wedding in a line of car behind and honk their car's horn?
Pherasal verb :
بی هدف رانندگی کردن
شخصی را سوار وسیله نقلیه کردن و به مقصد رساندن

بپرس