تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

زنده شدن مرده دوباره زنده شدن پس از مردن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شعله اجاق گاز

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

برای اشاره به خدا هم بکار میرود Big guy upstairs

پیشنهاد
١

مثل ققنوس از خاکستر خود بلند شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که ارواح پلید را بیرون می راند ( از یک مکان یا از جسم یک انسان )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بزار حرفمو تموم کنم!!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

غایب بودن، غیبت داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به موعد مقرر رسیدن به تاریخ مقرر رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کیکی که بعد از بیرون آمدن از فر سر و ته میشود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ripe smell بوی بد، بوی ناخوشایند، بوی گند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

On second thought I am not coming to the party نظرم عوض شد، به مهمونی نمی آیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نفس گرفتن ( وقتی خسته و از نفس افتاده شده ایم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بخش هایی از خاورمیانه ( با محوریت بیت المقدس ) که بیشتر وقایع ذکر شده در کتاب های مقدس انجیل، تورات و قرآن در آنجا اتفاق افتاده است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Bug صحیح است Snug as a bug in a rug

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیستم صوتی حرفه ای شامل باند و بلند گو و غیره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مامور مخفی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درب گردان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ورجه وورجه نکن، شلوغ کاری نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بشدت فکر کردن ( برای یادآوری چیزی ) به مغز خود فشار آوردن ( برای یادآوری چیزی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خود واقعی مان را به کسی نشان دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

این اصطلاح برای نشان دادن نارضایتی و ناراحتی از کسی است که بخاطر کار اشتباهی که انجام داده خیلی دیر معذرت خواهی میکنه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Put the baby down بچه را خواباندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این چه طرز حرف زدنه؟ چرا اینطوری حرف میزنی؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عوض شدن ناگهانی حال کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رفتن آب دهان آب دهان از لب و لوچه آویزان شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مبتلا به بیماری کم خونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دولپی خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اشتباه از من بوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شماره دوزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر ملاقه ای /زیر قاشقی وسیله ای که در هنگام پخت و پز استفاده میشه تا از ریختن مایعات و روغن و غیره به سطح میز جلوگیری کنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

راز مگو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گل لیلیوم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

جوجه گردان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مرد زن ذلیل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

فراری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چشم چران

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تازه کار

پیشنهاد
١

از حقیقت دور بودن. بویی از حقیقت نبردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کارت زدن یا انگشت زدن برای اعلام حضور در محل کار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

military muscle قدرت نظامی political muscle قدرت سیاسی economic muscle قدرت اقتصادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیش آگاهی داشتن/به دل برات شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دقیقا محاسبه و برآورد کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

هم چنین، باضافه ی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

( از خستگی ) خوابت ببره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

۱ - عوض کردن موضوع صحبت ۲ - به هوش آوردن ۳ - متقاعد کردن ۴ - کسی یا چیزی را به خانه آوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مجددا استفاده کردن مجددا اعمال کردن مجددا برقرار کردن

پیشنهاد

کسی را از نگرانی درآوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

سر خانه اول برگشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

انتقام جویانه. تلافی جویانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فخرفروشی. پز دادن. فیس و افاده

پیشنهاد

پرمشغله بودن یا خیلی کار داشتن و گرفتار بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گونه فرعی. نژاد فرعی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

جور دیگری استفاده کردن تغییر کاربری دادن به چیز دیگری پرداختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاطع. بی باک. مصمم. سرسخت کسی که علیرغم سختی ها و ناخوشایندی کاری، در انجام آن تردید نمیکند We'll have to be ruthless if we want to make this company ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

یُبس کسی که شکمش سفت شده و کار نمیکنه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم غیر اجتماعی. نجوش. مردم گریز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اسهال. دل پیچه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

رنگ حنایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

رایج. متداول. در حال استفاده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

سیل وار آمدن. هجوم آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

منتظر بودن

پیشنهاد
٣٠

به نتیجه رسیدن از روی شواهد شصتم خبردار شد. متوجه شدم. فهمیدم ( دوستان عزیز دو دو تا چهار تا کردن به معنای خوب فکر کردن و جوانب کاری را سنجیدن است ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دیر یا زود بالاخره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بهترین بودن؛بسیار بهتر و بالاتر بودن ( طوری که رقابت و نزدیک شدن به آن سخت باشد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بهترین بودن؛بسیار بهتر و بالاتر بودن ( طوری که رقابت و نزدیک شدن به آن سخت باشد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

نه تنها بامزه نیست که نگران کننده و رنجاننده است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دیگه دوست نداشتن چیزی که قبلا دوست می داشتی I used to love chicken , but I've gone off it now

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

سوختن و ساختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

فکر خوبیه که . . . ؛ایده خوبیه که . . . ؛میتونی. . . ( برای دادن توصیه یا پیشنهاد استفاده میشود )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

- اگه نظر منو بخواهی. . . - حالا این نظر منه ؛نمیدونم مفیده یا نه! - درست و غلطش رو نمیدونم ولی. . . . .

پیشنهاد
٤

آگاه و آماده بودن ( در شرایط سخت و غیرقابل پیش بینی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

علاقمند و دلبسته وافر و بیش از اندازه به چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱_مفید بودن. سودمند بودن 2 - خوبی کردن. احسان کردن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

لذت بردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آزرده. رنجیده. دلخور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

داشتن حق قانونی برای انجام کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فروخته شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

با ارائه با نشان دادن ( کارت شناسایی یا کارت عضویت یا بلیط یا. . . . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به میلِ به اختیارِ به صلاحدیدِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

کوچک کردن کسی. تحقیر کردن کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناراحت یا عصبانی کردن خسته یا دلزده کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

دارای سعه نظر کسی که روی عقیده خاصی تعصب نداره و به تمام عقاید احترام میگذارد willing to consider and accept other people’s ideas and opinions

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

اولین نفری باشی که خبری رو میده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

شب نما

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

آلوده. عفونی. چرکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مطالبه کردن. درخواست کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

I'm not available tomorrow ! فردا نمیتونم، کاردارم. وقتم آزاد نیست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک نوع غذای تایلندی یا هندی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

حقوق بگیر

پیشنهاد
٢

از خنده پخش زمین شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Web cruise: وبگردی کردن. گشت زنی در اینترنت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

در انگلیسی هندی: دزد. راهزن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مخخف استرالیا رایج در میان اهالی استرالیا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در کانادا:شهردار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

عزل کردن. از شغل یا سمتی برکنار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

وظیفه یا مسئولیت تو است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پذیرفتن و کنار اومدن با یک موقعیت سخت و غم انگیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

( برنامه تلویزیونی ) پخش شدن، نشان داده شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Set back your clock five minutes ساعتت رو پنج دقیقه عقب بکش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پایین کشیدن از قدرت. به زیر آوردن از قدرت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

تبانی. تقلب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

آدم عجیب غریب و غیر عادی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بطرز بهت آوری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خسته کننده. کسل کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ترسو. کم رو. خجالتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ذله شدن. خسته شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

سخته. مشکله I have a hard time doing sth در انجام کاری مشکل دارم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بعد یهویی. . . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

از دور. دورادور. با فاصله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کسی که در دادگاه مورد دادرسی یا محاکمه قرار گرفته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

دوره محکومیت را گذرااندن در زندان بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

محکوم کردن. مجرم اعلام کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تکنیسین آزمایشگاه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به این دلیل که . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

پرونده قضایی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بقول معروف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

چیزی را دزدیدن و جیم شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به فرایند تایپ، ادیت، ذخیره و پرینت متن ها در کامپیوتر گفته می شود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لپ گلی. rosy cheeked

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

خیلی کار دارم. سرم شلوغه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیر یک سقف بودن. با هم زندگی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

حق سرویس

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بخش نیازمندی روزنامه ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

بافریب. بادروغ. با تظاهر. با اغفال کردن. با گول زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی خانمان. بی جا و مکان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

هرکاری می خواهی بکن ( به من چه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

فکرت جای دیگه ای بودن حواست جای دیگه ای بودن توی باغ نبودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

به دلیلِ. به علتِ. به خاطرِ

پیشنهاد
٢

اشتباه کردن. دچار اشتباه شدن. مرتکب اشتباه شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

دست روی دست گذاشتن و کاری نکردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عقده داشتن. کینه داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

کسی را بسیار درگیر و تحت تاثیر ( احساسات یا یک موقعیت یا حادثه ) قرار دادن Be/get swept along بسیار غرق و درگیر حادثه یا احساسی شدن که بقیه چیزها را ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

دزدی در روز روشن. ( وقتی چیزی خیلی گرون باشه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

اهمیت ندادن. نادیده گرفتن.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

حل نشده باقی ماندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرنوشت ساز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

شنوندگان مورد نظر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

توجه کردن ( به حرف دیگری ) و واکنش نشون دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

امیدوار کردن. امید دادن

پیشنهاد
٣

هم از توبره خوردن هم از آخور خوردن با دو طرف مخالف در ارتباط بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

نبرد باخته را جنگیدن

پیشنهاد
٦

نتوانستن. به سختی توانستن. نباید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

بدقت دنبال چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

چیزی که در همان لحظه به ذهن می رسد ( حضور ذهن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

اجرا کردن. نمایش دادن. نشان دادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

باری از روی دوش برداشته شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

مخفف اصطلاح go over the top به معنای افراط کردن. زیاده روی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

اتفاق مهم. واقعه حائز اهمیت

پیشنهاد
٣

در مدت کمی قبل از اینکه زمان زیادی بگذرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

کاهش پیدا کردن. کم شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بدون نوبت جلو رفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

باد کردن. متورم شدن

پیشنهاد
٥

جور کردن ( پول )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

شاهزاده سوار بر اسب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

خجالت زده شدن. شرمنده شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

استخدام کارگران خارجی به جای نیروی کار داخلی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

شرکت یا کمپانی خیلی بزرگ و موفق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

علاوه بر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مراسم شب هالووین که کودکان به درب خانه های مردم می روند و این اصطلاح را میگویند تا شیرینی و شکلات بگیرند. ( هدیه بده وگرنه شیطنت میکنم )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

رویا یا خوابی که بیننده آن در عالم خواب می داند که در حال رویا دیدن ( خواب دیدن ) است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

روز بارانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

ضمیمه شده. پیوست شده