in the distance
پیشنهاد کاربران
در فاصله دور اما قابل مشاهده
قابل رویت
در دوردستها
We could see the lights in the distance
ما میتوانیم چراغها را در دوردستها ببینیم
We could see the lights in the distance
ما میتوانیم چراغها را در دوردستها ببینیم
جای دوره
در هیمن حوالی
از دور. دورادور. با فاصله
در دوردست، در مکانی بافاصله ( نسبت به مکان راوی/گوینده )
In the distance a band was playing
In the distance a band was playing
در نزدیکی
دور دست اما در میدان دید
دور اما قابل مشاهده
دور اما قابل مشاهده
Far away from you
در انتهای میدان دید
در انتهای مرز شنوایی
در انتهای مرز شنوایی