apart from


معنی: سوا از
معانی دیگر: به جز، به غیر از، قطع نظراز، صرف نظراز، مجزا از، سوا از

جمله های نمونه

1. Tony emerged unscathed apart from a severely bruised finger.
[ترجمه محمدرضا شریفی] تونی جز کبودی شدید یک انگشت، صدمه ندیده است. ( سالم است )
|
[ترجمه گوگل]تونی به جز انگشتی که به شدت کبود شده بود، بدون آسیب ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]تونی از یک انگشت زخمی که به شدت مجروح شده بود بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What sets it apart from hundreds of similar small French towns is the huge factory.
[ترجمه گوگل]چیزی که آن را از صدها شهر کوچک مشابه فرانسه متمایز می کند، کارخانه بزرگ آن است
[ترجمه ترگمان]چیزی که آن را از صدها شهر کوچک فرانسوی متمایز می سازد کارخانه عظیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There is some bread apart from the milk.
[ترجمه A] به جز شیر مقداری نان هم هست
|
[ترجمه احسان] بجز شیر مقداری از نان هم وجود دارد
|
[ترجمه گوگل]جدا از شیر مقداری نان هست
[ترجمه ترگمان]مقداری نان هم از شیر هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Apart from tears, only time could wear everything away. While feeling is being processed by time, conflicts would be reconciled as time goes by, just like a cup of tea that is being continuously diluted.
[ترجمه گوگل]به جز اشک، فقط زمان می توانست همه چیز را از بین ببرد در حالی که احساس توسط زمان پردازش می شود، با گذشت زمان، تضادها آشتی می کنند، درست مانند یک فنجان چای که به طور مداوم در حال رقیق شدن است
[ترجمه ترگمان]جدا از اشک، فقط زمان می توانست همه چیز را بپوشد در حالی که احساس با زمان پردازش می شود، همزمان با گذشت زمان، تعارضات آشتی می کنند، درست مانند یک فنجان چای که به طور مداوم رقیق می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She was happy apart from the fact that she could not return home.
[ترجمه گوگل]او جدا از این که نتوانست به خانه برگردد خوشحال بود
[ترجمه ترگمان]از این واقعیت خوشحال بود که نمی توانست به خانه باز گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was the only British competitor apart from Richard Meade.
[ترجمه گوگل]او تنها رقیب بریتانیایی به جز ریچارد مید بود
[ترجمه ترگمان]او تنها رقیب بریتانیایی جدا از ریچارد مید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Apart from a small team of paid staff, the organisation consists of unpaid volunteers.
[ترجمه گوگل]به غیر از یک تیم کوچک از کارکنان حقوق بگیر، سازمان متشکل از داوطلبان بدون حقوق است
[ترجمه ترگمان]این سازمان علاوه بر یک تیم کوچک از کارکنان پرداختی، شامل داوطلبان پرداخت نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Apart from my host, I didn't know a single person there.
[ترجمه گوگل]به غیر از میزبانم، من یک نفر را در آنجا نمی شناختم
[ترجمه ترگمان]به غیر از میزبان من، من حتی یک نفر رو هم اونجا ندیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Apart from criminal investigation techniques, students learn forensic medicine, philosophy and logic.
[ترجمه گوگل]دانش آموزان جدای از تکنیک های تحقیقات جنایی، پزشکی قانونی، فلسفه و منطق را یاد می گیرند
[ترجمه ترگمان]به غیر از فنون تحقیقات جنایی، دانش آموزان پزشکی قانونی، فلسفه و منطق را می آموزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He was standing a bit apart from the rest of us, watching us.
[ترجمه گوگل]او کمی جدا از ما ایستاده بود و ما را تماشا می کرد
[ترجمه ترگمان]او کمی غیر از بقیه ما ایستاده بود و ما را تماشا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nothing else matters to him apart from his job.
[ترجمه گوگل]به غیر از شغلش هیچ چیز دیگری برای او مهم نیست
[ترجمه ترگمان]غیر از شغلش هیچ چیز دیگری برایش مهم نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The house stands apart from the village.
[ترجمه گوگل]خانه جدا از روستا است
[ترجمه ترگمان]خانه از دهکده جدا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Apart from his intelligence, he was tirelessly industrious.
[ترجمه گوگل]او جدای از هوش و ذکاوتش، خستگی ناپذیر هم سخت کوش بود
[ترجمه ترگمان]به غیر از هوش اون، اون بطور خستگی ناپذیر سخت کوش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sometimes you have to be apart from people you love, but that doesn't make you love them any less. Sometimes you love them more.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات باید از افرادی که دوستشان دارید جدا باشید، اما این باعث نمی شود که آنها را کمتر دوست داشته باشید گاهی اوقات شما آنها را بیشتر دوست دارید
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها باید جدا از کسایی باشی که دوستشون داری، اما این باعث نمیشه که اونا رو کم تر دوست داشته باشی بعضی وقت ها اونا رو بیشتر دوست داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Tears apart from cowardly should not representative of anything outside.
[ترجمه گوگل]اشک جدا از ترسو نباید نماینده چیزی بیرون باشد
[ترجمه ترگمان]اشک های ناشی از بزدلانه نباید نماینده چیزی خارج از آن باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سوا از (قید)
apart from

تخصصی

[ریاضیات] غیر از

انگلیسی به انگلیسی

• besides, except for, in addition to

پیشنهاد کاربران

صرف نظر از. . .
aside from ( especially North American English )
apart from ( also British and North American English )
except for
in addition to
as well as
except for or not considering
به جزء. . . ( عدم در نظر گرفتن. . ) 👇
. جدا از ( در نظر گرفتن ) . . . 👇
Apart from English, I can speak seven different languages. . .
سوای زبان انگلیسی من می تونم هفت زبان مختلف صحبت کنم. . .
👈سوای زبان انگلیسی=به جزء زبان انگلیسی👉
. . . . . . . . . , . . . . . . . . . . . . . . . Discarding
مستقل از
not to speak of
قطع نظر از . . . . . . . . . . . . .
. . . . . . . . . . . . unallied to
apart from
منابع• https://www.sparknotes.com/lit/frankenstein/section1/
به جز - به غیر - except for
She is all nude apart from her thigh highs
گذشته از ، جدای از ، سوای از ، فارغ از و. . . .
apart from = aside from
علاوه بر
سوای از
غیر از
جدایی از
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس