up to the eyes

جمله های نمونه

1. The boss is up to the eyes in work.
[ترجمه گوگل]رئیس در کار به چشم می خورد
[ترجمه ترگمان]رئیس در حال کار کردن با چشم کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He has been up to the eyes in work recently.
[ترجمه بهناز مرزبان] او اخیرا تا خرخره غرق در کار شده بود.
|
[ترجمه گوگل]او اخیراً در کار به چشم می خورد
[ترجمه ترگمان]اخیرا به سر کار رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The day was cold, with flurries of snow and people were muffled up to the eyes.
[ترجمه گوگل]روز سرد بود، با سیلابی از برف و مردم تا چشم خفه شده بودند
[ترجمه ترگمان]هوا سرد بود و طوفانی از برف و برف به چشم می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fake smiles involve only the mouth, while real smiles—called Duchenne smiles by psychologists—reach up to the eyes.
[ترجمه گوگل]لبخندهای ساختگی فقط دهان را شامل می شود، در حالی که لبخندهای واقعی - که توسط روانشناسان لبخند دوشن نامیده می شود - تا چشم ها می رسد
[ترجمه ترگمان]لبخند جعلی تنها دهان را در بر می گیرد، در حالی که لبخنده ای واقعی - called Duchenne توسط روانشناسان - به چشم ها می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Try giving a dreamy look at their mouth while they are talking and then roll up to the eyes - so very flirty !
[ترجمه گوگل]سعی کنید در حین صحبت کردن، نگاهی رویایی به دهان آنها بیندازید و سپس به سمت چشمان آنها بپیچید - خیلی لاستیک!
[ترجمه ترگمان]سعی کنید به دهان خود نگاه کنید در حالی که صحبت می کنند و سپس به چشمان خود نگاه کنید - بسیار جذاب است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• extremely busy, very busy, occupied

پیشنهاد کاربران

خیلی کار دارم. سرم شلوغه
تا خرخره تو چیزی فرو رفتن

بپرس