تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ورجه وورجه نکن، شلوغ کاری نکن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بشدت فکر کردن ( برای یادآوری چیزی ) به مغز خود فشار آوردن ( برای یادآوری چیزی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خود واقعی مان را به کسی نشان دادن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

این اصطلاح برای نشان دادن نارضایتی و ناراحتی از کسی است که بخاطر کار اشتباهی که انجام داده خیلی دیر معذرت خواهی میکنه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Put the baby down بچه را خواباندن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این چه طرز حرف زدنه؟ چرا اینطوری حرف میزنی؟

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عوض شدن ناگهانی حال کسی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

رفتن آب دهان آب دهان از لب و لوچه آویزان شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبتلا به بیماری کم خونی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دولپی خوردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشتباه از من بوده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

شماره دوزی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیر ملاقه ای /زیر قاشقی وسیله ای که در هنگام پخت و پز استفاده میشه تا از ریختن مایعات و روغن و غیره به سطح میز جلوگیری کنه

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

راز مگو

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

گل لیلیوم

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جوجه گردان

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرد زن ذلیل

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

فراری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چشم چران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تازه کار

پیشنهاد
١

از حقیقت دور بودن. بویی از حقیقت نبردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارت زدن یا انگشت زدن برای اعلام حضور در محل کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

military muscle قدرت نظامی political muscle قدرت سیاسی economic muscle قدرت اقتصادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیش آگاهی داشتن/به دل برات شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دقیقا محاسبه و برآورد کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

هم چنین، باضافه ی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

( از خستگی ) خوابت ببره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

۱ - عوض کردن موضوع صحبت ۲ - به هوش آوردن ۳ - متقاعد کردن ۴ - کسی یا چیزی را به خانه آوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

مجددا استفاده کردن مجددا اعمال کردن مجددا برقرار کردن

پیشنهاد

کسی را از نگرانی درآوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

سر خانه اول برگشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

انتقام جویانه. تلافی جویانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فخرفروشی. پز دادن. فیس و افاده

پیشنهاد

پرمشغله بودن یا خیلی کار داشتن و گرفتار بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گونه فرعی. نژاد فرعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

جور دیگری استفاده کردن تغییر کاربری دادن به چیز دیگری پرداختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاطع. بی باک. مصمم. سرسخت کسی که علیرغم سختی ها و ناخوشایندی کاری، در انجام آن تردید نمیکند We'll have to be ruthless if we want to make this company ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یُبس کسی که شکمش سفت شده و کار نمیکنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

آدم غیر اجتماعی. نجوش. مردم گریز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

اسهال. دل پیچه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

رنگ حنایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

رایج. متداول. در حال استفاده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

سیل وار آمدن. هجوم آوردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

منتظر بودن

پیشنهاد
٢٨

به نتیجه رسیدن از روی شواهد شصتم خبردار شد. متوجه شدم. فهمیدم ( دوستان عزیز دو دو تا چهار تا کردن به معنای خوب فکر کردن و جوانب کاری را سنجیدن است ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

دیر یا زود بالاخره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بهترین بودن؛بسیار بهتر و بالاتر بودن ( طوری که رقابت و نزدیک شدن به آن سخت باشد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بهترین بودن؛بسیار بهتر و بالاتر بودن ( طوری که رقابت و نزدیک شدن به آن سخت باشد )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

نه تنها بامزه نیست که نگران کننده و رنجاننده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دیگه دوست نداشتن چیزی که قبلا دوست می داشتی I used to love chicken , but I've gone off it now