تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اسهال. دل پیچه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

رنگ حنایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

رایج. متداول. در حال استفاده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

سیل وار آمدن. هجوم آوردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

منتظر بودن

پیشنهاد
٢٨

به نتیجه رسیدن از روی شواهد شصتم خبردار شد. متوجه شدم. فهمیدم ( دوستان عزیز دو دو تا چهار تا کردن به معنای خوب فکر کردن و جوانب کاری را سنجیدن است ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

دیر یا زود بالاخره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

بهترین بودن؛بسیار بهتر و بالاتر بودن ( طوری که رقابت و نزدیک شدن به آن سخت باشد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بهترین بودن؛بسیار بهتر و بالاتر بودن ( طوری که رقابت و نزدیک شدن به آن سخت باشد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

نه تنها بامزه نیست که نگران کننده و رنجاننده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

دیگه دوست نداشتن چیزی که قبلا دوست می داشتی I used to love chicken , but I've gone off it now

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سوختن و ساختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

فکر خوبیه که . . . ؛ایده خوبیه که . . . ؛میتونی. . . ( برای دادن توصیه یا پیشنهاد استفاده میشود )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

- اگه نظر منو بخواهی. . . - حالا این نظر منه ؛نمیدونم مفیده یا نه! - درست و غلطش رو نمیدونم ولی. . . . .

پیشنهاد
٤

آگاه و آماده بودن ( در شرایط سخت و غیرقابل پیش بینی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

علاقمند و دلبسته وافر و بیش از اندازه به چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱_مفید بودن. سودمند بودن 2 - خوبی کردن. احسان کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

لذت بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آزرده. رنجیده. دلخور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

داشتن حق قانونی برای انجام کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فروخته شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

با ارائه با نشان دادن ( کارت شناسایی یا کارت عضویت یا بلیط یا. . . . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به میلِ به اختیارِ به صلاحدیدِ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کوچک کردن کسی. تحقیر کردن کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناراحت یا عصبانی کردن خسته یا دلزده کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

دارای سعه نظر کسی که روی عقیده خاصی تعصب نداره و به تمام عقاید احترام میگذارد willing to consider and accept other people’s ideas and opinions

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

اولین نفری باشی که خبری رو میده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

شب نما

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

آلوده. عفونی. چرکی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مطالبه کردن. درخواست کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

I'm not available tomorrow ! فردا نمیتونم، کاردارم. وقتم آزاد نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یک نوع غذای تایلندی یا هندی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

حقوق بگیر

پیشنهاد
٢

از خنده پخش زمین شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Web cruise: وبگردی کردن. گشت زنی در اینترنت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

در انگلیسی هندی: دزد. راهزن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

مخخف استرالیا رایج در میان اهالی استرالیا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

در کانادا:شهردار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

عزل کردن. از شغل یا سمتی برکنار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

وظیفه یا مسئولیت تو است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

پذیرفتن و کنار اومدن با یک موقعیت سخت و غم انگیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( برنامه تلویزیونی ) پخش شدن، نشان داده شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Set back your clock five minutes ساعتت رو پنج دقیقه عقب بکش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پایین کشیدن از قدرت. به زیر آوردن از قدرت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

تبانی. تقلب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آدم عجیب غریب و غیر عادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بطرز بهت آوری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خسته کننده. کسل کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترسو. کم رو. خجالتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ذله شدن. خسته شدن