• : تعریف: to get into a comfortable sitting or reclining position. • مشابه: huddle, nestle, nuzzle
- The cat curled up on the rug.
[ترجمه گوگل] گربه روی فرش خم شد [ترجمه ترگمان] گربه روی فرش جمع شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We curled up together on the couch.
[ترجمه گوگل] با هم روی مبل جمع شدیم [ترجمه ترگمان] روی کاناپه جمع شدیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. The letter was now yellow and beginning to curl up.
[ترجمه گوگل]حالا نامه زرد شده بود و شروع به جمع شدن می کرد [ترجمه ترگمان]اکنون نامه زرد شده بود و شروع به فر زدن می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I just wanted to curl up and die when I spilt coffee on their new carpet!
[ترجمه فاطمه] فقط میخواستم خم شم و بمیرم وقتی قهوه رو روی فرش جدیدشون ریختم.
|
[ترجمه گوگل]من فقط می خواستم خم شوم و بمیرم که قهوه را روی فرش جدیدشان ریختم! [ترجمه ترگمان]من فقط می خواستم وقتی روی فرش جدیدم قهوه ریختم بمیرم و بمیرم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In colder weather, your cat will curl up into a tight, heat-conserving ball.
[ترجمه گوگل]در هوای سردتر، گربه شما به شکل یک توپ محکم و گرما جمع می شود [ترجمه ترگمان]در آب و هوای سرد، گربه شما به یک توپ تنگ کننده گرما و گرما تبدیل خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A blow to the stomach made him curl up.
[ترجمه گوگل]ضربه ای که به شکمش وارد شد باعث شد خم شود [ترجمه ترگمان]ضربه ای به شکم او را به هم زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The paper started to shrivel and curl up in the heat.
[ترجمه گوگل]کاغذ در گرما شروع به چروک شدن و خم شدن کرد [ترجمه ترگمان]کاغذ شروع به فر زدن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I just wanted to curl up and go to sleep.
[ترجمه گوگل]فقط می خواستم خم شوم و بخوابم [ترجمه ترگمان]فقط دلم می خواست بنشینم و بخوابم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. My father's bad jokes always make me curl up.
[ترجمه فائزه فوجی] شوخی های بد پدرم همیشه من را خجالت زده می کند.
|
[ترجمه گوگل]شوخی های بد پدرم همیشه مرا به هم می ریزد [ترجمه ترگمان]شوخی های بد پدرم همیشه باعث می شود که من curl شوم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Aim to curl up with your head and shoulders lifting clear of the mat.
[ترجمه گوگل]هدف خود را طوری جمع کنید که سر و شانه های خود را از روی تشک بلند کنید [ترجمه ترگمان]هدف برای فر زدن با سر و شانه های خود که از پادری بلند می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It was fantastic, my lip would curl up and my knee would go wobbly and I'd sing Blue Suede Shoes.
[ترجمه گوگل]فوق العاده بود، لبم جمع می شد و زانویم می لرزید و کفش های جیر آبی را می خواندم [ترجمه ترگمان]خیلی شگفت انگیز بود، لبم فر می خورد و زانوهایم می لرزیدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Maybe if she could just curl up on her bed and sleep for a while she'd feel better.
[ترجمه گوگل]شاید اگر می توانست روی تختش خم شود و مدتی بخوابد، حالش بهتر می شد [ترجمه ترگمان]شاید اگر می توانست روی تختش خم شود و مدتی بخوابد تا احساس بهتری داشته باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Touch it again, and it will curl up again, and then stretch out once more.
[ترجمه گوگل]دوباره آن را لمس کنید، دوباره جمع می شود و سپس یک بار دیگر کشیده می شود [ترجمه ترگمان]آن را لمس کنید و دوباره به خود پیچید و سپس بار دیگر حرکت خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Carla would curl up on his lap and hold her hands over her ears desperately trying to block out their arguing.
[ترجمه گوگل]کارلا روی پاهای او خم میشد و دستهایش را روی گوشهایش میگرفت و ناامیدانه سعی میکرد جلوی مشاجرهشان را بگیرد [ترجمه ترگمان]کارلا می خواست روی زانوهایش خم شود و با ناامیدی دست هایش را روی گوش هایش نگه داشت و سعی می کرد آن ها را از بحث خارج کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I crawl into my sleeping bag and curl up in a tight ball.
[ترجمه گوگل]داخل کیسه خوابم می خزیم و در یک توپ محکم جمع می شوم [ترجمه ترگمان]به درون کیسه خوابم خزیدم و با یک توپ محکم به آن حلقه می زنم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. I had wanted to curl up in my sleeping-bag on the ground.
[ترجمه گوگل]می خواستم در کیسه خوابم روی زمین خم شوم [ترجمه ترگمان]دلم می خواست که در کیسه خواب روی زمین بنشینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The baby would instantly either curl up with horror or smile pleasantly.
[ترجمه گوگل]نوزاد فوراً یا با وحشت جمع می شد یا لبخند خوشایندی می زد [ترجمه ترگمان]بچه فورا یا با وحشت خم می شد و با خوش رویی لبخند می زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[نساجی] لوله شدن
انگلیسی به انگلیسی
• become curly, get twisted into ringlets; admit defeat
پیشنهاد کاربران
lie or sit with your arms and legs bent close to your body
Idiom: To curl up into a ball از شرم و خجالت در خود فرو رفتن
خود را جمع کردن , چنبر زدن ؛ پیچ خوردن ( دود , لبه کاغذ ) # The cat curled up on the rug # She curled up on the sofa to watch TV # Smoke curled up from his cigarette # Smoke was curling up from the chimney # The paper started to shrivel and curl up in the heat
چمباتمه زدن
پاها را در شکم جمع کردن حالت جنینی خوابیدن
خجالت زده شدن. شرمنده شدن
کِز کردن. یک گوشه، خود را جمع کردن و نشستن
آویزان کردن چیزی
بالا کشیدن صفحه ( در کامپیوتر )
لم دادن
پاها را به هم چسباندن و دراز کشیدن درجایی ( برای خواندن کتاب و. . . )