گویی دلت چرا نشد از هجر من غمین آن قدر تنگ شد که درو جای غم نماند - قاآنی
هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایهٔ هیچ که مرا نام نه در دفتر اشیا شنوند
منظور از "دفتر اشیا" چیه ؟ هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایهٔ هیچ که مرا نام نه در دفتر اشیا شنوند
"نفیرم " یعنی چی؟ در نفیرم مرد و زن نالیده اند
منظور شاعر از "اوست " در بیت اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
منظور شاعر از "آب کم جو تشنگی آور بدست" چی بوده ؟
حیله کم کن کار اقبال است و بس چه معنایی داره ؟ "و بس" یعنی چی؟
معنی کلمه ی "التقا " در این بیت چیه ؟ تا نگردد فوت این نوع التقا ** کان نظر بختست و اکسیر بقا
اندرون تست آن طوطی نهان عکس او را دیده تو بر این و آن می برد شادیت را تو شاد ازو میپذیری ظلم را چون داد ازو ای که جان را بهر تن میسوختی سوختی جان را و تن افروختی سوختم من سوخته خواهد کسی تا زمن آتش زند اندر خسی سوخته چون قابل آتش بود سوخته بستان که آتشکش بود چون زنم دم کآتش دل تیز شد شیر هجر آشفته و خونریز شد آنک او هشیار خود تندست و مست چون بود چون او قدح گیرد به دست ✏ «مولوی»
معنی "حارث " و " سراقه " یعنی چی؟ گفت حارث ای سراقه شکل هین دی چرا تو مینگفتی اینچنین