پرسش خود را بپرسید
٢ رأی
تیک ١ پاسخ
٧٩ بازدید

دشمن به دشمن آن نپسندد که بیخرد با نفس خود کند به مراد و هوای خویش گر هر دو دیده هیچ نبیند به اتفاق بهتر ز دیده‌ای که نبیند خطای خویش چاهست و راه و دیدهٔ بینا و آفتاب تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش چندین چراغ دارد و بیراه می‌رود بگذار تا بیفتد و بیند سزای خوایش ✏ «سعدی»  

٣ ماه پیش
١ رأی
٤ پاسخ
٦٢ بازدید
چند گزینه‌ای
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
٤٨ بازدید

"مس همت‌پرست" کنایه از چیه ؟   من غلام آن مس همت‌پرست کو به غیر کیمیا نارد شکست

٣ ماه پیش
٢ رأی
تیک ١ پاسخ
٨٤ بازدید

دین به دنیای دنی دادن نه کار عاقل است می دهی یوسف به سیم قلب ای نادان چرا هیچ میزانی درین بازار چون انصاف نیست گوهر خود را نمی سنجی به این میزان چرا نان جو خور، در بهشت سیر چشمی سیر کن می خوری خون از برای نعمت الوان چرا ✏ «صائب تبریزی»  

٣ ماه پیش
٣ رأی
تیک ٢ پاسخ
٦٤ بازدید

معنی کلمه ی " آهرمنی" در این بیت شعر چیست ؟   بو کنم دانم ز هر پیراهنی گر بود یوسف و گر آهرمنی هم‌چو احمد که برد بو از یمن زان نصیبی یافت این بینی من

٣ ماه پیش
٠ رأی
تیک ٢ پاسخ
٥٨ بازدید

"حظیره " یعنی چی؟   در حلقه ی  آن حظیره افتاد کشتی‌ش در آب تیره افتاد

٣ ماه پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
١٤٨ بازدید
٢ رأی
تیک ٣ پاسخ
٢٦٨ بازدید

ترکیب پیاله‌ای که درهم پیوست بشکستن آن روا نمیدارد مست چندین سر و پای نازنین از سر و دست از مهر که پیوست و به کین که شکست ✏ «خیام»  

٣ ماه پیش
٣ رأی
تیک ١ پاسخ
١٨٨ بازدید

این کوزه که آبخوارهٔ مزدوریست از دیدهٔ شاهیست و دل دستوریست هر کاسهٔ می که بر کف مخموریست از عارض مستی و لب مستوریست ✏ «خیام»  

٣ ماه پیش
٢ رأی
تیک ١ پاسخ
١١٤ بازدید

مرغ بر بالا و زیر آن سایه‌اش می‌دود بر خاک پران مرغ‌وش ابلهی صیاد آن سایه شود می‌دود چندانک بی‌مایه شود بی‌خبر کان عکس آن مرغ هواست بی‌خبر که اصل آن سایه کجاست تیر اندازد به سوی سایه او ترکشش خالی شود از جست و جو ترکش عمرش تهی شد عمر رفت از دویدن در شکار سایه تفت ✏ «مولوی»  

٤ ماه پیش