هر کاو نَکُنَد فهمی زین کِلکِ خیالانگیز/ نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد "کِلکِ خیالانگیز" در بیت بالا به چه معناست ؟
" نیستشان از جُستجو یک لحظه ایست" در این بیت یعنی چی؟ نیستشان از جُستجو یک لحظه ایست / از پیِ هم شان یکی دَم ایست نیست
منظور از " مُستَسقی طلب" در بیت چیه ؟ عشقِ مُستَسقی ست ، مُستَسقی طلب / در پیِ هم این و ، آن چون روز و شب
منظور از "شب بَرو عاشق تر است" چیه ؟ روز ، بر شب عاشق است و مُضطَر است / چون ببینی ، شب بَرو عاشق تر است
منظور از " شاهِ هُش" چیه ؟ با چنان رحمت که دارد شاهِ هُش / بی ضرورت ، چون بگوید : نَفس کُش ؟
لطفا این بیت را معنی کنید: نه از لات و عزی برآورد گرد، که توریة و انجیل منسوخ کرد. ممنونم.
منظور از " خُمارِ ماهیان" چیه ؟ آب این دریا که هایل بُقعه ای ست / با خُمارِ ماهیان خود ، جُرعه ای ست
قطرهٔ دانش كه بخشيدی ز پيش متصل گردان به درياهای خويش
گمان مبر که به پایان رسید کار مغان هزار بادهی ناخورده در رگ تاک است
یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست هیچ کس از آفتاب خط و گواهان نخواست