پرسش خود را بپرسید
١ رأی
٢ پاسخ
٦٩ بازدید

چون بیندش صاحب نظر صدتو شود او را بصر / دستک زنان بالای سر گوید که یا نعم المعین در بیت بالا  "صاحب‌نظر" چه کسی است و چرا دید او صدتو می‌شود؟ "نعم المعین" به چه معنایی در اینجا اشاره دارد؟

٢ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
١٠٢ بازدید

همه صیدها بکردی، هله، میر! بار دیگر / سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر در این بیت، شاعر از چه استعاره‌هایی استفاده کرده است؟ منظور از "سگ خویش" در این بیت چیست؟

٢ ماه پیش
٢ رأی
تیک ١ پاسخ
٨٥ بازدید

کز ضرورت هست مرداری مباح بس فسادی کز ضرورت شد صلاح دیر یابد صوفی آز از روزگار زان سبب صوفی بود بسیارخوار جز مگر آن صوفیی کز نور حق سیر خورد او فارغست از ننگ دق ✏ «مولانا»  

٣ ماه پیش
٠ رأی
٠ پاسخ
٤٤ بازدید
با پاسخ به این پرسش مدال نقره
برنز
دریافت کنید.

بیت در خار لیکن همچو گل در حبس ولیکن همچو مل در آب و گل لیکن چو دل در شب ولیکن چو سحر  چگونه به حالت‌های متناقض عاشقانه اشاره می‌کند و این تضادها چه مفهومی در سلوک معنوی دارند؟

٣ ماه پیش
٢ رأی
١ پاسخ
٦٦ بازدید

منظور شاعر از اینکه "این دیوانه گر عاقل شود، دیگر نمی‌آید" چیست و چگونه دیوانگی و عشق به هم مرتبط می‌شوند؟ ز دست و پای دل برگیر این زنجیر جور ای زلف که این دیوانه گر عاقل شود، دیگر نمی‌آید

٣ ماه پیش
٣ رأی
تیک ٢ پاسخ
٤٠ بازدید

منظور شاعر از " دیوانه" در بیت : گر سیل عقاب آید شوریده نیندیشد ور تیر بلا بارد دیوانه نپرهیزد

٣ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
٩٢ بازدید

در بیت  "آن دو زلف کافر خود را بگو / کای یگانه اهل ایمان را مکش"  چرا شاعر زلف معشوق را به "کافر" و مخاطب را به "اهل ایمان" تشبیه کرده است؟  

٣ ماه پیش
١ رأی
٠ پاسخ
٤٩ بازدید
با پاسخ به این پرسش مدال نقره
برنز
دریافت کنید.

کوزهٔ سربسته اندر آب زفت از دل پر باد فوق آب رفت باد درویشی چو در باطن بود بر سر آب جهان ساکن بود پس دهان دل ببند و مهر کن پر کنش از باد کبر من لدن ✏ «مولوی»  

٣ ماه پیش
٢ رأی
١ پاسخ
٣٢١ بازدید

بیت  «بس کن که هر مرغ ای پسر خود کی خورد انجیر تر  // شد طعمه طوطی شکر وان زاغ را چیزی دگر» به چه مفهوم عرفانی از توانایی‌های افراد اشاره دارد و مولانا چگونه این مفهوم را با تمثیل‌های پرندگان بیان می‌کند؟

٣ ماه پیش