پرسش خود را بپرسید
معادل فارسی "You can’t mend a broken egg"
١١ ماه پیش
١٦٣
ضرب المثل فارسی معادل
"You can’t mend a broken egg"
٣,٠٦٢
٠
١
١٤٢
٢ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
اصطلاحی است به این معنی است که وقتی چیزی شکسته شود، نمی توان آن را تعمیر کرد یا به حالت اولیه خود بازگرداند. اغلب برای توصیف موقعیت هایی استفاده می شود که در آن جبران خسارت وارد شده غیرممکن است.
درحفظ آبرو ز گهر باش سخت تر
کاین آب رفته باز نیاید به جوی خویش
- I tried to fix the vase, but it was shattered beyond repair. You know what they say, you can’t mend a broken egg.
- I know you’re upset about the situation, but there’s nothing we can do to change it. You can’t mend a broken egg.
- I wish I could go back in time and fix my mistake, but I know that’s impossible. You can’t mend a broken egg.
٣٩٦,٦٥٦
٣١٧
٤,٤٦٥
٢,٦٥٩
١١ ماه پیش
آب رفته به جوی بر نگردد!
آب رفته به جوی بر نمیگرده!
آبی که ریخته رو نمیتونی جمع کنی!
٢٥,٦٦٩
١٠
٥٣٨
٢١٣
١١ ماه پیش