پرسش خود را بپرسید
معادل فارسی " I'm fuming"
١ ماه پیش
٨٦
٣ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
دارم گر می گیرم!
آتیش گرفتم!
دارم(از عصبانیت)منفجر میشم!
در حال جوش و خروشم!
Adjective
feeling, showing, or expressing great anger.
"Smith was left fuming following the security breach"
noun
١٣,٤٢٧
١٠
١٨٣
٧٣
١ ماه پیش
دارم خودخوری می کنم
٧٩٣
٠
٥
٤
١ ماه پیش
با سلام
I'm fuming:
دارم از عصبانیت میسوزم
دارم از عصبانیت آتیش میگیرم
دارم از عصبانیت منفجر میشم
از خشم دارم به جوش میآم
٦,٣٢١
٦
١١٤
١٩
١ ماه پیش