پرسش خود را بپرسید
معادل فارسی برای " Paying through the nose"
٧ ماه پیش
٨٥
معادل فارسی برای
" Paying through the nose"
٢,٧٠١
١
٣
١٥٩
٢ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
مبلغ بسیار زیادی برای چیزی پرداختن:
We paid through the nose for that vacation to travel agency.
برای اون تعطیلات یه خروار پول به آژانسِ مسافرتی دادیم
٣٧,٣١٨
٤٦
٨٦٨
٢٥١
٧ ماه پیش
میتونیم بگیم "پول پاشی کردن"
٣٤,٤٨٣
١٥
١٣٠
٩٨
٧ ماه پیش