پرسش خود را بپرسید
معادل فارسی برای " Paying through the nose"
١ سال پیش
١٦٤
معادل فارسی برای
" Paying through the nose"
٣,٠٨٣
١
٨
١٧٧
٢ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
مبلغ بسیار زیادی برای چیزی پرداختن:
We paid through the nose for that vacation to travel agency.
برای اون تعطیلات یه خروار پول به آژانسِ مسافرتی دادیم
٥٠,٦٩٠
٥٨
١,١٠٣
٣٦٠
١ سال پیش
میتونیم بگیم "پول پاشی کردن"
٥٢,٩٦٨
١٥
١٣٤
١٨٨
١ سال پیش