پرسش خود را بپرسید
معادل فارسی برای " Paying through the nose"
١ سال پیش
١٢١
معادل فارسی برای
" Paying through the nose"
٣,٠٨٥
١
٦
١٧٢
٢ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
مبلغ بسیار زیادی برای چیزی پرداختن:
We paid through the nose for that vacation to travel agency.
برای اون تعطیلات یه خروار پول به آژانسِ مسافرتی دادیم
٤٦,٥٤٠
٥٥
١,٠٢٦
٣١٤
١ سال پیش
میتونیم بگیم "پول پاشی کردن"
٤٥,٨١٧
١٥
١٣٢
١٥١
١ سال پیش