پرسش خود را بپرسید
معادل فارسی برای " Paying through the nose"
٢ ماه پیش
٦٠
معادل فارسی برای
" Paying through the nose"
١,٣٣٨
٠
١
٩٠
٢ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
مبلغ بسیار زیادی برای چیزی پرداختن:
We paid through the nose for that vacation to travel agency.
برای اون تعطیلات یه خروار پول به آژانسِ مسافرتی دادیم
١٤,٤٤٠
٨
٢٣٧
١٤٦
٢ ماه پیش
میتونیم بگیم "پول پاشی کردن"
٢٠,٦٢٦
١٥
١٢٨
٥١
٢ ماه پیش