برای دو عبارت «مشارکت سطح بالا» و «مشارکت سطح پایین» دنبال معادل تک کلمه ای هستم. خودم «پرمشارکت و کم مشارکت» به ذهنم میرسه که چندان جذاب نیست. لطفا پیشنهاد بدید که چه واژه ای را به کار ببرم.
مشارکت سطح بالا : Engaged مشارکت سطح پایین : Disengaged
این علامت که عکسشو میذارم در انگلیس چه معنایی داره ؟
دایره تشکیل شده حرف o و سه انگشت دیگر متناظر با حرف k خلاصه شده ok
کلمه ی پارسی جایگزین "Political Machine" چیه ؟
با احترام به دوستان سیاست گردان حزب گردان البته در متون خود ماشین سیاست نیز ترجمه شده
چگونه از ابزارهای مدیریت پروژه مانند Jira، Trello و Asana برای پشتیبانی از فرآیندهای اجایل استفاده می کنیم ؟
با سلام ابزار Jira ویژگیهای خاصی دارد که آن را برای این فرآیندها مناسب میسازد: 🟢Jira از بوردهای کانبان و اسکرام پشتیبانی میکند که به تیمها امکان میدهد کارها را در فازهای مختلف پروژه مدی ...
دوش دیوانه شدم، عشق مرا دید و بگفت: آمدم، نعره مزن، جامه مدر، هیچ مگو گفتم: ای عشق! من از چیز دگر می ترسم گفت: آن چیز دگر نیست دگر، هیچ مگو مولانا
دیشب از فرط عشق دیوانه شده بودم که محبوبم مرا دید و گفت: اینقدر فریاد نزن و بیقراری نکن، من آمدم. گفتم: ای عشق من، جان من، نگرانی و ترس من از چیز دیگری است. گفت: چیز دیگر هرچه بوده، حالا که من در کن ...
معدل فارسی مفهوم " Cultural Norms" چی میشه ؟
Norm هنجار
Cultural فرهنگی
هنجار های فرهنگی
مجموعه اعمالی که برای تحقق ارزش های یک فرهنگ انجام می شوند
معدل فارسی مفهوم " Cultural Norms" چی میشه ؟
هنجارهاي فرهنگي معيار ثابتي است كه گروه به لحاظ فكري يا رفتاري از افراد انتظار دارد. يا آن را تأييد ميكند. اين انتظارات يا رفتارهاي حاصل از آن غالباً از فرهنگي به فرهنگ ديگر تغيير ميكند.
با سلام گزینه دوم صحیح است جمله امری است( زمان حال است) و با فعل (که شکل ساده دارد) شروع میشود: Stop me اگر قبلاً این را به تو گفتهام، لطفاً مرا متوقف کن.
معادل فارسی برای ضرب المثل " Experience is the best teacher"
تجربه بهترین معلم است.
"Employee Engagement" رو شما چی ترجمه میکنید ؟
با سلام مشارکت (یا تعهّد) کارکنان: Employee Engagement میزان وابستگی، تعامل،رضایت و انگیزه و تعهّدی که کارکنان با کار و ارزشهای سازمان خوددارند.