پیشنهادهای مَعصومه عَفراوی (٣٧٨)
آن چیست، آن چه چیزی است تِلْکَ� و �ذٰلِکَ� دو مورد از اسم های اشاره عربی هستند که برای اشاره به دور استفاده می شوند. با این تفاوت که �تلک� برای مشار ...
مخفف what is چه، چه چیزی، چیست، چه چیزی است
اسم مذکر ( خوآن )
از شما چه پرسیدم؟ از شما چه خواستم؟ از شما چه سؤالی پرسیدم؟
از جانب، از طرف، از سوی. .
روی درخت چه چیزی است؟ چه چیزی روی درخت قرار دارد؟
خوراکی، غذا، خوردنی
پیگیر بودن، پیگیری کردن
خواهرهای ناتنی
یک پله پایین تر، یک مرحله پایین تر
یک پله بالاتر، یک مرحله بالاتر
خواب خوب، خواب باکیفیت، خواب راحت
به چالش کشیدن. .
حیوان/جانور وحشی، غیر اهلی
هویج وحشی ( نام علمی: Daucus carota ) نام یک گونه از تیره چتریان است.
جو دوسر
گراز وحشی
( نام عامیانه ی شهر شیکاگو ) شهر بادخیز
1 - ( شرکت ) سهامی شدن، عرضه عمومی سهام 2 - افشا کردن
اتفاقات، رویدادهای در حال وقوع، احوالات، حوادث
( زمان ) گذشتن؛ رفتار کردن ؛ اتفاق افتادن، روی دادن، پیش آمدن، جریان داشتن و یا گذشتن؛ راه خود را ادامه دادن، جلوتر رفتن و یا دوباره راه افتادن؛ ادام ...
درطول یک دوره ی زمانی مشخص، یک دوره زمانی معیّن
دردناک، محنت زا، ناراحت کننده، رنج آور
خیالی، تخیلی، غیرواقعی
در محاوره: ( عذر، بهانه و غیره ) سرهم کردن، تراشیدن، خلق کردن، ابداع کردن و یا از خود درآوردن ( جواب، راه حل و غیره ) پیدا کردن و یا اختراع کردن ...
تفکر، اندیشه، اندیشیدن، فکر کردن، اندیشه ورزی
تعهد به تعالی
باعث ناراحتی کسی شدن، تضعیف روحیه، خسته و غمگین کردن
به خدا سوگند
محض رضای خدا
محدودکننده، منحصر کننده، محدود کردن
روابط انسانی
کلید موفقیت در. .
کلیدهای، نکات کلیدی
خودمحافظتی، خود حمایتگری، محافظت از خویش
نتیجه The product of : نتیجه ی. .
دقیقاً برعکسِ. . متضاد دقیقِ. . کاملاً مخالفِ. . دقیقاً متضادِ
خودباوری، ایمان و باور به توانمندی های شخصی
مأمور پست، پستچی، نامه رسان
از پاداش ها یا جوایز بهره مند شدن پاداش گرفتن
( ایده ای ) فوق العاده است، محشر است، معرکه است،
تخلیه کردن، خالی کردن
هوش، زرنگی، چابکی
غیرجذاب، بی ملاحت
دنیای تاریک، جهان تاریک
گوش شنوا، مشتاق شنیدن
تقویت مهارت، پرورش مهارت، بهبود مهارت
پافشاری کردن بر، اصرار کردن بر
بازی های المپیک، المپیاد ورزشی ( هر4 سال یک بار )
زمین بسکتبال، زمین بازی بسکتبال
معمولاً، به طور معمول، بیشتر اوقات، غالباً، اغلب اوقات
غیرقابل اعتماد Mistrusting person: شخص غیرقابل اعتماد
جزئیات را بررسی کردن
وارد جزئیات شدن، به جزئیات پرداختن
می گویند که . . گفته می شود که. .
سالی چهاربار، چهار بار در سال
تفکر مثبت، مثبت اندیشی
توی ذوق کسی زدن، سرخورده کردن، از توهم بیرون آوردن، ناامید و دلسرد کردن، از خواب غفلت بیدار کردن دلسردی، سرخوردگی
به شما مراجعه می کند، سراغ شما می آید
حس و حال خوب، حال خوش، وضعیت خوب تناسب اندامم میشه
پخش کردن، پراکندن، ساطع کردن
مؤدب، بانزاکت، باادب باشید
بُعد شخصیتی I've never seen this side of him : من این بُعد از شخصیت او را هرگز ندیده بودم.
به قول. . به گفته ی. .
اوفرا هازا یکی از معدود خوانندگان اسرائیلی است که توانسته در سراسر جهان به شهرت برسد. او را "مدونای شرق" و "یهودی بزرگ" می نامیدند.
تحسین کردن، تعریف و تمجید کردن، مورد ستایش قرار دادن
اظهارنظرها، پیشنهادها
برنامه ریزی عصبی کلامی، برنامه ریزی عصبی زبانی
یه چیزی شده، یه اتفاقی افتاده
اثربخشی، تأثیر
همراه شدن با، تمرکز کردن، ادامه دادن He will stay with this word: تمرکزش روی این کلمه خواهد بود.
تکنیک ساندویچ در روانشناسی، برای انتقال یک خبر و یا اتفاق بد استفاده می شود. برای اجرای این تکنیک، موضوع منفی و یا بد را بین دو جمله خوب و مثبت بیان ...
علنی، در ملأعام، علناً
در معرض چیزی قرار دادن، نشان دادن، آشکار کردن، بیرون آوردن، بی حفاظ کردن، در معرض خطر قرار دادن، به خطر انداختن، فاش کردن، پرده برداشتن از، علنی کردن ...
داخل تراشی، سفته زنی
خسته کننده کسالت آور، حوصله سربر حفاری، حفره کنی، گمانه زنی
دوستام منو رسوندن، یا اومدن دنبالم ( با وسیله نقلیه )
فعالیت های اوقات فراغت، کارهایی که در اوقات فراغت انجام میدیم
اوقات فراغتم، وقت آزادم، وقت استراحتم
رفیق! دوست من دوستم، رفیقم
که اگر. . طوریکه اگر. .
دستور دادن فرمان دادن امر کردن
بسیار زیبا، فوق العاده زیبا، بسیار دوست داشتنی
چند مثال، چند نمونه
خدشه دار شدن، آسیب دیدن، لطمه خوردن
نمایشی، ساختگی، غیرواقعی، الکی Played interest: علاقه و توجه ساختگی
دکه روزنامه فروشی
بپا! مراقب باش!. حواست باشه
تلفظ، بیان، طرز تلفظ، ادای سخن
مطرح کردن، رسیدگی به، نشانی دادن، سخنرانی کردن، نشانی، سخنرانی، طرز گفتار
Hello� یک سلام رایج در زبان انگلیسی است . اضافه شدن �There� می تواند به چند دلیل باشد. در وهله اول، این احوالپرسی را به عنوان پیامی برای کسی استفاده ...
Sometimes used to greet someone or to capture their attention in a friendly manner
در جمله ی “hi, there. ”یا hello there، کلمه ی “there” به معنای “آنجا” هستش این کلمه برای اشاره به مکانی که مخاطب در اون قرار داره استفاده می شه. وق ...
وقتی که وارد یک جمع دوستانه میشوید میتوانید از سه کلمه Hello there، Hi there و Hey there که به معنای “سلام بچه ها” هست، استفاده کنید. این ۳ اصطلاح لز ...
ارزش افزوده ( اقتصاد ) ارزش افزوده بدان معناست که تولیدکننده ارزشی را پس از ساخت کالا و به هزینه های تولید می افزاید تا آن را در اختیار کاربران قرا ...
شمشیر نام خانوادگی؛ مارلون براندو ( 1924 - 2004 ) بازیگر سینمای آمریکایی که به خاطر بازی در فیلم �پدرخوانده� و جنجالی �آخرین تانگو در پاریس� شهرت ...
بیش از حد به فکر نیازها، خواسته ها و علایق خود بودن، خود نگران، خودمحور، خودخواه
یه حسی داشتن، به دل افتادن، گمان کردن، حدس زدن، احساس شهودی قوی در خصوص یک رویداد یا نتیجه در آینده
مثل، مانند، شبیه دوست داشتن
و غیره. . و مواردی از این قبیل. .
بسیار سفید، سفید چون زنبق
یاس بنفش، ارغوان از گیاهان گلدار چوبی بومی
اودیسئوس قهرمان کتاب ادیسه اثر هومر شاعر نابینای یونانی
ایلیاد اثری حماسی منسوب به هومر، شاعر نابینای یونانی
مسابقات قهرمانی، تشکیل مسابقات، مسابقه، مسابقات چندجانبه، مسابقات دوستانه، یک دوره مسابقه، مسابقه سوارکاران نیزه دار
لازم است، باید. . باشد، نیاز است که. . باشد.
کرایسلِر ( یک شرکت خودروسازی است، که بازار عمده آن در ایالات متحده آمریکا و کانادا قرار دارد )
کشتی مسافربری. . یک کشتی تجاری است که فعالیت اصلی آن حمل مسافر در دریا است. این دسته شامل کشتی های باری ( cargo ships ) نیستند که برای تعداد محدودی ...
کشتی باری، ، کشتی تجاری است که محموله، کالا و مواد را از یک بندر به بندر دیگر حمل می کند.
به عبارت ساده، ساده بگویم که. .
هیچ محدودیتی وجود ندارد و هرچیزی امکان پذیر است، محدودیت خاصی در کار نیست
کمک کردن، یاری رساندن
کنار آمدن با چیزی مثلاً: you must come to terms with this fact یعنی: باید بااین حقیقت کنار بیایید، یا این واقعیت را بپذیرید که. .
به طور خلاصه، خلاصه، خلاصه اینکه
کاسب صاحب کسب و کار
به نظرِ بسیاری از مردم از نظرِ بسیاری از مردم
تومان یکای شمارش و یکای پول نیمه رسمی ایران است.
چطوری رفیق ( یه جور سلام غیررسمی )
سلام رفیق
دریک چشم بهم زدن، به سرعت اتفاق افتادن ( چیزی مثل معجزه )
چشمانش برقی زد ( از هیجان، یا شادی )
بفرمایید یا خدمت شما
املاک و مستغلات
خلاصه اینکه، به طورخلاصه بگویم. .
افزودن، اضافه کردن
ملک مسکونی
شغل دولتی
احمقانه، ابلهانه، از روی حماقت Stupid things :کارهای احمقانه
خطوط هوایی، شرکت های هواپیمایی
سرتاسر جهان، در سراسر جهان
جهانی، کلی، سراسری
آدم سست عنصر، آدم بی پشتکار
تعمیرکار خودرو، متخصص مکانیک خودرو
نظام آموزشی، نظام آموزش و پرورش
تعدد وظایف چند وظیفگی
بی اهمیت
زمان حال
مفرط اندیش
زهکش پنجه ای
پذیرای چیزی بودن
زمانی را صرف چیزی کردن
اغماض: چشم پوشی، نادیده گرفتن
آرایشگاه، سالن آرایش
زشت، رکیک، ناپسندیده، زننده
بازنشستگی، باز ایستادن از کاری، بازنشسته شدن
نور کم، روشنایی اندک توبعضی کشورها برای مخفف کردن یه سری اسم هاهم استفاده میشه مثل سوسن
اثر نظاره گر اثر مشاهده گر اثر ناظر
مواجه شدن با
نوه فرزند دختر یا پسرتان
خواستار
اصالت
مایوس نشو ناامید نشو
سجده کردن
جمع علت به معنای دلیل علل=دلایل، اسباب
طرح تسهیلات
سلبی= منفی ایجابی=مثبت
رویداد رخداد مسابقه
از a به b رسیدن
وحتی بیشتر ازاین
فرهنگ پرورش تمدن
قلبا" صمیمانه باخاطرجمع باتمام دل
مدثر یعنی کسی که بر خود جامه ( لباس ) پیچیده است. این آیه خطاب به پیامبر ( ص ) است و اشاره به این دارد که پیامبر از تکان روحی آغاز وحی، احساس سرما می ...
تست ECOG یا الکتروکوکلئوگرافی، تستی برای اندازه گیری پتانسیل های الکتریکی تولید شده در گوش داخلی در نتیجه تحریک با صداهای دریافتی است. تست ECOG، برا ...
ساکت کردن هیس گفتن خفه کردن هیس!ساکت شو!
کنایه از ماهربودن با ظرافت کارکردن
Lonely boy A boy who is alone. A boy who is by himself
قرارداد صلح بلاعوض، عقدی ( قرارداد ) است که ضمن آن، یکی از طرفین، مالی را به دیگری انتقال می دهد یا از حق خود در مورد اختلافی، چشم پوشی کرده، اما در ...
ثیاب جمع ثوب به معنی لباس و جامه است. ثیابک یعنی لباس هایت، جامه هایت
خدایا، ای خدا، پروردگارا این واژه مجموعا ۵ مرتبه در قرآن ذکر شده است.
سختکوشی اما بی نتیجه و فاقد ایده ی خوب
پرسشنامه شخصیت
درون آزمودنی
زیست نشانگر
مغز قدامی، پیش مغز
زیرناحیه
درجه یک
به صورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن، به صورت آمار تصادفی نشان دادن ،
قابل ترجیح، برتر، ارجح بودن
چندتا از . . .
مزاحم، مزاحمت، مداخله گر
هیجان پذیری، حالت عاطفی
ندیدن، نابینایی، کوری
اثر دارو نما اثر پلاسیبو ( Placebo Effect ) به نتایج سودمند درمان های مصنوعی و تقلبی روی یک فرد اشاره دارد، درمان هایی که هیچ ارزش پزشکی ندارند. بنا ...
خودرو، ماشین
محاسبه نرم، رایانش نرم
تردیدنکن، تعلل نکن
مقاومت نکنید، مقاومت نکن
نگهبانی می دهد، نگهداری می کند، محافظت می کند
برآورده کردن، محقق ساختن
تزریق هماهنگ
انحراف ولتاژ
تو چطور؟ درباره تو چطور؟
رسیدن، دست یافتن، نائل شدن به
محرکِ هم افزایی
شبکه هوشمند
مشروط، با قیدوشرط
درگذشت ها، رحلت ها، مرگ و میرها
واژه ی توهین از ریشه وهن است که در فرهنگ عمید، سست کردن، ضعیف کردن و خوار �و� خفیف شمردن معنا شده است. در حقوق جزا یعنی کوچک کردن کسی از طریق کلمات ی ...
اطلاعات زمینه ای
بازجویی کردن، تحقیق کردن
محدودشده ، مقیدشده ، خویشتن دارانه ، خویشتندار ، سنجیده ، لگام کرده ، ملاحظه کار ، ملایم ، مهار شده
بررسی کردن، گزینش کردن، تحقیق کردن، چک آپ، آزمایش
نام شخصی نام کامل: نامی است برای هویت بخشی به یک انسان که در فرهنگ های متفاوت، ساختاری متفاوت دارد که البته معمولاً متشکل از نام کوچک و نام خانوادگی ...
دائم و پاینده . که زود زائل نگردد. پایدار. مداوم . بادوام
همتا، تطبیق یافته ، مطابق، جور ، مناسب ، یکسان ، هماهنگ ، همبسته
وارسی، کاوش، تفحص، گمانه زنی
تمجید، تحسین to give somebody credit کسی را تحسین کردن
فواید عامه ، تسهیلات عمومی ، خدمات عمومی
یادزدودگی پس گستر
حافظه ی دور
اثر سقف در فارماکولوژی ، اصطلاح اثر سقف به خاصیت افزایش دوزهای داده شده اشاره دارد.
درصد تجمعی
برش، قطع
آنقدری که . . ، به حدی که. .
حافظه اتفاقی
آزمون جااندازی
چوب پنبه، سرِ بطری
جفت شدگی
دلنواز، دلپذیر، پسندیده، مطبوع، موردپذیرش، موردپسند
ناپارامتری
پیمان شکن، غدار، جفاگر، عهدشکن Unfaithful, disloyal
دغلباز، خیانت کننده، خیانتکار Traitor
ناموفق، شکست خورده، ناکام، نافرجام، مردود، رفوزه
فراگرفتن، احاطه کردن، بازداشتن، محدودکردن بی حد و حصر ؛ بیشمار. بی قیاس
بزرگسالانِ میانسال
معیّن، موردنظر
ارائه شده است
ارائه شده اند
آزمون - بازآزمون
رژه، راه پیمایی، موسیقی نظامی، پای کوبان راه رفتن، پیشروی پیوسته، به زور راه بردن
اجبار، فشار، محدودیت، توقیف، قید، مانع یک نوع تحمیل کننده به سیستم است و موضوعاتی که باید به گونه ای صحیح در سیستم نگهداری شوند را نشان می دهد. د ...
تاخت، چهارنعل، تازنده چهارنعل رفتن، تاختن گاهی در خطوط برق شاهد نوسان و بسامد بالایی می باشیم که به این پدیده دیدنی و خطرناک در خطوط انتقال قدرت، گا ...
بالاى هرچیزى ، حد کمال ، تاج دندان ، تاج گذارى کردن ، پوشاندن ( دندان باطلا وغیره ) ، تاج قهرمانی
نتیجه گیری ابتدایی، نتیجه گیری مقدماتی، نتیجه گیری موقت
خسیس، نظرتنگ، مقتصد به معنی جمع وجور هم هست
تعریف عملیاتی تعریف یک عبارت ( معمولاً نظری ) بر حسب عملیات و مشاهدات مربوطه
وجه تمایز قائل شدن، فرق گذاشتن
عزیز، دوست داشتنی، محبوب، گرامی
عاشق، دلباخته، عاشق پیشه، معشوقه، دوستدار
سود بردن از، بهره بردن از
تصادف ساختگی، طوری که انگار تصادفی رخ داده، درصورتی که رخ نداده است.
تَمّ:در زبان عربی به معنای انجام شد، به اتمام رسید
Beautiful, pretty, good - looking جمیل، نیک، خوب، خوشگل، قشنگ و نقیض آن زشت و بد است.
گشوده، بازشده، قفل گشایی شده، آشکارشده
عمل، کرده، کار
نیرومندی، استحکام، قدرتمندی، استواری
عودکننده و بهبودیابنده
قشر پیشین حدقه ای
کسب کردن، در دست گرفتن Achieve, gain, get, obtain
ناپایدار ، گذرا ، موقت ، فانی
نسبتا" غیردوستانه، تقریبا" غیرصمیمی
هماهنگی، همبستگی، همگامی
درمانی، شفابخش
پیش مرضی، پیش بیماری
توطئه چیدن، دسیسه کردن، زمینه سازی کردن، نقشه کشیدن، تدبیر کردن
قانع کننده، متقاعد کننده
بی قراری، بی طاقتی، بی تابی، بی صبری، عدم تحمل
روان سنجی
Thanks God
مبناقراردادن، پایه گذاری
گذشته ی have به معنی داشتن یه معنی دیگه اش وادارکردن، واداشتن هستش I had him study the book من او را وادار به مطالعه ی کتاب کردم
�سلام، دنیا� برنامهٔ رایانه ای است که عنوان �Hello, world!� ( یا مشابه ) را در وسیلهٔ نمایش خروجی چاپ می کند و به عنوان یک برنامهٔ مقدماتی در آموزش ز ...
boggle: غرق در شگفتی شدن drown: غرق شدن در آب shipwreck , sink: غرق شدن کشتی
دوز مواجهه
پساآسیب، بعد از آسیب
مامان، مامانی
به خدا قسم
آنالژزی بی حسی، تخفیف درد عدم حس درد بدون از دست رفتن هشیاری
مشخص شد که. .
پساعمل، پس از عمل، پس از عمل جراحی
کوشی هیکاری: نوعی برنج پرطرفدار است که در ژاپن، استرالیا و ایالات متحده کشت می شود. برند معروف برنج معطر ژاپنی
کمر ( کاراته )
استدلال، دلیل آوردن، گواه آوری، دلیل، برهان
مربوط به حساب، محاسباتی
زیبایی، زیبارویی، جمال، خوشگلی
ملکه زیبایی ( در مسابقات زیبایی )
همی پارزی، فلج یک اندام یا یک نیمه بدن
شکلی، طرحی، پیکری
دهم، دهمین، دهمی
هشتم، هشتمین، هشتمی
دو، عدد 2
صرع، تشنج صرع نوعی اختلال در سیستم عصبی مرکزی ( عصبی ) است که در آن فعالیت مغز غیرطبیعی می شود، این عارضه باعث تشنج یا رفتار غیر معمول، بروز احساسات ...
داراى گوشه وکنایه ، مَجازى ، صورت وار، بطور تشبیه
در نتیجه ی. . ، به علتِ
گران، پرهزینه، پرخرج
گذشته شخصی، تاریخچه فردی
Chance, opportunity
رایگان، مجانی، مفتی، بدون هزینه
سد، آب بند، مسدود کردن ، سد ساختن ، مانع شدن یاایجاد مانع کردن ، محدود کردن
درحال آمدن، پیش رو، ورود ، نزدیک شدن ، ظهور نویدبخش ، در راه رسیدن به شهرت یا موفقیت ؛ نزدیک شدن ، بعدی ، قریب الوقوع یک رویداد که به زودی اتفاق می ا ...
مرحبا، سلام
غلظت رطوبت ، چگالى رطوبت ، میزان بخار اب موجود در هوا، ترى ، نم ، مقدار رطوبت هوا
معصوم، بی گناه، بی تقصیر، منزه
میلیونر، پولدار
بیست، عدد20
پیشگو، پیش بین، عامل پیش بینی کننده
از شنیدن . . . خوشحالم خوشحالم که شنیدم. . .
بازیابی خودکار
درصد
رونویسی، رونوشت، نسخه برداری
Where should I go Where should I have to go
Stay
من و تو، من و شما
تست، آزمون، امتحان، آزمایش امتحان دادن، آزمایش دادن، آزمایش کردن
سیستم ارتباط شخصی
درمان، معالجه، تغلیظ مواد معدنی ، آمایش ، عمل آوری ، عملیات
پس تزریق، بعد از تزریق
وابسته به شکم ، شکمچه اى ، بطنی ، شکم دار، باد کرده
مطالعه ی چندمرکزی
چندمرکزی
قیاس پذیر، قابل مقایسه، مطابق، مشابه
فشارخون بالا، پرفشاری خون، افزایش دهنده فشار خون
تغییرپذیری، تنوع، قابلیت تغییر
در ساده ترین حالت ممکن ؛ اندکی؛ به طور حداقل؛ کمترین
پس از جراحی
روش و عملکرد بالینی
پرگویی ، دراز گویی، بیان شفاهی ، فعل سازی، بیان کلامی
کودن، احمق، ازنظر فعالیت مغزی مرده بودن
امتیاز استاندارد، امتیاز معیار
زیرآزمون، خرده آزمون
غیرغالب، غیر برجسته، غیر مسلط
غذای کنسروی
عکس رنگی
به دلیل، به علت، ناشی از، در نتیجه ی. .
غیر تکراری، تجدیدنشدنی، غیرمکرر
توضیح دادن، به حساب آوردن، گزارش دادن
طبقه بندی نادرست ، مرتب سازی اشتباه، طبقه بندی اشتباه
فرمت گزارش
ناآشنا، نامأنوس
وساطت، مداخله، میانجیگری
اختلال، آشفتگی، حیرت زدگی
اختلال ادراکی
دریافتی، ادراکی
هَدَأ، إسترخی
إتخذ، إستلم، إکتسب
الاجتماع الأخیر، الاجلاس الأخیر
بیورتون، شهری در شهرستان واشینگتن ایالت اورگن است
مختل شده، دچار اختلال، خراب، معیوب
ساختاری
عملکرد ناقص، عملکرد دارای اختلال
دیداری حرکتی
The most diligent users The most hardworking users
حافظه بصری، حافظه بینایی، حافظه دیداری
تعادل، برابری
تله شاپینگ: در این روش شما محصولات و خدمات شرکتتان را از طریق تلویزیون به مدت ۱۵ تا ۳۰ دقیقه تبلیغ میکنید و در آگهی تبلیغاتی شماره تلفن، وب سایت و… ر ...
شاهین مالت ( ۱۹۴۱ ) ، گنج های سیرا مادره ( ۱۹۴۸ ) ، کی لارگو ( ۱۹۴۸ ) ، جنگل آسفالت ( ۱۹۵۰ ) ، ملکه آفریقایی ( ۱۹۵۱ ) ، مولن روژ ( ۱۹۵۲ ) ، ناجورها ( ...
عبارت مصطلح ، جمله مرسوم درگفتگو، زبان عامیانه
بریتانیایی، اهل انگلیس ، زبان انگلیسی The British: مردم بریتانیا، انگلیسی ها
مجموعه آزمون ها، یک سری آزمون
گویش انگلیسی سیاهپوستان آمریکا انگلیسی آفریقایی
قابل امتیازدهی
ضبط نوار صوتی
مقیاس حافظه وکسلر ( WMS )
حافظه داستانی
جالب توجه
به همین نحو، به همین ترتیب
مصرف کننده مواد مخدر
نیمه تریلر Semi - trailer truck: کامیون نیمه تریلر
سرخرگ کاروتید
غیرحافظه ای
حافظه دیداری - فضایی
دیداری فضایی
عملکرد بهتری داشتن
برتری داشتن، در موقعیت برتر بودن
حفظ شدن، نگه داشتن، محفوظ ماندن
پلیس، پاسبان
بزرگسالان مسن
یادآوری تأخیری
یادآوری آنی
گلزن، امتیازگیرنده، امتیازدهنده
اسم خاص، نام کامل، اسم واقعی
مقیاس کامل
پیش آگاهی
عُروقی
نظارت، مراقبت، سرپرستی
محیطی
مواجهه، در معرض قرارگرفتن
روانشناسی عصب شناختی، عصب روانشناختی