randomize

/ˈrændəˌmaɪz//ˈrændəˌmaɪz/

معنی: تصادفی کردن
معانی دیگر: بختی کردن، بختانه کردن، بخت وار گزیدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: randomizes, randomizing, randomized
مشتقات: randomization (n.)
• : تعریف: to arrange or choose in random order, esp. for scientific purposes.

جمله های نمونه

1. Properly randomized studies are only now being completed.
[ترجمه گوگل]مطالعات تصادفی‌سازی مناسب اکنون در حال تکمیل هستند
[ترجمه ترگمان]مطالعات تصادفی کاملا تصادفی تنها در حال تکمیل شدن هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The numbers have been randomized.
[ترجمه گوگل]اعداد تصادفی شده اند
[ترجمه ترگمان]این اعداد تصادفی بوده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Experimentalists suggest that randomized assignment is much more possible in the real world than many people suspect.
[ترجمه گوگل]تجربی‌ها پیشنهاد می‌کنند که تخصیص تصادفی در دنیای واقعی بسیار بیشتر از آن چیزی است که بسیاری از مردم گمان می‌کنند
[ترجمه ترگمان]experimentalists نشان می دهد که این تخصیص تصادفی در دنیای واقعی بیشتر از بسیاری از افراد مظنون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Both matter and energy tend to randomize.
[ترجمه گوگل]هم ماده و هم انرژی تمایل به تصادفی شدن دارند
[ترجمه ترگمان]هر دو ماده و انرژی به randomize گرایش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Conclusion Randomize subdermal vascular flap is the one of ideal method for hand surgery.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری تصادفی فلپ عروقی زیر پوستی یکی از روش های ایده آل برای جراحی دست است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری دریچه آوندی Randomize یکی از روش های ایده آل برای جراحی دستی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So you might want to press Randomize sometimes, or sometimes distort the copy a few times.
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است بخواهید گاهی اوقات Randomize را فشار دهید، یا گاهی اوقات کپی را چند بار تحریف کنید
[ترجمه ترگمان]بنابراین ممکن است بخواهید برخی اوقات Randomize را فشار دهید، یا گاهی اوقات کپی کردن را چند بار تحریف کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To randomize variable selection for i5/OS testing, we created a package of Rational Performance Tester custom code to randomly access elements in a data pool.
[ترجمه گوگل]برای تصادفی کردن انتخاب متغیر برای آزمایش i5/OS، ما یک بسته کد سفارشی Rational Performance Tester ایجاد کردیم تا به طور تصادفی به عناصر موجود در یک مخزن داده دسترسی پیدا کند
[ترجمه ترگمان]برای randomize انتخاب متغیری برای تست i۵ \/ OS، یک بسته کد سفارشی Performance برای دسترسی تصادفی به عناصر در یک مخزن داده ایجاد کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Randomize the order of the numbers.
[ترجمه گوگل]ترتیب اعداد را تصادفی کنید
[ترجمه ترگمان] ترتیب شماره ها رو بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Randomize: Opens a dialog for setting up randomization parameters for this account.
[ترجمه گوگل]Randomize: یک گفتگو برای تنظیم پارامترهای تصادفی سازی برای این حساب باز می کند
[ترجمه ترگمان]Randomize: یک محاوره برای تنظیم پارامترهای تصادفی برای این حساب باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Can I randomize the test sequence?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم دنباله آزمایش را تصادفی کنم؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانم ترتیب آزمایش را تغییر دهم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Randomize the rotation angle for each image. The angle specified above is used as a maximum.
[ترجمه گوگل]زاویه چرخش را برای هر تصویر تصادفی کنید زاویه مشخص شده در بالا به عنوان حداکثر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]زاویه چرخش برای هر تصویر را تغییر دهید زاویه مشخص شده در بالا به عنوان بیشینه مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Randomize a Ramp texture's color using three separate 2D noises which affect the color's Hue, Saturation, and Value.
[ترجمه گوگل]رنگ یک بافت Ramp را با استفاده از سه نویز دو بعدی جداگانه که بر رنگ، اشباع و مقدار رنگ تأثیر می‌گذارند تصادفی کنید
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سه گونه مجزای ۲ بعدی که بر رنگ، غلظت، و مقدار تاثیر می گذارند، یک رنگ بافت Ramp ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Randomize the questions to provide an entirely new set of questions to the learners every time they take the course.
[ترجمه گوگل]سؤالات را تصادفی کنید تا هر بار که فراگیران دوره را می گذرانند، مجموعه کاملاً جدیدی از سؤالات را در اختیار آنها قرار دهید
[ترجمه ترگمان]سوالات را حل کنید تا هر بار که مسیر را طی می کنند، یک مجموعه کاملا جدید از سوالات را به دانش آموزان ارائه دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This game offers chat and the ability to randomize the board and scoring tiles.
[ترجمه گوگل]این بازی چت و امکان تصادفی کردن تخته و کاشی های امتیاز دهی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این بازی گپ را پیشنهاد می کند و این توانایی را دارد که تخته و کاشی را به ثمر برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. You can also randomize the delay between the iterations.
[ترجمه گوگل]همچنین می توانید تاخیر بین تکرارها را تصادفی کنید
[ترجمه ترگمان]همچنین می توانید تاخیر بین تکرارها را تایید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تصادفی کردن (فعل)
randomize

تخصصی

[ریاضیات] تصادفی کردن، بختی کردن

انگلیسی به انگلیسی

• make random, make haphazard (also randomise)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : randomize
✅️ اسم ( noun ) : randomness / random / randomization
✅️ صفت ( adjective ) : random
✅️ قید ( adverb ) : randomly
به صورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن،
به صورت آمار تصادفی نشان دادن ،
بَختانِهیدن/بختانستن.

بپرس