ventricular

/venˈtrɪkjuːlər//venˈtrɪkjʊlə/

معنی: بطنی، باد کرده، شکم دار، وابسته به شکم، شکمچهای
معانی دیگر: وابسته به شکمچه، کاواکچه ای

جمله های نمونه

1. It has also been suggested that complex ventricular arrhythmias carry a worse prognosis in patients with non Q wave infarcts.
[ترجمه گوگل]همچنین پیشنهاد شده است که آریتمی های بطنی پیچیده پیش آگهی بدتری در بیماران مبتلا به انفارکتوس غیر موج Q دارند
[ترجمه ترگمان]همچنین پیشنهاد شده است که آریتمی های مرکب پیچیده، پیش بینی بدتری در بیماران مبتلا به infarcts موج Q داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In general, drug-induced ventricular tachyarrhythmias develop soon after drug therapy begins.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، تاکی آریتمی های بطنی ناشی از دارو بلافاصله پس از شروع درمان دارویی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، پس از اینکه درمان اعتیاد شروع شد، فیبریلاسیون دهلیزی توسط دارو شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All have shown that the frequency of ventricular ectopic at this time is low.
[ترجمه گوگل]همه نشان داده اند که فراوانی نابجای بطنی در این زمان کم است
[ترجمه ترگمان]همه نشان داده اند که فراوانی of در این زمان کم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The induction of ventricular arrhythmias was associated with a 21% mortality against 4% in the negative group.
[ترجمه گوگل]القای آریتمی های بطنی با مرگ و میر 21% در مقابل 4% در گروه منفی همراه بود
[ترجمه ترگمان]استفاده از آریتمی های فیبریلاسیون دهلیزی با مرگ ۲۱ % در برابر ۴ % در گروه منفی همراه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Patients with left ventricular ejection fraction greater than 30% and no inducible ventricular arrhythmia comprise a heterogeneous group.
[ترجمه گوگل]بیماران با کسر جهشی بطن چپ بیشتر از 30٪ و بدون آریتمی بطنی القایی، یک گروه ناهمگن را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]بیماران دارای بخش left ventricular بیشتر از ۳۰ درصد و نه inducible ventricular، یک گروه ناهمگون را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The mean left ventricular ejection fraction was 46%.
[ترجمه گوگل]میانگین کسر جهشی بطن چپ 46٪ بود
[ترجمه ترگمان]میانگین fraction left ejection ۴۶ % بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In those with non-sustained ventricular tachycardia during electrocardiographic monitoring treatment with low dose amiodarone has been shown to be effective.
[ترجمه گوگل]در افراد مبتلا به تاکی کاردی بطنی غیر پایدار در طول نظارت الکتروکاردیوگرافی، درمان با آمیودارون با دوز پایین موثر نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که در آن دسته از tachycardia non sustained در طول درمان پایش electrocardiographic با دوزهای پایین، نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Programmed ventricular stimulation not only helps to guide the selection of antiarrhythmic drug therapy but also provides important prognostic information.
[ترجمه گوگل]تحریک برنامه ریزی شده بطن نه تنها به انتخاب داروی ضد آریتمی کمک می کند، بلکه اطلاعات مهم پیش آگهی را نیز ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]تحریک بطن راست نه تنها به هدایت انتخاب درمان اعتیاد به مواد مخدر کمک می کند بلکه اطلاعات تشخیصی مهمی نیز فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The low incidence of early ventricular fibrillation is probably due to a more gradual opening of the vessel than was once thought.
[ترجمه گوگل]بروز کم فیبریلاسیون بطنی اولیه احتمالاً به دلیل باز شدن تدریجی رگ نسبت به آنچه قبلاً تصور می شد، است
[ترجمه ترگمان]احتمال پایین فیبریلاسیون دهلیزی احتمالا ناشی از باز شدن تدریجی کشتی نسبت به زمانی است که قبلا تصور می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Contraindications to exercise training include unstable angina pectoris, ventricular arrhythmias, and severe aortic stenosis.
[ترجمه گوگل]موارد منع تمرینات ورزشی شامل آنژین صدری ناپایدار، آریتمی های بطنی و تنگی شدید آئورت است
[ترجمه ترگمان]contraindications برای تمرین ورزشی عبارتند از آنژین سینه ناپایدار، آریتمی مادرزادی، و دریچه آئورتی شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Heart patients have been implanted with ventricular devices to operate both chambers of their hearts.
[ترجمه گوگل]به بیماران قلبی دستگاه های بطنی برای کارکرد هر دو حفره قلب آنها کاشته شده است
[ترجمه ترگمان]بیماران قلبی با استفاده از دستگاه های فیبریلاسیون دهلیزی به کار گرفته شده اند تا هر دو بخش قلب آن ها را به کار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Curtin etal reported ventricular fibrillation in a 42-year-old woman within 3 min of injection, thought to have been induced by vasospasm.
[ترجمه گوگل]کورتین اتال فیبریلاسیون بطنی را در یک زن 42 ساله در عرض 3 دقیقه پس از تزریق گزارش کرد که گمان می رود توسط وازواسپاسم ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]Curtin etal، فیبریلاسیون دهلیزی را در یک زن ۴۲ ساله در عرض ۳ دقیقه از تزریق گزارش کرد و تصور کرد که توسط vasospasm القا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In over 80% there is ventricular fibrillation, which carries a high chance of survival given early defibrillation.
[ترجمه گوگل]در بیش از 80٪ فیبریلاسیون بطنی وجود دارد که با توجه به دفیبریلاسیون زودهنگام، شانس زیادی برای بقا دارد
[ترجمه ترگمان]در بیش از ۸۰ % این فیبریلاسیون دهلیزی است، که شانس بالایی برای بقا در defibrillation اولیه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To explore the clinical significance of left ventricular false chordae tendineae ( LVFCT ).
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اهمیت بالینی تاندینه کاذب بطن چپ (LVFCT)
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی اهمیت بالینی بطن چپ نادرست ventricular (LVFCT)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بطنی (صفت)
abdominal, uterine, ventricular, umbilical

باد کرده (صفت)
ventricular, tumescent, baggy, puffy, billowy, bouffant, protuberant, ventricose, turgid, tumid, turgescent

شکم دار (صفت)
ventricular, bulgy, ventricose

وابسته به شکم (صفت)
ventricular

شکمچهای (صفت)
ventricular

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to a ventricle or a ventriculus

پیشنهاد کاربران

وابسته به شکم ، شکمچه اى ، بطنی ، شکم دار، باد کرده
بطنی

بپرس