authenticity

/ˌɒθənˈtɪsəti//ˌɔːθenˈtɪsəti/

معنی: صحت، سندیت، اعتبار، سنخیت
معانی دیگر: اصالت، واقعی بودن (در مقابل بدلی یا تقلبی بودن)، اعتماد پذیری، معتبر و قانونی بودن، غیر جعلی بودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the quality or condition of being authentic.

جمله های نمونه

1. the authenticity of a document
معتبر و اصیل بودن سند

2. to verify the authenticity of a document
اصالت یک سند را به ثبوت رساندن

3. Some journalists have cast doubt on the authenticity of the official version of events.
[ترجمه سعید - ر] برخی روزنامه نگاران اعتبار نسخه رسمی رویدادها را مورد شک و تردید قرار دادند.
|
[ترجمه گوگل]برخی از روزنامه نگاران در مورد صحت نسخه رسمی رویدادها تردید کرده اند
[ترجمه ترگمان]برخی روزنامه نگاران در مورد اصالت نسخه رسمی رویدادها تردید دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A sentry checked the ID card's authenticity then activated the electronic turnstile.
[ترجمه گوگل]یک نگهبان اصالت کارت شناسایی را بررسی کرد و سپس گردان الکترونیکی را فعال کرد
[ترجمه ترگمان]یک نگهبان اعتبار کارت اعتباری را بررسی کرد و سپس در گردان الکترونیکی را فعال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The authenticity of the manuscript is beyond doubt.
[ترجمه گوگل]در صحت این نسخه شکی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]صحت این دست نوشته بدون تردید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A handwriting expert witnessed to the authenticity of the letter.
[ترجمه گوگل]یک کارشناس دست خط به صحت نامه گواهی داد
[ترجمه ترگمان]یک متخصص دستخط به صحت این نامه اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Despite its certificate of authenticity, the painting was found to be a fake.
[ترجمه سوسن] با وجود گواهی اصالت آن، معلوم شد که نقاشی جعلی است.
|
[ترجمه گوگل]علیرغم گواهی اصالت آن، این نقاشی تقلبی است
[ترجمه ترگمان]با وجود گواهی اصالت آن، این نقاشی ساختگی پیدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The entire production evinces authenticity and a real respect for the subject matter.
[ترجمه گوگل]کل تولید نشان دهنده اصالت و احترام واقعی برای موضوع است
[ترجمه ترگمان]کل تولید، صحت و احترام واقعی برای موضوع مورد نظر را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The authenticity of the relics is open to doubt.
[ترجمه گوگل]صحت آثار قابل تردید است
[ترجمه ترگمان]اصالت این آثار شک و تردید باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Archaeological evidence may help to establish the authenticity of the statue.
[ترجمه گوگل]شواهد باستان شناسی ممکن است به اثبات صحت مجسمه کمک کند
[ترجمه ترگمان]شواهد باستان شناسی ممکن است به ایجاد صحت این مجسمه کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Experts vouch for the painting's authenticity.
[ترجمه گوگل]کارشناسان اصالت نقاشی را تضمین می کنند
[ترجمه ترگمان]کارشناسان، صحت این نقاشی را تضمین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There has been some debate over the authenticity of his will.
[ترجمه گوگل]در مورد صحت وصیت او بحث هایی وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]بحث هایی در مورد صحت وصیت نامه او صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Derbyshire folk may query the authenticity of this but I defy them not to enjoy the results.
[ترجمه گوگل]مردم دربی شایر ممکن است صحت این را جویا شوند، اما من با آنها مخالفت می کنم تا از نتایج لذت نبرم
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در دربی شر ممکن است در مورد صحت این مساله پرس و جو کنند، اما من به آن ها اجازه نمی دهم که از نتایج آن لذت ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. No longer does evidence of authenticity have to rely solely on stylistic criteria, which can be unreliable.
[ترجمه گوگل]دیگر لازم نیست شواهد اصالت تنها بر معیارهای سبکی تکیه کنند، که می تواند غیر قابل اعتماد باشد
[ترجمه ترگمان]دیگر هیچ شاهدی مبنی بر صحت و اصالت باید صرفا بر معیارهای سبکی تکیه کند، که می تواند غیرقابل اعتماد باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There can be no doubt about the authenticity of the F-Plan and its claim that dietary fibre will help you slim.
[ترجمه گوگل]در صحت F-Plan و ادعای آن مبنی بر اینکه فیبر رژیمی به لاغری شما کمک می کند، شکی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]شکی در مورد اصالت برنامه اف - طرح و ادعای آن وجود ندارد که فیبر رژیمی به شما کمک می کند تا لاغر شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صحت (اسم)
accuracy, precision, exactitude, correctness, authenticity, validity, veracity, verity, validation, correctitude, rectitude

سندیت (اسم)
authenticity, authentication

اعتبار (اسم)
estimate, authenticity, validity, influence, authority, trust, reputation, validation, credit, reliability, credibility, importance, esteem, reputability, prestige

سنخیت (اسم)
authenticity, origin, genesis

تخصصی

[حقوق] صحت، اصالت، سندیت، اعتبار
[ریاضیات] درستی، اعتبار، صحت، سندیت

انگلیسی به انگلیسی

• reliability; genuineness
authenticity is the fact of something having been genuinely made, painted, or written by the person who is thought to have done it.
the authenticity of a story or a piece of information is the fact that it is reliable, accurate, and able to be believed.

پیشنهاد کاربران

این کلمه با veracity متفاوت است ، به معنی دقیق است، دروغی مصلحت امیز هم میتواند دقیق باشد اما veracity قابل شک نیست
صحت - واقع نمایی
:Antonym
Fake
✔️ اصالت، واقعی بودن ( در مقابل بدلی یا تقلبی بودن )
👈🏿 I would love to buy a luxury watch for my father as an expensive gift. The watch I have in mind is a Rolex Daytona, which costs around $20, 000. I would buy it from an authorized dealer to ensure its authenticity
...
[مشاهده متن کامل]

اصالت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : authenticate
اسم ( noun ) : authentication / authenticity
صفت ( adjective ) : authentic
قید ( adverb ) : authentically
روایی، باورپذیری، درستی، تبارمندی
1 - سندیت 2 - صحت3 - اصالت4 - واقعی بودن5 - اصلی بودن
free in your authenticity دوستام معنی این جمله چی میشع؟
اصلالت مندی
اصالت مندبودن
در روانشناسی و مشاوره این کلمه معمولاً�اصالت� ترجمه می شود.
Enthusiastic ( Adj ) : مشتاق - پرشور
Enthusiasm ( N ) : شور و شوق - اشتیاق - الهام
Enthusiastically ( Adv ) : مشتاقانه
Enthusiast ( N ) : مشتاق - شیفته
Authentic ( Adj ) : اصیل و واقعی ( چیزیکه فیک نیست ) /دقیق و درست - اصل - معتبر و موثق
...
[مشاهده متن کامل]

Authenticate ( V ) : اهراز هویت کردن - تایید کردن - اصالت چیزی را به اثبات رساندن
Authentication ( N ) : تصدیق - سندیت
Authentically ( Adv ) : به درستی - اصالتا - واقعی
Authenticity ( N ) : اصالت - صحت
Author ( N ) ( V ) : نویسنده/بنیان گذار - موسس/نوشتن - نویسندگی کردن
Authorize ( V ) : اجازه دادن - تصویب کردن - اختیار دادن
Authority ( N ) : قدرت - سلطه/صاحب نظر ( کسیکه در یک زمینه خیلی حرفا برا گفتن داره ) - مرجع و منبع
Authorities ( Plural noun ) : مقامات - صاحبان قدرت
Authorization ( N ) : اجازه - مجوز
Authorized ( Adj ) : مجاز - مجوز دار - تایید شده - تام الاختیار

صحت، درستی
Iran’s Foreign Ministry has called the leak of the recording “illegal, ” but hasn’t disputed its authenticity

در متن های مطبوعاتی به معنی اصالت
صحت ( در روش تحقیق )
- اصلی بودن
- واقعی بودن
واقعی بودن در مورد شخصیت کسی که خودشه و ظاهر سازی نمیکنه

دقت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس