unlocked

جمله های نمونه

1. I unlocked the water pipe and the water drained out.
[ترجمه ننن] من لوله آب را باز کردم وآب بیرون آمد
|
[ترجمه گوگل]قفل لوله آب را باز کردم و آب تخلیه شد
[ترجمه ترگمان]من لوله آب را باز کردم و آب بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He unlocked the door of apartment two and disappeared inside after a backward glance at Larry.
[ترجمه گوگل]او قفل در آپارتمان دو را باز کرد و پس از یک نگاه عقب مانده به لری در داخل ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]او قفل در آپارتمان را باز کرد و پس از یک نگاه به سمت لری ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He unlocked the car and threw the coat on to the back seat.
[ترجمه گوگل]قفل ماشین را باز کرد و کت را روی صندلی عقب انداخت
[ترجمه ترگمان]او ماشین را باز کرد و کت را روی صندلی عقب انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You left the car unlocked? I thought you'd know better.
[ترجمه مهسا] شما در ماشین رو باز گذاشتید. فکر کردم بهتره بدونی
|
[ترجمه گوگل]ماشین رو باز گذاشتی؟ فکر کردم بهتر میدونی
[ترجمه ترگمان]ماشین رو باز کردی؟ فکر می کردم بهتر بدونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An unlocked door is an open invitation to any burglar.
[ترجمه گوگل]قفل درب یک دعوت باز برای هر سارق است
[ترجمه ترگمان]یک در باز هم برای هر سارق، یک دعوت باز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He tried the door and found it unlocked.
[ترجمه مهسا] او سعی کرد و درب را باز کرد
|
[ترجمه گوگل]در را امتحان کرد و در را باز یافت
[ترجمه ترگمان]در را باز کرد و آن را باز یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Under no circumstances should you leave the door unlocked.
[ترجمه گوگل]به هیچ عنوان نباید در را باز بگذارید
[ترجمه ترگمان]تحت هیچ شرایطی نباید در رو باز بذاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He unlocked the door.
[ترجمه گوگل]قفل در را باز کرد
[ترجمه ترگمان]او قفل در را باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Leaving your car unlocked is just inviting trouble!
[ترجمه مهسا] بازگذاشتن قفل ماشینت فقط دردسر داره
|
[ترجمه گوگل]باز گذاشتن قفل ماشین فقط باعث ایجاد دردسر می شود!
[ترجمه ترگمان]ترک کردن ماشینت فقط به دردسر افتادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Leaving the doors unlocked is an open invitation to burglars.
[ترجمه گوگل]باز گذاشتن درها دعوتی آشکار برای سارقان است
[ترجمه ترگمان]ترک کردن درها باز یک دعوت باز برای دزدها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The man unlocked a gate set in a high wall and let me through.
[ترجمه گوگل]مرد قفل دروازه ای را که در یک دیوار بلند قرار داشت باز کرد و اجازه داد من از آن عبور کنم
[ترجمه ترگمان]مرد دری را باز کرد که روی دیوار نصب شده بود و به من اجازه ورود داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He would leave the trailer unlocked. If there was something inside someone wanted, it would be theirs for the taking.
[ترجمه گوگل]او تریلر را بدون قفل رها می کرد اگر چیزی در درون کسی وجود داشت که می خواست، برای گرفتن مال او بود
[ترجمه ترگمان] تریلر رو باز میذاشت اگر در درون کسی چیزی وجود داشت، برای برداشتن آن ها به آن ها تعلق خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With a furtive glance over her shoulder, she unlocked the door and entered the house.
[ترجمه گوگل]با نگاهی پنهان از روی شانه اش، قفل در را باز کرد و وارد خانه شد
[ترجمه ترگمان]با نگاهی مرموز به پشت سرش، قفل در را باز کرد و وارد خانه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He carelessly left the garage door unlocked.
[ترجمه گوگل]او با بی دقتی درب گاراژ را باز گذاشت
[ترجمه ترگمان]او با بی اعتنایی در گاراژ را باز گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• not locked, unlatched, unbolted, open
an unlocked door has not been locked.

پیشنهاد کاربران

Under no circumstances should you leave the door unlocked.
تحت هیچ شرایطی نباید در رو باز بذاری.
بازشده
قفل نشده
قفل نشده
گشوده، بازشده، قفل گشایی شده، آشکارشده
باز، قفل گشایی شده
کارکرده ، دست دوم
گشوده ، رها ، آزاد ، وِل
گشوده شده
باز شده، از بسته بندی خارج شده ، از تحت کلید در آمده، باز ،

بپرس