پیشنهادهای سلطان امیرحسین (١٨٢)
وجهه، ظاهر، شخصیت ( بیرونی )
سد راه مشکلات کسی شدن، جلوی بروز مشکلات کسی را گرفتن، مشکلات کسی را رتق و فتق کردن، مشکلات را از سر راه کسی برداشتن Comes from American football, whe ...
خط لباس زیر ( که از روی لباس مشخصه ) مخفف Visible Panty Line example: She wore seamless underwear to avoid VPL under the dress
بع! مسخره! خسته نباشی! ( لحن کنایه آمیز ) Friends S2E19: Phoebe : Ok, question number 28, have you ever allowed a lightning bearer to take your wind ...
( دارو ) قطره ( چشم، بینی، . . . ) Friends S02E15: Dr. Burke ( to Monica ) : Drops. Here, they’re free
هم می تونه به معنای اشتباه لپی و لفظی باشه و هم می تونه به معنای گفتن چیزی باشه که نباید می گفتی ( مثل اینکه بگی از دهنم در رفت ) one: you might acc ...
ماسیده from Friends S10E08: The stuffing has become soggy.
That's unmistakable خودخودشه. رد خور نداره
جذابیت، وقار Friends S1E10 while Daryl Hannah is beautiful in a conventional way, you are luminous with a kind of a delicate grace
یه جورایی همون تُرد خودمونه
سرگردون، پریشون Friends ( S1E2 ) you're, like, all chaotic and twirly
بی مزه، بی نمک، حوصله سر بر ( From Friends S10E05 ) ?where else would lame Mr. No Balls hide it
پتیاره، هر جایی
تصوری که یک فرد از خود دارد، مخصوصا در قبال ظاهر یا توانایی های خود This problem of yours stems from poor self - image
هر نوع رسانه خبری اعم از مطبوعات و غیره
( درباره بانوان ) پتیاره، بی قید و بند، بی بند و بار From Friend S5E17: I am not some hussy who will just sleep around to get ahead
هر سِری، هر بار He found support from his friends at every turn, making his difficult times more bearable
وا رفتن، خراب شدن، از هم گسستن dissolving suture would give way in a few days نخ بخیه دیزالوینگ بعد از چند روز وا میره
پا دادن، نظر داشتن، عشوه آمدن
( خودم تجربه نکردم ولی ) می فهمم، درک می کنم، می تونم تصور کنم Trump: which is harder to quit? Alcohol or drugs? I’ve heard alcohol is harder to quit ...
به هم ریخته، داغون، افتضاح From Friends S10E03: you look positively ghastly
عجب گرفتاری شدیما!
اوضاع را آرام کردن Friends S08E24 Phoebe: Joey, we’re trying to dial down the crazy
مشت گره کرده را در هوا به علامت شعار دادن یا پیروزی یا موفقیت تکان دادن ( مثلا مثل شعار دادن در نماز جمعه )
بدم نشد، بهتر it’s for the best
خونه تکونی ( به معنای تغییرات زیاد )
آشغال، عوضی Freeze, punk give me your money, punk
یِر به یِِر کردن
گُنده، سُر و مُر و گُنده "He told me a big fat lie. " "That was a big fat mistake. " "She handed me a big fat envelope full of money. " "I saw a big ...
خاص، جالب، باحال
به بهترین وجه، در کامل ترین صورت، perfectly he would take whatever he was given, and he would do it to the tens هر کاری بهش می گفتن قبول می کرد و به ...
حداقل if nothing else, it’ll make you feel better
شنل he's Satan in a smock
ببین کی داره میگه، تو خودت از من بدتری بابا
ببین کی داره میگه، تو خودت از من بدتری بابا
بدبیاری، بدشانسی
تصحیح می کنم منظورم nod بود نه node . ظاهرا متاسفانه امکان ادیت وجود نداره
دوستان node به معنای حرکت سر به سمت بالا و پایینه ( مثلا برای تاکید صحبتهای فرد دیگری که در حال صحبت با شماست ) . off هم که معناش مشخصه. بنابرین node ...
در معرض خطر ، آسیب، صدمه، حمله
بازخورد، برداشت عمومی، افکار عمومی
( معنای حقیقی یا استعاره ) آب از لب و لوچه کسی آویزون شدن Joey : Fine! Let’s just go. I don’t need your stupid dinner. Chandler : That would be a lo ...
نو نوار کردن، تر و تمیز کردن، دستی به سر و روی چیزی کشیدن
ما هم می تونیم از این کارا بکنیم، چیزی که عوض داره گله نداره، ما هم چلاق نیستیم
روشنفکرانه
به دردِ ( چیزی ) خوردن، ارزش داشتن
عمراً، به همین خیال باش
بذله گویی کردن، بذله گویی
بسته به شنونده حرف و نظر خود را تغییر دادن، به هر کی یه چیزی گفتن
to express an opinion through your actions, for example by not going to a place or by deciding not to spend money توسط اقدامات خود نظر خود را در مواف ...
( منفی و دروغین ) اظهار فضل، فضل فروشی، جا نماز آب کشیدن
جِر دادن all I want to do is rip off his sweatpants
( خواسته یا نا خواسته ) ایزوله، بدون ارتباط با دیگران
اعجوبه
با توجه به معانی ارائه شده در دیکشنری های آکسفورد و لانگمن، معنای شهر محل تولد ( زادگاه ) یا محل و شهر دوران کودکی رو میده. ( Oxford: the place whe ...
مرکز همایش، سالن اجتماع
ناچیز، کم مثال زیر از سریال فرندز: Ross: Rach, what are you doing here? Rachel: Hey! You know what? You are in our apartment all the time! Okay? thi ...
ramble ( on ) ( about something ) دری وری گفتن، چرت و پرت گفتن، پرت و پلا گفتن
سُر و مُر و گنده there he was in your car. Big as life تو ماشینت نشسته بود. سر و مر و گنده
از اون ور بوم افتاده، بیش از حد اصلاح شده what we’ve done is overcorrected از اونور بوم افتادیم
شلواری که قدش تا جایی بین زانو و قوزکه ( یعنی تا ساق میاد پایین نه بیشتر و زن و مرد هم نداره ) ( Oxford Dictionary ) a style of trousers ending bet ...
( به چیزی ) قناعت کردن، تن دادن، ( با اکراه ) پذیرفتن، کنار آمدن
قمپز در کردن، لاف زدن، الدرم بلدرم کردن
( مجازاً، وقتی کسی از نادیده گرفته شدن از طرف دیگران ناراحت و دلخور شده ) برگ چغندر I am not a potted plant here
با شدت بیشتر، به میزانِ ( به مراتب ) بیشتر، در مقیاس بزرگتر
join at the hip with someone یعنی رابطه نزدیک و تنگاتنگی با کسی داشتن
( کسی را یا اعصاب کسی را ) به هم ریختن، To make someone feel annoyef, anxious or upset
( خانم، دختر ) هرزه، بی بند و بار، بی قید و بند
( همین کار، اندازه یا مقدار ) باید کافی باشه، باید جواب بده، باید کار کنه "That ought to do it" is a colloquial expression meaning that whatever acti ...
باشعور، فهمیده
خیلی از معانی rule رو دوستان نوشتن و اضافه گویی نمی کنم فقط خواستم یه اصطلاح بگم اینجا. Knicks rules all یعنی نیکز ( تیم بسکتبال نیویورک ) سَروَره. ...
دخمه، جای داغون، an unpleasant place to live in or be in SYN: dump
در بدترین شکلش، در بدترین نوعش، در بدترین حالتش ( از این بدتر نمیشه )
بریتیش fuck off یا bite me هست به معنای بزن به چاک، گمشو، گورتو گم کن
that's beside the point یعنی مساله چیز دیگه ایه، مساله اصلی این نیست، نکته این نیست
در فارسی یه جورایی نمیشه معنای معادلی براش پیدا کرد ولی از لحاظ مفهومی به کسی می گن که به خاطر دست و پا چلفتی بودن یا دلایل دیگه، به طور ناخواسته باع ...
نشست و برخواست کردن، در ارتباط بودن، حشر و نشر داشتن ( معمولاً با افراد مهم و از طبقات سیاسی و اجتماعی بالا )
بی اعصاب، بد اخلاق، گند دماغ
یُبس
( کله ) به جایی خوردن don't tell your mom about our little bonking incident درباره اینکه کله هامون خورد به هم به مامانت چیزی نگو
تمایل عاطفی، عشقی یا جنسی به فردی از نژاد دیگر ( به خصوص تمایل فردی سفیدپوست ( کاکِیژِن ) به فردی از نژاد آفریقایی ) ( این اصطلاح در حال منسوخ شدنه و ...
با حال، هیجان انگیز
انتخاب دوم از روی ناچاری This phrase is often used informally to refer to a situation where someone is involved with a person romantically or sexuall ...
خودتو ( برای حمله من ) آماده کن، آماده حمله ( من ) باش
دو تا معنی داره طبق دیکشنری های لانگمن و آکسفورد: 1. همون شهر فرنگ خودمون 2. یه برنامه که در آن مشتری پولی می پردازه و یک خانم در اتاق یا باکسی لباسا ...
ادرار کردن، شاشیدن
هدیه یا چیزی که برای دلجویی و رفع کدورت و به منظور آشتی با کسی که باهاش دعوا یا مشاجره داشتی به او داده می شود. دوستان توجه کنن که پیشنهاد نیست ( با ...
کودن، احمق، کله پوک، مغز فندقی، اسمی که دانلد ترامپ روی Nikki Haley نامزد جمهوری خواه ریاست جمهوری آمریکا گذاشته
دوستان all around تا جایی که من فهمیدم معنای "همه جوره" و "از هر نظر" میده نه "روی هم رفته". مثلا مثال زیر معنیش اینه که من از هر نظر آدم خوبیم نه ای ...
قدغن، ممنوع
بچه ریقو، بچه قرتی ( هنگام خطاب تحقیرآمیز ) give me your money, punk
خنده تصنعی و زورکی ( برای ضایع نشدن طرف مقابل )
جل الخالق!، عجب!، پشمام!، یا للعجب!
استاد، اوستا
مظلوم نمایی کردن
اینو خوب اومدی!
بیشعوری ( با عرض معذرت )
خداوکیلی straight up, I’ve never seen him before
( در آغاز فیلم یا سریال ) پرداختن به داستان قبل از تیتراژ یا موسیقی ابتدایی A "cold open" is a term commonly used in television and film production. ...
حجم زیاد، حجم انبوه، انبوهِ . . . ، یه عالمه
عجب . . . ( لحن کنایه آمیز ) So much for the loyalty عجب وفاداری ای
بیان کردن مشاهدات I'm just making an observation فقط دارم مشاهداتمو ( چیزی که می بینمو ) بیان می کنم
به درد ( چیزی ) خوردن، ( به چیزی ) کمک کردن
خونه تکونی کردن ( به معنای تغییرات اساسی اعمال کردن )
بِبُرش، بِبُر صداتو، خفه خون بگیر
( کار، مساله، . . . ) واجب
( پول یا . . . ) دست و پا کردن، جمع کردن
خالی بستن
گستاخ، بیش از حد خودمونی، پسر خاله، پررو
کسی که در مواجهه با نظرات و خواسته های دیگران مقاومتی نشون نمیده و تسلیمه
( انسان یا اشیاء ) نیازمند به رسیدگی و توجه بسیار
مشکل یا مساله قدیمی، اساسی و بنیادین ( چیزی که از قدیم الایام وجود داشته و به این راحتی ها حل نمیشه )
حواستو جمع کن، مراقب باش
ناخونک زدن
آدم مطمئن و قابل اعتماد، کسی که باور و اعتقادش به راحتی عوض نمی شود و حزب باد نیست ( در معنای مثبت )
پرورش دادن ( عضله و . . . )
دو تا معنی می تونه داشته باشه تا جایی که می دونم: 1. پاش بیفته، لازم بشه، در موقع لزوم 2. در نهایت ( اتفاقی که میفته اینه که . . . ) ، دستِ آخر . . . ...
کلی، یه عالمه I have plenty of things to do کلی کار دارم
ساده، بی تکلف، خودمونی
اُلدُرَم بُلدُرَم
موضوع بحث روز
خشن، بی ملاحظه، تند، رک I’m very in - your - face about stuff
اکانت فِیک، اکانت جعلی
کامل، بی نقص ( مثلا در ultimate surrender )
ماست مالی کردن
بخیه زدن
زیاده روی، نامردی، بی انصافی
بی خود، سطح پایین، آبکی
خوراندن، چیز خور کردن
1. بی دلیل نیست که . . . ، ( حتما ) دلیلی داره که . . . ، ( حتما ) یه چیزی هست که . . . 2. اینم بگم که . . . ، قبل ذکره که . . . ، راستی . . . ، لاز ...
( کسی را ) ضایع کردن
به درد بخور
سرِ خود
بی اندازه، خیلی زیاد
نیروهای نظامی، سربازان
تموم شده، از دست رفته، چیزی که بهش امیدی نیست
رویکرد
غرق در کاری یا چیزی
کلافه، بی حوصله
بِخُشکی شانس
خوب به نظر آمدن
القا کردن
در شرایطِ، در حال و هوایِ، در فضایِ، در بحبوحه
در شرایطِ، در حال و هوایِ
خاک خوری کردن ( قبل از رسیدن به موفقیت ) ، زحمت کشیدن، خاک چیزی را خوردن
سر به هوا
به دنبال داشتن
هیاهو
آگهی
سرزنش کردن
جل الخالق!
بی خیال، سخت نگیر
در به در دنبال چیزی بودن
غلیان
درجه یک، چیزی که رو دستش نیست
فکرشو بکن! ( برای وقته که یکی یه حرکت میکنه یا چیزی میگه و میگی ( فصل اول اپیزود 7 فرندز )
ذی نفع بودن
بی درک و شعور، بی شعور ( با عرض معذرت )
دست و پنجه نرم کردن
شمرده شمرده توضیح دادن
به تواناییهای کسی باور داشتن
ادای احترام کردن
تا جایی که من فهمیدم معنای همچنین میده و البته همونطور که دوستان فرمودند اگر از جمله حذف شود، اتفاقی نمی افتد. البته بار جمله ممکن است تغییر کند ( تا ...
لوس بازی، مسخره بازی، انجام عملی برای جلب توجه
اوضاع به هم ریختن، گند چیزی درآمدن
تبصره، شرط
عجب!
( خودمونی ) ضایع
فعال شدن
معمولی
عوام فریبی کردن
سر در گم کردن، گیج کردن
بار آوردن، عادت دادن، تربیت کردن، آموزش دادن، نهادینه کردن
صدمه زدن، آسیب رساندن
هر کس نظر خودشو داره
خر کردن، هندونه زیر بغل کسی گذاشتن، سر کسی شیره مالیدن
له له زدن
درک، فهم، شعور، تشخیص
وصله ناجور
دریافت کردن
برای یک بار هم که شده
جای کار داشتن، کامل نبودن، ایراد داشتن