پیشنهاد‌های سلطان امیرحسین (١٦٩)

بازدید
٢٣٣
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با شدت بیشتر، به میزانِ ( به مراتب ) بیشتر، در مقیاس بزرگتر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

join at the hip with someone یعنی رابطه نزدیک و تنگاتنگی با کسی داشتن

پیشنهاد
٠

( کسی را یا اعصاب کسی را ) به هم ریختن، To make someone feel annoyef, anxious or upset

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( خانم، دختر ) هرزه، بی بند و بار، بی قید و بند

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( همین کار، اندازه یا مقدار ) باید کافی باشه، باید جواب بده، باید کار کنه "That ought to do it" is a colloquial expression meaning that whatever acti ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باشعور، فهمیده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

خیلی از معانی rule رو دوستان نوشتن و اضافه گویی نمی کنم فقط خواستم یه اصطلاح بگم اینجا. Knicks rules all یعنی نیکز ( تیم بسکتبال نیویورک ) سَروَره. ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخمه، جای داغون، an unpleasant place to live in or be in SYN: dump

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بدترین شکلش، در بدترین نوعش، در بدترین حالتش ( از این بدتر نمیشه )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

بریتیش fuck off یا bite me هست به معنای بزن به چاک، گمشو، گورتو گم کن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

that's beside the point یعنی مساله چیز دیگه ایه، مساله اصلی این نیست، نکته این نیست

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

در فارسی یه جورایی نمیشه معنای معادلی براش پیدا کرد ولی از لحاظ مفهومی به کسی می گن که به خاطر دست و پا چلفتی بودن یا دلایل دیگه، به طور ناخواسته باع ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

نشست و برخواست کردن، در ارتباط بودن، حشر و نشر داشتن ( معمولاً با افراد مهم و از طبقات سیاسی و اجتماعی بالا )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی اعصاب، بد اخلاق، گند دماغ

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد

یُبس

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کله ) به جایی خوردن don't tell your mom about our little bonking incident درباره اینکه کله هامون خورد به هم به مامانت چیزی نگو

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمایل عاطفی، عشقی یا جنسی به فردی از نژاد دیگر ( به خصوص تمایل فردی سفیدپوست ( کاکِیژِن ) به فردی از نژاد آفریقایی ) ( این اصطلاح در حال منسوخ شدنه و ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٦

با حال، هیجان انگیز

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

انتخاب دوم از روی ناچاری This phrase is often used informally to refer to a situation where someone is involved with a person romantically or sexuall ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودتو ( برای حمله من ) آماده کن، آماده حمله ( من ) باش

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دو تا معنی داره طبق دیکشنری های لانگمن و آکسفورد: 1. همون شهر فرنگ خودمون 2. یه برنامه که در آن مشتری پولی می پردازه و یک خانم در اتاق یا باکسی لباسا ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ادرار کردن، شاشیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هدیه یا چیزی که برای دلجویی و رفع کدورت و به منظور آشتی با کسی که باهاش دعوا یا مشاجره داشتی به او داده می شود. دوستان توجه کنن که پیشنهاد نیست ( با ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کودن، احمق، کله پوک، مغز فندقی، اسمی که دانلد ترامپ روی Nikki Haley نامزد جمهوری خواه ریاست جمهوری آمریکا گذاشته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

دوستان all around تا جایی که من فهمیدم معنای "همه جوره" و "از هر نظر" میده نه "روی هم رفته". مثلا مثال زیر معنیش اینه که من از هر نظر آدم خوبیم نه ای ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قدغن، ممنوع

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

بچه ریقو، بچه قرتی ( هنگام خطاب تحقیرآمیز ) give me your money, punk

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خنده تصنعی و زورکی ( برای ضایع نشدن طرف مقابل )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

جل الخالق!، عجب!، پشمام!، یا للعجب!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

استاد، اوستا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مظلوم نمایی کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینو خوب اومدی!

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بیشعوری ( با عرض معذرت )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خداوکیلی straight up, I’ve never seen him before

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( در آغاز فیلم یا سریال ) پرداختن به داستان قبل از تیتراژ یا موسیقی ابتدایی A "cold open" is a term commonly used in television and film production. ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

حجم زیاد، حجم انبوه، انبوهِ . . . ، یه عالمه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عجب . . . ( لحن کنایه آمیز ) So much for the loyalty عجب وفاداری ای

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بیان کردن مشاهدات I'm just making an observation فقط دارم مشاهداتمو ( چیزی که می بینمو ) بیان می کنم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به درد ( چیزی ) خوردن، ( به چیزی ) کمک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خونه تکونی کردن ( به معنای تغییرات اساسی اعمال کردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بِبُرش، بِبُر صداتو، خفه خون بگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

( کار، مساله، . . . ) واجب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( پول یا . . . ) دست و پا کردن، جمع کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خالی بستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گستاخ، بیش از حد خودمونی، پسر خاله، پررو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

کسی که در مواجهه با نظرات و خواسته های دیگران مقاومتی نشون نمیده و تسلیمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( انسان یا اشیاء ) نیازمند به رسیدگی و توجه بسیار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشکل یا مساله قدیمی، اساسی و بنیادین ( چیزی که از قدیم الایام وجود داشته و به این راحتی ها حل نمیشه )

پیشنهاد
٠

حواستو جمع کن، مراقب باش