incommunicado

/ˌɪnkəˌmjuːnəˈkɑːdoʊ//ˌɪnkəˌmjuːnɪˈkɑːdəʊ/

معنی: بدون وسایل ارتباط، در حبس مجرد
معانی دیگر: (بی تمایل یا ناقادر یا نامجاز به داشتن ارتباط با دیگران) بی رسانش

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: not permitted to transmit or receive messages.

- a prisoner incommunicado
[ترجمه گوگل] یک زندانی بی ارتباط
[ترجمه ترگمان] یه زندانی دستگیر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She was held incommunicado.
[ترجمه گوگل] او بدون ارتباط نگه داشته شد
[ترجمه ترگمان] او را در آغوش گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. prisoners who were held incommunicado
زندانیانی که بدون ارتباط به خارج محبوس شده بودند

2. He was held incommunicado in prison for ten days before being released without charge.
[ترجمه گوگل]او به مدت ده روز بدون هیچ گونه ارتباطی در زندان نگه داشته شد و بدون هیچ اتهامی آزاد شد
[ترجمه ترگمان]او ده روز قبل از آزاد شدن در زندان به مدت ده روز حبس شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His secretary says he will be incommunicado for the rest of the day.
[ترجمه گوگل]منشی او می گوید که او تا پایان روز بی ارتباط خواهد بود
[ترجمه ترگمان]منشی او می گوید که او تا آخر روز بی کار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Yesterday she was incommunicado, putting the finishing touches to her autobiography.
[ترجمه گوگل]دیروز او بی ارتباط بود و سنگ تمام گذاشتن زندگی نامه اش
[ترجمه ترگمان]دیروز او incommunicado بود، آخرین تماس خود را با زندگینامه خود به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She spent her fortieth birthday incommunicado, in Scotland.
[ترجمه گوگل]او چهلمین سالگرد تولد خود را بدون ارتباط در اسکاتلند گذراند
[ترجمه ترگمان]او ۴۰ سالگی را در اسکاتلند گذراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is reportedly being held incommunicado at a military prison.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که او در یک زندان نظامی به صورت غیرمعمول نگهداری می شود
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که او در یک زندان نظامی دستگیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was held incommunicado for the first 48 hours after he was arrested.
[ترجمه گوگل]او در 48 ساعت اول پس از دستگیری در حالت بی ارتباطی قرار داشت
[ترجمه ترگمان]او برای اولین ۴۸ ساعت پس از اینکه دستگیر شد، دستگیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After he had been held incommunicado for a month his family were allowed to visit him and found him in good health.
[ترجمه گوگل]پس از یک ماه بی ارتباطی به خانواده اش اجازه داده شد که با او ملاقات کنند و او را در سلامت کامل یافتند
[ترجمه ترگمان]پس از یک ماه اقامت، خانواده او به او اجازه دادند تا از او دیدن کنند و او را در سلامت خوبی یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Theprisoner was held incommunicado.
[ترجمه گوگل]زندانی بدون ارتباط نگهداری می شد
[ترجمه ترگمان]Theprisoner را در آغوش گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The prisoners have been held incommunicado for eighteen years.
[ترجمه گوگل]این زندانیان هجده سال است که در حالت بی ارتباطی نگهداری می شوند
[ترجمه ترگمان]این زندانیان به مدت هیجده سال حبس شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He has been held incommunicado since then, putting him at risk of torture and other ill-treatment .
[ترجمه گوگل]او از آن زمان به‌طور غیرقانونی نگهداری می‌شود و او را در معرض خطر شکنجه و سایر بدرفتاری‌ها قرار می‌دهد
[ترجمه ترگمان]از آن زمان به بعد او را در معرض خطر شکنجه و سایر رفتارهای نامناسب قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Saudi Arabian authorities regularly hold detainees incommunicado, at which time they are at risk of being tortured and otherwise ill-treated.
[ترجمه گوگل]مقامات عربستان سعودی مرتباً بازداشت شدگان را بدون ارتباط نگه می دارند و در این زمان در معرض خطر شکنجه و بدرفتاری هستند
[ترجمه ترگمان]مقامات عربستان سعودی به طور منظم بازداشت شدگان را بازداشت می کنند که در آن زمان آن ها در معرض شکنجه و در غیر این صورت بدرفتاری قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The alleged abuses include holding people incommunicado and extracting confessions through torture, Nowak said.
[ترجمه گوگل]نواک گفت که سوء استفاده های ادعا شده شامل نگه داشتن افراد در حالت بدون ارتباط و اعتراف گرفتن از طریق شکنجه است
[ترجمه ترگمان]نواک گفت که این سو استفاده شامل برگزاری اعترافات مردم و گرفتن اعتراف از طریق شکنجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Saudi Arabian authorities regularly hold detainees incommunicado, when they are frequently tortured and otherwise ill - treated.
[ترجمه گوگل]مقامات عربستان سعودی مرتباً بازداشت شدگان را در شرایطی که به طور مکرر شکنجه می شوند و بدرفتاری می کنند، بدون ارتباط نگه می دارند
[ترجمه ترگمان]مقامات عربستان سعودی به طور منظم بازداشت شدگان را بازداشت می کنند، در حالی که اغلب مورد شکنجه قرار می گیرند و در غیر این صورت بیمار رفتار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدون وسایل ارتباط (صفت)
incommunicado

در حبس مجرد (صفت)
incommunicado

انگلیسی به انگلیسی

• cut off, unable to communicate with
if you are being kept incommunicado, you are not allowed to talk to anyone outside the place where you are.

پیشنهاد کاربران

( خواسته یا نا خواسته ) ایزوله، بدون ارتباط با دیگران
محروم از ارتباط با دیگران

بپرس