تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

معادل Who cares? کسی اهمیت نمیده کی براش مهمه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ترک مهمانی یا دورهمی بدون خداحافظی با میزبان یا مهمانان این نوع ترک مهمانی در جوامع ( عمدتا غربی ) عادیه و اتفاقا باعث راحتی طرفین خواهد بود. In c ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

چقدر بهت بگم I keep telling you I don't know him چقدر بگم نمی شناسمش

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کسی که چیزی رو که پیشنهاد میشه رو قبول می کنه someone who accepts or wants what someone is offering. I'm going to the cafeteria, see if anything ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصلاح نگرش درس کردن طرز برخورد It's shameful, stow the attitude

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

افزایش حقوق ناشی از ارتقا an extra sum of money added to an employee's normal salary as a reward for exceptional work Besides, the prestige and sala ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

افزایش حقوق ( بخاطر ترفیع ) an extra sum of money added to an employee's normal salary as a reward for exceptional work

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

آب زیر کاه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

گه خوردن غلط زیادی کردن چرت و پرت گفتن We were eating lunch, and then out of the blue John started talking shit داشتیم غذا می خوردیم یهو جان شروع ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

He is on foot اون پیاده ست

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هر چی بیشتر میگذره . . . . . All the more proof I have no courageous هر چی بیشتر میگذره ثابت میشه من شجاعتی ندارم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

از درون نابود کردن از درون خوردن Your conscience is eating away at you وجدانت از درون تورو میخوره

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

to become involved in a situation too quickly without thinking about it first: That's just like Julie - always jumping in with both feet before she ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٥

شل کن سفت کن Frankly, I'm a little sick of the back and forth صادقانه بگم از این شل کن سفت کن ها خسته شدم !

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

من دوست دختر / پسر دارم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سفر کردن - عبور از جاهای مختلف People like us don't really belong anywhere, we just past through آدمهایی مثل ما به جایی ( شهری ) تعلق ندارن، ما فقط ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

پس بفرما پس تحویل بگیر

پیشنهاد
١

A person's past wrongdoings will return to negatively affect them عواقب اعمال بد / اشتباه گذشته بالاخره دامن آدم رو میگیره We're dealing with deca ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

You fell asleep at the wheel پشت فرمون خوابت برده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

باور کردن اشک ریختن کسی I wish I could buy the tears کاش میتونستم اشکهاتو باور کنم ( داری اشک تمساح می ریزی )

پیشنهاد
١

تاثیری رو کار کسی نداشتن No reflection on you رو کار تو تاثیری نداره

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

رنگ پریده بنظر رسیدن You look so pale

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کمترین چیزیه که نگرانم می کنه ( در قیاس با بقیه مشکلاتم )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

عجیب رفتار کردن If you do not know what has got into someone, you do not understand why they are behaving strangely: I can't think what's got into ...

پیشنهاد
١

A person's past wrongdoings will return to negatively affect them عواقب اعمال بد / اشتباه گذشته بالاخره دامن آدم رو میگیره We're dealing with deca ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

محرمانه ست ( تحت الفظی اینکه فقط چشمای من باید بهش بیفته ) this document is strictly confidential, must not be seen by anyone else, is only for you ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاری داشتن برای رفتن و انجام دادن I have an errand to run یه کاری دارم باید جایی برم ( با عجله )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بد عنق بدقلق کسی که تحملش برا دیگران سخته

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

به چشم کسی زل زدن خیره شدن به چشم کسی He gazzed into the eyes of his creation and saw evil به چشمای مخلوقش ( چیزی که ساخته بود ) خیره شد و توش شیطان ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اختیار دادن to take a position that is ahead of others رهبری و ابتکار عمل چیزی را به کسی دادن I'm willing to work with you on this, but only if you ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کسی را توی بن بست نگه داشتن ( به منظور جلوگیری از آسیب زدن ) راه پس و پیش کسی را بستن گیر انداختن کسی که نتونه در بره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

اجرای عدالت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

از خواب غفلت بیدار شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

معاون قائم مقام As your second, I need to protest به عنوان معاون شما مخالفت میکنم

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

An extraordinarily stupid person lacking intelligence or good judgment; stupid; dull - witted کودن

پیشنهاد
١

ضرب المثل مسایل شخصی ( خانوادگی ) رو با کار قاطی نکن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تهیه کردن یه لیست نوشتن یه لیست ( از چیزی مثل مظنونین )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

کون لقت رو بیار اینجا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به شماره افتادن به سمت انتهای چیزی رفتن I realize now my days are numbered الان میفهمم که روزهام ( تا زمان مرگم ) به شماره افتادن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کنترل داشتن روی کسی He has really got a hold on you, doesn't he?

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

really true خیلی راسته This is damn true

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

الان این حرف و میزنی ( بعدا زیرش میزنی ) بعدا نظرت عوض میشه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

بعدا تا بعد I'm busy right now but I will come by later

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

پاچه خواری

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

منوط به It's subjected to your judgement not him این منوط به قضاوت توه نه اون

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

What was yard like? Fenced by maple trees حیاط چه شکلی بود؟ بزرگ، محصور با درختان افرا

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

برو سر اصل مطلب حاشیه نرو Get to the point Wrap it up

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

now at this exact time Right now

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بی اعتنایی Moving on is not just an distraction, it's a rebuke گذشت کردن فقط یه نوع بی اعتنایی نیست یه جور سرزنش کردنه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

حساب پس دادن When I remember, there will be a reckoning وقتی به یاد بیارم وقت حساب پس دادن میرسه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پر ده Scales have just fallen from my eyes پرده ها از جلوی چشمم افتاد ( کنار رفت )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٤

تجدید نظر کردن ( در مورد موضوعی ) I never considered having a child, but after meeting her infant I understood to appeal من هیچ وقت به بچه دار شدن ف ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مدارک قاطع مدارک محکم مدارک مستدل

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

پیشنهاد , درخواست Romantic overtures پیشنهاد عاشقانه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

دو رو برو I was in the neighborhood, so I came to say hi

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نیروی تازه نفس نیرویی که علی رغم تجربه کم اما انگیزه زیاد و فکرهای جدید داره

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

پارا از گلیم درازتر کردن از حد خود تجاوز نمودن زیاده روی کردن Apologize, I overstep my balance

پیشنهاد
١

با زندانبانت دوست شو تا زنده بمونی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

رابطه جنسی

پیشنهاد
١

بیا باهم صادق باشیم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نقطه مقابل ترنسجندرها یعنی مردم با تمایلات ( جنسی ) عادی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کسی رو بازداشت کردن I'm about to hold both of you in contempt

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

وقتی کسی یه کاری رو به یه روش غیرمعمول و نامتعارف انجام میده و البته موفقیت آمیزه که معمولا همراهه با تعجب گوینده That's one way to do it!!!! اینم ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

حفظ ظاهر Why did you do that? That was a political positioning man فقط برای حفظ ظاهر بودش

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

غرض ورزانه هم می تونه معنی بده The evidence collected by the police was contaminated, compromised and corrupted مدارکی که توسط پلیس جمع آوری شده آل ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Happy to cooperate خوشحال میشم ( باهاتون ) همکاری کنم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

جلیقه نجات ( دریانوردی ) Police said Jerri MacMeekin did not have a life preserver on at the time of the boat accident ( The NY Post )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حالتی که فردی از داخل ماشین در حال حرکت شروع میکنه تیراندازی کردن The attacks, which included a drive - by shooting targeting traffic police, were r ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

می تونه راجع به افشای راز هم به کار بره he replied very quietly, as if he was passing on a state secret.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اقدامات غیر سازنده اقداماتی که باعث بروز اختلافات ( عمدتا سیاسی ) میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تاریخ اظهار در گمرک

پیشنهاد
٣

این به تو هیچ ربطی نداره تو نه سر پیازی نه ته پیاز It's not my sink, not my dishes

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تیری تو تاریکی مثل امتحان کردن چیزی که خودت فکر نمی کنی نتیجه بده Applying for Stanford university was a wild shot It was unlikely to got in

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به معنی سقط کردن ( جنین ) هم هست Shrink a baby یعنی سقط کردن یه بچه Don't shrink the baby

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق حرف تو براساس نظر تو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاریش نمیشد کرد همینی بود که بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

می تونه در جواب Good to meet you - Likewise استفاده بشه به معنی همچنین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جوییدن What is your most unappealing habit? Nibbling the skin around my fingernails عادت جوییدن پوست اطراف ناخن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جوییدن What is your most unappealing habit? Nibbling the skin around my fingernails جوییدن پوست اطراف ناخن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیلی بد شد حیف شد It's a shame you didn't see the movie. You would have liked it حیف شد فیلمو ندیدی. ازش خوشت میومد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درسته که / با وجود اینکه They are rich, but then again they are rude They are professional but then again they are careless

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شباهت داشتن، شبیه بودن در حالت فعل resemble to be very similar to something The situation mirrors past instances where countries faced disqualifica ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اینا اونایین که . . . . . اینا همونایین که. . . . ( They’re the ones that have created this technology. They’re the ones that have got us into thi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

call ( a transgender person ) by their birth name when they have changed their name as part of their gender transition برای زمانی استفاده میشه که شخص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیرون اومدن از جایی معمولا خارج شدن از چیزی یا جایی که شاید همیشه جسارتش رو نداشته باشیم She is inspiring others to step out of their comfort zones

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حس تعلق نداشتن ( به جایی ) حس وصله ناجور بودن در جایی حس نامربوط بودن A former model, her love for music led her to create a space where people her ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چشم نواز Sth impressive and enjoyable to look at

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کتابی که زیاد خوانده شده و ورق خورده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جرایم کیفری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیگانگی نسبت به جامعه احساس انزوا در اجتماع حس تعلق نداشتن به یک جامعه / گروه

پیشنهاد
١

گرفتار شدن در یک دور باطل be in a situation in which one problem causes another problem , that then makes the first problem even worse

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

می تونه به معنی مشکل یا پیچیدگی هم باشه there is a catch here اینجا پیچیدگی / مشکل وجود داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسر از حقوق شخص اگر شخصی طبق حکم دادگاه مجبور به پرداخت بشه ( بابت بدهی یا هرگونه دینی ) و امکان پرداخت یکجا نداشته باشه دادگاه از محل کار طرف میخواد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مصادره خانه سلب مالکیت خانه شخص به دلیل پرونده های حقوقی ( عموما بدهی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

امکان چیزی را بررسی کردن They recently met in Manhattan to explore the possibility of merging two company

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

persuade

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ذره ای حقیقت - تکه ای از حقیقت there may be a sliver of truth. . . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثل هر حیطه کاری دیگه ای مثل هر زمینه شغلی دیگه ای e ) Like any line of work, there are parts that can be a little dull or monotonous, but other aspe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

To be worthless or of very little value, especially compared to what was advertised or what one was led to believe. Typically used in reference to se ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چیزهای قدیمی مثل آهنگ I like to play oldies and sing along really load

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

محتوای جانبدارانه / مغرضانه ( در مورد رسانه ها و شبکه های اجتماعی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ظهور پیدایش emerge pop up

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Developing countries کشورهای جهان سوم / در حال توسعه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رویکرد مستقیم - چیزی که میخوای رو نپیچونی و مستقیم بگی direct in your approach say what you need in a straightforward way. If you want to propose ma ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرصت یادگیری و کسب تجربه an opportunity to learn and gain experience, such as: "This internship provides great exposure to new skills and experien ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به معنی انتقال دادن ( شغلی ) هم هست مثلا My uncle were a doctor and posted to that city back then

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

میشه مسلط بودن به زبان هم معنی بشه he possessed several languages besides his native tongue

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

almost immediately خیلی زود؛ به زودی

پیشنهاد
١

it seems to pass slowly because you are bored or have nothing to do Time passes slowly زمان دیر ( و خسته کننده ) میگذره I always find that time ha ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

It is often used to describe a place of natural beauty and tranquility, and can also indicate a place of nurture or comfort. در دامان طبیعت By Livi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to use ( something ) in an effective way به معنای استفاده کردن / تجربه کردن هم هست My dream home would be in the suburb. There I would get the best ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در متون آکادمیک به معنی کاهش پیدا کردن، پایین اومدن ، تقلیل پیدا کردن هستش The proportion of it slipped to a mere 8 percent in 1995

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در تضاد کامل ( با چیزی که قبلا بیان شده ) در نقطه مقابل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اگر. . . . . . . . . نبود ( شرایط فرضی ) Had it not been for his quick thinking, the building might have caught fire اگه تیزهوشیش / واکنش سریعش نبو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

it is not surprising it is not wonder تعجبی نداره که. . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نامتعارف - بی سابقه - شنیده نشده e ) Divorce and family breakdown were virtually unheard of just 100 years ago

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قطع کردن پول تو جیبی ( به عنوان نوعی از تنبیه برای بچه ها ) Nowadays parents should replace new methods of punishment such as withholding allowance ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

invoke یعنی استمداد طلبیدن یا درخواست عاجزانه داشتن خصوصا از قدرت بالاتر مانند خداوند Provoke به معنای تحریک کسی هست برای انجام عملی که معمولا تداعی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

social can describe people, whereas the adjective societal cannot describe people هر دو صفت بجای هم میتوانند مورد استفاده قرار گیرند با این تفاوت که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پکیج مسافرتی ارزان قیمت ( که قابلیت سوا کردن ندارد، یعنی بلیط و هتل و مثلا 2 تا گشت داخل پکیج هست و نمیشه یکی رو نخواست ) the offer of a lower pric ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

when a person doesn’t grow or develop as much as he or she should رشد نکرده ( معمولا ناشی از سو تغذیه و کمبود ویتامین ها )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خرید عمده کردن department stores have the advantage of buying in bulk, allowing them to offer better prices to customers

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انتخاب گسترده ای از That restaurant give you an extensive selection of cousins

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

به عبار دیگه / اینجوری بگم که by which I mean ~ = that is to say ~ what I intend to say is ~ in other words When I go on vacation, I want to have fu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اوج کار یا اوج موفقیت یک هنرمند he wants to go out on a high note after his last role in that movie مترادف climax

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شرمنده بودن بابت ( موضوعی ) Ashamed of not being a better daughter for her parents Ashamed of Your Kid's Behavior You should be ashamed of yourself

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

helping each person in your organization, division, or team understand their individual role in achieving the vision کمک به توسعه درک و فهم ( در مورد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که خجالتی هست اینجا شخصی که از رفتن به استیج برای مثلا سخنرانی فراریه مشابه همین camera shy رو داریم که کسی هست که از دوربین فراریه و دوست نداره ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی خانمان کردن از جایی راندن میتونه معادل uproot هم باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قوانین صریح / واضح / شفاف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از فرصت استفاده کردن یا فرصت رو از دست ندادن معادل با کله / سر رفتن if it arose, I would jump at the opportunity

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

fierce or ruthless in competition رقابت بسیار شدید جوری که بازار و شرایط حاکم بر اون بی رحم بنظر میرسه جوری که کوچکترین اشتباه شرکتها می تونه به قیمت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مسئولیت اجتماعی تعهد اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مبنای محکم / برمبنای چیزی که پشتوانه محکمی داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

درصد ثابتی از . . . . . A quota of women / men / disabled

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Schemes طرح / برنامه Initiatives have been implemented in some countries to bring migrants home

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برهم زننده چیزی Excessive focus on cleanness are upsettingthe bacterial balance and maybe contributing to the huge increase in allergies and immune ...

پیشنهاد
١

برهم زننده وضع موجود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

a decorative piece of blue cloth that is given to the winner in a contest or competition

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

میراث خانوادگی چیزی که در خانواده بین نسلی دست به دست میشه مثل انگشتر، ساعت و. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به لحاظ احساسی به کسی یا چیزی وابسته بودن That book has sentimental value and I'm emotionally attached to it

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خط ویژه دوچرخه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

it seems to be true درست به نظر رسیدن But something about his story does not ring true . I was told a story that rings true, whether it is or not . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیلی به چیزی نیاز داشتن بدجور نیازمند چیزی بودن If a person need something badly, he might invent that to meet his need

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تقریبا هر چیزی تقریبا همه چیز E ) nearly everything we do has changed because of the Internet

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

معمولا با فعل make استفاده میشه مثلا Paris make a great city break destination

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

cold, dry, and fresh mountain air هوای سرد و خشک کوهستانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

a forest where trees grow vigorously, especially with luxuriant foliage جنگل سرسبز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Causing quite a lot of argument/ disagreement

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کیفیت محور E ) the shift towards a premium range of goods would force manufacturers to invest more in their productions to keep up with the quality ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

increase ( something ) by a large or excessive amount افزایش زیاد چیزی مثلا Inflating the price of petroleum

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Almost It's vertically impossible

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به واقعیت مبدل شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ساخته شده از Uranium glass is a new type of glass fashioned of nuclear waste in order to dispose of the unwanted material

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خط داستانی جذاب ( کتاب / فیلم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

A better than normal Unusually good به طرز فوق العاده ای خوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مزه چیز ممنوعی زیر دندون کسی رفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Equate with

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

به معنی محدود شده هم می تونه باشه Animal testing should be reserved

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مبتنی بر واقعیت در بستر واقعیت This film is grounded in reality خود ground in یعنی مبتنی بودن Most phobias are grounded in childhood experiences ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه مثال دیگه می تونه بیماری مشترک ( بین انسان و حیوان ) باشه Shared diseases between humans and animals

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در رایتینگ و برای شیفت از نکات مثبت به منفی از On a more negative note و برای شیفت از منفی به مثبت از On a more positive note استفاده میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مکان های آموزشی مراکز آموزشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر این

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برای بیان کردن اثر چیزی With the effect of acquisition of quality being heightened

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

A fixed percentage درصد ثابت هم می تونه معنی بده Some people believe that companies should employ a quota of women in all jobs.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خط پروازی برای هواپیما یا هلی کوپتر مسیر مشخصی که ازش رد میشن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تورم فزاینده تورم همیشه درحال افزایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Apparently

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رقابت سالم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیامدهای قانونی the legal implications for the company are still uncertain

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Media tycoon

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه شخص خارجی ( معمولا خانم ) که تو خونه آدمهای پولدار در ازای یه اتاق، وعده های غذایی و مقداری پول کار میکنه کارهایی مثل پرستاری بچه، نظافت، آشپزی و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سه رقمی triple - digit inflation تورم سه رقمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Tourists

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به معنی رفتار کردن منطبق با نُرم ( چیزی ) یا پیروی کردن از نرم ( چیزی ) هست. مثلا پیروی از قوانین یا عرف When a person is stated to conform, this imp ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

عرف پذیرفته شده هنجار مورد قبول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مردم پولدار ( که به لحاظ تعداد درجامعه در اقلیت هستند ) the small number of people who are treated better than others and have special advantages pe ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نرم های اجتماعی، عرف های اجتماعی any of various established rules, methods, procedures, and practices that have been accepted as guides for social co ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

محدودیت های مالی Also, because of financial constraints and changing attitudes in society, polygamy is becoming less and less common. همچنین بخاطر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

You can't remember it Sorry. . . . . Her name escapes me

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Immigration = entering foreign country to live Emigration = leaving your own country permanently

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

Immigration = entering foreign country to live Emigration = leaving your own country permanently

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بسیار مشغول بودن، خیلی درگیر بودن، کار داشتن، مشکلات و کارهای زیادی برای رسیدگی داشتن To be too busy. To have too many things to deal with or a lot ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

آستانه تحمل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بالا بردن آگاهی عمومی در ارتباط با برخی مسائل عمومی مثل اعتیاد، مشکلات زیست محیطی ، کم آبی و. . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

آسیب دیده , بحران زده ، گرفتار Affected by an undesirable feeling or condition

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مقررات ساخت و ساز کلمه code یکی از معانیش مقررات و ضوابط هست مقرران ساخت و ساز که معمولا از طرف شهرداری و نظام مهندسی ابلاغ میشه مثل استاندارهای ز ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Best quality and price I'm usually after the best value for money

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Anything that helps you see things that maybe you hadn't seen before An eye opener event/experience

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

میشه برای هر موضوعی از ساختار xxxxx person استفاده کرد معنی اش میشه اهل . . . . . Like/don't like sth very much مثلا I'm not a flower person اهل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

برای زمانی که درخواست برای چیزی بسیار زیاد است. opular demand when a lot of people have asked for something to be done, performed etc مثلا • It was ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

And so on. . . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

یکی از معانیش می تونه Can باشه I get to work from home sometimes

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

Be pretty good at sth E ) Are you good at taking photo? Yeah, I can hold my own

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

We can add well to may, might and could when there is evidence to justify the reason E ) I think cinemas my well disappear ( because we have seen so ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

Something often true ( not always )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

Annoyed I'd be a bit put out if someone called me idiot ناراحت عصبانی آشفته بهم ریخته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ضمیر خودآگاه چیزی که در کنترل اراده و اختیار انسان هست مثلا حرف زدن و راه رفتن به وسیله ضمیر خودآگاه کنترل میشه اما نفس کشیدن و پلک زدن با ضمیر ناخ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

سوگواری یا مرثیه میتونی معنی مناسبی باشه مثلا Requiem for a dream مرثیه ای برای یک رویا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیشرو و پیشتاز بودن در چیزی معمولا با حرف اضافه with استفاده میشه e ) It's an indisputable fact that Apple is leading the way with technology

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

It's necessary for people that made a career out of travelling such as travel vloggers and photographers. از ( چیزی ) از منشأ چیزی ( ترجمه تحت ال ...

پیشنهاد
٢

دلیل تصمیم فرد دلایل پشت تصمیم ( که معمولا بیان نمی شن ) کشمکشی که فرد وقتی میخواد تصمیمی رو برای انجام دادن / ندادن کاری بگیره، داره The reasons b ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Stressed

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نوعی به طریقی یه جوری We'll get out of this mess one way or another It can be helpful in some way or another

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

بحران وجودی یا بحران اگزیستانسیال لحظه ای اتفاق می افتد که فرد اساس زندگی خود را مورد پرسش قرار می دهد: اینکه آیا زندگی هیچ معنی، هدف یا ارزشی دارد؟ ...

پیشنهاد
٣

در شرایط عادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نجومی ، فضایی ، خیلی زیاد Astronomical salary Astronomical numbers of

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

I need to be out of my coocon نیازه از پیله خودم خارج بشم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در تمام عرصه های زندگی / از همه نظر E ) we do comparison in all areas of lofe E ) She was, in all areas of life, my role model

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

It's necessary to wiegh the benefits against the drawbacks before coming to a decision سنجیدن سبک سنگین کردن وزن کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Iran is mainly referred to the cradle of civilization ایران به عنوان مهد تمدن شناخته میشود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرتا پا یه رنگ پوشیدن برای لباس خیلی استفاده میشه I have a friend who always dresses head to toe in black

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

می تونه به معنی درست true هم باشه اصطلاح زیر به عنوان مثال I don't know if that's the case or not نمی دونم درسته یانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

very quiet by nature and do not reveal their thoughts and feelings to other people. شخص تو دار و کم حرف I'm an incredibly private person and I wou ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

The length of time that someone can keep their thoughts and interest on sth For example: I have a short attention span

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Stories / rumours about the lives of people ( especially celebrities )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

مجبور نبودن برای . . . . Not having to think about how to spell words might've an effect on people's spelling ability

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

من که میگم. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مجازات اعدام مثل Gas chamber ( اتاق گاز ) یا Lethal injection ( تزریق کشنده )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

If you come to a decision, arrangement, etc. , you make a decision or decide what to think about something: We haven't come to a decision on the mat ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Us economy is better than that of China ( means china's economy )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به معنی تاریخ تحویل ( مثل خرید اینترنتی یا بسته پستی ) هم هست. The package didn't arrive on a due date

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

بی راهه Take a detour از بی راهه رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بی احتیاط He is too reckles She thinks I'm reckles

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

هرم مازلو که بیشتر با عنوان Maslow's Hierarchy of Needs یا هرم نیازهای مازلو شناخته میشود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

می تونه برای از ذهن نرفتن هم استفاده بشه These thoughts stick around in my head for days.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

Would I need to be wary of you? نیازه که نگران /مراقبت باشم؟

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Votes gotta be unanimous رای ها باید به اتفاق آرا باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

برخی دوستان hard work رو با hard - working یکی معنی کردن Hard work اسم هست و به معنی کار زیاد و سخت کوشی هست It takes hard work to be successful. T ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

الان که فکر میکنم حالا که فکرشو میکنم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

an uphill struggle/task /project/ game. . . . . به معنی a difficult/ challenging but possible

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Music can't be judged wheter is of high or low quality. it is a personal choice and completely subjective Is of = has

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Music give you a positive outlook on life.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

enjoyable or useful despite the fact that you have to make an effort ارزشش رو داره می ارزه If it's what you really want, however, it is all worth it.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Refresh sb's memory

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

شخص قدرتمند و سرمایه دار در عرصه رسانه که می تونه یک کارگردان خیلی موفق؛ مجری برنامه و. . . . باشه مثلا جرمی کلارک یا سایمون کاول میتونن مثال Media ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بنیان درست و حسابی مثلا The role of marriage is to provide a solid foundation for society.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

The authorities seem powerless to stem the tide of violence. We have to do something to stem the tide of poverty. Education systems must stem the ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

To deter/avert/hamper/hinder

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بازه زندگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مشکلات عدیده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

یه نکته دوستان به تفاوت tend not to و doesn't tend to توجه کنید Tend not to به معنی عادت به نکردن کاری داشتنه e ) we tend not to talk about money t ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

اصطلاح any luck v ing هم برای موفق شدن در انجام چیزی / کاری استفاده میشه Any luck finding a babysitter? Any luck going there?

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

یه معنی دیگه هم من اضافه میکنم که می تونه به معنی ساز مخالف زدن یا مخالف بودنه The president is out of tune with public opinion

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

To help grow and develop It can be used with Friendship* Interests* Relationship* Plants*

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Garner : to earn sth because of hard work It can use for Votes* Support* Evidence* Respect* But it can't be used for Money� Physical things�

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

It's a positive energy you feel in a community Everyone working together

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

در ارتباط با قوانین معنای اجرا میدهد Laws are introduced to deter, prevent and punish

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به معنی ساده هم به کار میره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Often

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر مسلم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سر کیف آوردن باب میل بودن What float your boat? Or We can go to the theater or have a meal in a fancy restaurant, whatever float your boat

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

introduce a piece of information that you think is very bad e ) shockingly, it is still being used in some part of the world as a form of discipline ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

To progress at a slow but steady rate Tina is still ploding along with her latest attempt at romance novel

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به معنی برگشتن به رابطه هم معنی میشه To get back together You break up and then you make up آشتی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

من یه جایی یه معنی متفاوت دیدم Finally the good concrete the evil در نهایت خوبی بر بدی چیره میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دروغ مصلحتی اصطلاحا دروغ سفید دروغی که بعدا بخوان توجیهش کنن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Something that is charming and attractive E ) Italy is an enchanting country It can be use for : what you wear, how a person looks or somebody's view ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به معنی to do sth in a relaxed way What do you get up to when you are not working?

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Blue : sad , upset You are so blue

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

علاوه بر معانی بالا که دوستان گفتن می تونه معنی شدن یا اتفاق افتادن هم بده مثلا The pandemic hit یعنی پاندمی ( کرونا ) شد!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Alternatives for beacause 1 ) as 2 ) being as 3 ) due to the fact that 4 ) now that 5 ) owing to 6 ) since

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

اصطلاح ?What makes you tick به معنی ?what are you passion about یا ?what keeps you going هست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

Speak of the devil! این اصطلاح زمانی به کار می ره که شما در مورد کسی داری صحبت می کنی و اون شخص یهو میادش تو فارسی مثلا میگن حلال زاده خالص

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

He is incredibly hard working and puts in long hours

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Relaxed

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Stressful مثال ) Life is taxing

پیشنهاد
١

To have extra time زمان فراغت بیشتری داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Traveling a lot can really takes it's toll مسافرت زیاد می تونه زیانبار باشه ( اینجا یعنی خسته کننده باشه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ادای احترام کردن معمولا بعد از اینکه کسی فوت می کنه دوستانش در خونه اون شخص جمع میشن و به اصطلاح میگن We should pay our respect

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنایه از آدم عادی بنظر رسیدن ( بخاطر خاکی بودن ) به جای معروف و نخبه بودن مثلا He is a world class football player, mind you he is remarkably down ...

پیشنهاد
٢

to be extremely successful and admired by a large number of people

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یعنی نه حتی تو یه میلیون سال برای وقتی که چیزی از نظر ما اتفاق افتادنش خیلی بعیده I never would have guessed in a million years!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

You find it interesting or exciting and get enthusiastic about it

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Etymology 1923, from donkey's ears, which is rhyming slang for years. [1] That is, donkey's ears is rhyming slang, replacing years with ears, while ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قانون عامیانه ای که میگه اگر هرنوع خوراکی افتاد زمین اگه تا ۵ ثانیه بتونی برش داری قابل خوردنه و کثیف نمیشه!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کارآفرین مادرزاد کسی که استعداد خارق العاده ای توی کارآفرینی داره مثل ایلان ماسک و جابز و گیتس و. . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

Well paid High paying Financially rewarding یعنی حقوق بالا - بالاتر از میانگین شغل حقوق رقابتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بهره بردن از چیزی capitalize on sth می تونه معنی benefit داشته باشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

فک میکنم معنیش بشه کپی پیست غیرقانونی Using the internet to illegally copy and pass it on

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

کلمه piracy بیشتر برای استفاده غیر مجاز آثار دیگران ( مثل مقاله پایان نامه کتاب و. . . . ) استفاده میشه یه جورایی کپی پیست غیرقانونی اما plagiarism ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پذیرا هم می تونه معنی بده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Generally ( but not all the time ) I would perceive motivation to be more positive, with motives being used where you are trying to analyse someone's ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

We assume whatever is on the web must be true. opinions masquerade as facts تظاهر کردن و وانمود کردن خود را جای چیز دیگری جا زدن جعل کردن و به مثابه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مهد تمدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

حق مسلم Everything that lives has an inalienable right all the development it's capable of attaining

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مبهم و نامشخص غیر شفاف . غ ق تشخیص Vague Indistinct Unclear Obscure

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

با تشکر از دوستان خواستم اینو هم اضافه کنم این کلمه برای افعال با بار منفی معمولا میاد ( مثلا بد شدن٫ داغون شدن, وخیم شدن و. . . . . ) برای افعال با ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اشتباه متوجه شدن اشتباه برداشت کردن I'm afraid, you have got it all wrong

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Believe me باور کن راست میگم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

زمانی استفاده میشه که طرف دست شمارو خونده و از نیتتون آگاه شده و حالت طعنه داره You do sth to catch the attention of SB and he/she says "!!!!!Nice Tr ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

چشم غره رفتن یا به کسی ( با حالت چشم یا نگاه کردن ) بفهمونی ازش خوشتون نمیاد یا ازش عصبانی یا ناراحتید I gave her the evil eye at first Means I loo ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. be noticed by someone مورد توجه کسی بودن 2. attract someone's attention by making eye contact with them. جلب کردن توجه کسی از طریق ارتباط چشمی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

I can't believe that

پیشنهاد
٣

To start a basic level, so you have more success in the future

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سال پیش رو They wished me successful college year ahead

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

محدوده راحتی و آسایش که تو این وضعیت توانایی های آدم به چالش گرفته نمیشه Sometimes you have to step out of your comfort zone and challenge yourself. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

A period of time that seems very long, especially on account of being tedious or annoying مدت طولانی ( که تحملش سخته ) مثلا زمانیکه فرد مطالعه می کن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بیدار موندن شبانه برای به سرانجام رسوندن کاری یا چیزی بیشتر برای مطالعه و کارکردن استفاده میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

To get ride of To remove You can iron out problems / difficulties / misunderstanding. . . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به معنی اختصاصی یا شخصی هست مثل My very own chef آشپز اختصاصی من My very own tailor خیاط مخصوص من My very own barber آرایشگر اختصاصی من

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در ایران حسابدار رسمی کسانی که در هر کشوری تو آزمون اون رشته امتحان میدن و دارای صلاحیت میشن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

افرادی که شاغلند مثلا Online education is ideal for working people

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

یعنی یه درک سه بعدی از مسایل مثلا وقتی داری قطعات یه پازل یا لگو رو بهم وصل میکنیم تو ذهنت باشه که قراره به چی تبدیل بشه درک سه بعدی یکی از انواع ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

در نظر گرفتن به حساب آوردن Consider

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه بهایی / قیمتی داشت به این معنی که یه چیزی به یه قیمتی به دست میاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

غیر کلامی ( غیر رودر رو ) مثل ارتباط از طریق چت واتساپ و تلگرام ایمیل و. . . . Nonverbal communication

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

یادش بخیر ( یادآوری لذت بخش خاطرات گذشته )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

پشت ماشین های اتوماتیک نوشته AT که میشه automatic transmission

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تو این مناسبت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

سرو صدای همیشگی ( معمولا در شهرهای بزرگ یا کارخونه های تولیدی پرسرو صدا )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

سرعت یا ریتم زندگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

میزون بودن نرمال بودن He is not well adjusted او نرمال نیست ( یعنی یه جوریه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

The artist had a sizable following in Brazil

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

درگیر کردن دیگران از طریق اغراق در بازگو کردن مشکلات و گرفتاری ها که در نهایت منجر به جذب فالور و توجه ( به خاطر برانگیختن حس ترحم و. . . ) بشه که خو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

روبرو شدن مواجه شدن Encounter Face with sth

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به این معنی که همه رو یه جور دیدن به صورت کلیشه ای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

افرادی که ملاحظه دیگران رو نمی کنند مثلا Our neighbors are inconsiderable and noisy

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زندگی آپارتمانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کورنومتر.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

میتونه به معنی بشقاب یا پرس هم باشه مثلا: He had a second helping بشقاب دوم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

متنوع و جورواجور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

بیش از حد نمایشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در آن واحد simultaneously at the same time

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

شهادت دادن ( همراه با قسم ) در دادگاه برای بیان حقیقت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

فرد آزار دیده فرد شکنجه شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تحمیل کردن در حال فعل مثلا Imposing much higher taxes

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چشم بسته به کسی اعتماد کردن مثلا I can rely on her and trust her blindly.

پیشنهاد
٥

بیش از حد بیش از اندازه ای که باید باشد مثلا: The punishment was out of all proportion to the crime

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

​when a particular situation happens

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

توافق ، تراضی طرفین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

می تونه به معنی درست کردن مو ( حالت دادن ) استفاده بشه مثلا: he wears his hair up موهاشو به سمت بالا شونه می کنه