enchanting

/enˈt͡ʃæntɪŋ//ɪnˈt͡ʃɑːntɪŋ/

معنی: دلربا، فریبنده
معانی دیگر: افسونگر، مسحورکننده، جادوکننده، charming : دلربا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: charming, fascinating, or bewitching.
مشابه: adorable, charming, darling

جمله های نمونه

1. The enchanting scenery of the West Lake unfolds before our eyes.
[ترجمه گوگل]مناظر مسحور کننده دریاچه غرب در برابر چشمان ما آشکار می شود
[ترجمه ترگمان]مناظر جذاب دریاچه غرب در برابر چشمان ما آشکار می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The main attraction of Beijing resides in its enchanting scenery.
[ترجمه سروش] جاذبه اصلی پکن مناظر جذاب آن است
|
[ترجمه گوگل]جاذبه اصلی پکن در مناظر دلربا آن است
[ترجمه ترگمان]جاذبه اصلی پکن در مناظر جذاب آن زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The child looked enchanting in a pale blue dress.
[ترجمه گوگل]کودک در لباس آبی کمرنگ جذاب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]کودک با لباس آبی رنگ بسیار دلربا به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What an enchanting little girl!
[ترجمه گوگل]چه دختر کوچولوی دلربایی!
[ترجمه ترگمان]چه دختر کوچولوی جذابی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's an absolutely enchanting child.
[ترجمه گوگل]او یک کودک کاملا مسحور کننده است
[ترجمه ترگمان]او یک بچه کاملا مسحور کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's described in the guide book as 'an enchanting medieval city'.
[ترجمه گوگل]در کتاب راهنما به عنوان "شهر قرون وسطایی دلربا" توصیف شده است
[ترجمه ترگمان]این کتاب در کتاب راهنما به عنوان یک شهر جذاب قرون وسطی توصیف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The many enchanting designs from that period are almost wholly devoted to external appearance, to cottages as features in the landscape.
[ترجمه گوگل]بسیاری از طرح‌های دلربا از آن دوره تقریباً به طور کامل به ظاهر خارجی اختصاص یافته است، به کلبه‌ها به عنوان ویژگی‌هایی در منظره
[ترجمه ترگمان]طراحی های مسحور کننده بسیاری از آن دوره به طور کامل به ظاهر خارجی اختصاص داده شده است، تا کلبه ها به عنوان ویژگی ها در این چشم انداز بسازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That the world should be so enchanting after the enchantment of Vitor's lovemaking was entirely appropriate.
[ترجمه گوگل]اینکه پس از افسون عشق ورزی ویتور، دنیا باید چنان مسحورکننده باشد، کاملاً مناسب بود
[ترجمه ترگمان]بعد از سحر و جادو عشق بازی، دنیا خیلی مسحور کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Those enchanting illustrations for Ambrose Heath's Good Food books?
[ترجمه گوگل]آن تصاویر دلربا برای کتاب های غذای خوب آمبروز هیث؟
[ترجمه ترگمان]آن تصاویر جذاب برای کتاب های خوب غذایی امبروس Heath؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A roof-top terrace affords enchanting views.
[ترجمه گوگل]تراس بالای پشت بام مناظر مسحور کننده ای را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان] یه تراس بالای سقف، چشم انداز جالبی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Zinnia is one of the most enchanting new perfumes to surface for some time.
[ترجمه گوگل]زینیا یکی از مسحورکننده ترین عطرهای جدید است که مدتی است ظاهر شده است
[ترجمه ترگمان]Zinnia یکی از the عطرهای جدید به سطح است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How could she find this scene so enchanting after her years on the golden beaches of California?
[ترجمه گوگل]پس از سالها حضور در سواحل طلایی کالیفرنیا چگونه توانست این صحنه را اینقدر مسحورکننده ببیند؟
[ترجمه ترگمان]چطور می توانست این صحنه را پس از سال ها در ساحل طلایی کالیفرنیا پیدا کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The overall effect is enchanting.
[ترجمه گوگل]اثر کلی مسحور کننده است
[ترجمه ترگمان]تاثیر کلی آن جذاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Gardens are enchanting at night but you can only see the one little bit near you.
[ترجمه گوگل]باغ ها در شب مسحور کننده هستند، اما شما فقط می توانید آن را در نزدیکی خود ببینید
[ترجمه ترگمان]در شب زیبا و مسحور کننده است، اما شما فقط می توانید یک تکه کوچک را نزدیک خودتان ببینید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They are bright and enchanting and look superb in a rock garden, at the front of a border or in pots.
[ترجمه گوگل]آنها روشن و مسحورکننده هستند و در باغ صخره ای، جلوی حاشیه یا در گلدان عالی به نظر می رسند
[ترجمه ترگمان]آن ها روشن و جذاب هستند و در یک باغ سنگی در مقابل یک مرز یا گلدان زیبا به نظر می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلربا (صفت)
absorbing, attractive, charming, enchanting, fetching

فریبنده (صفت)
attractive, charming, enchanting, delusive, crafty, arch, deceptive, glamorous, scheming, captious, witching, catching, fascinating, wily, delusory

انگلیسی به انگلیسی

• charming, delightful, attractive; bewitching
enchanting means lovely or very pleasing.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : chant / enchant
✅️ اسم ( noun ) : chant / chanter / chanting / chantry / chanty / enchanter / enchantress / chantey
✅️ صفت ( adjective ) : enchanting / enchanted
✅️ قید ( adverb ) : enchantingly
enchanting=مسحور کننده - بسیار زیبا - دلربا
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
enchanting pools
استخرهای دلربا ( جذاب - زیبا )
enchanting to meet you
مسحور دیدار شما
Something that is charming and attractive
E ) Italy is an enchanting country
It can be use for : what you wear, how a person looks or somebody's views, it can be a job . . . . .
دلفریب
جذاب
دلربا

بپرس