تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

می تونه به معنی درست کردن مو ( حالت دادن ) استفاده بشه مثلا: he wears his hair up موهاشو به سمت بالا شونه می کنه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

توافق ، تراضی طرفین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

​when a particular situation happens

پیشنهاد
٤

بیش از حد بیش از اندازه ای که باید باشد مثلا: The punishment was out of all proportion to the crime

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چشم بسته به کسی اعتماد کردن مثلا I can rely on her and trust her blindly.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تحمیل کردن در حال فعل مثلا Imposing much higher taxes

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرد آزار دیده فرد شکنجه شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

شهادت دادن ( همراه با قسم ) در دادگاه برای بیان حقیقت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در آن واحد simultaneously at the same time

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بیش از حد نمایشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

متنوع و جورواجور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

میتونه به معنی بشقاب یا پرس هم باشه مثلا: He had a second helping بشقاب دوم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کورنومتر.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

زندگی آپارتمانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

افرادی که ملاحظه دیگران رو نمی کنند مثلا Our neighbors are inconsiderable and noisy

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

به این معنی که همه رو یه جور دیدن به صورت کلیشه ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

روبرو شدن مواجه شدن Encounter Face with sth

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

درگیر کردن دیگران از طریق اغراق در بازگو کردن مشکلات و گرفتاری ها که در نهایت منجر به جذب فالور و توجه ( به خاطر برانگیختن حس ترحم و. . . ) بشه که خو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

The artist had a sizable following in Brazil

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

میزون بودن نرمال بودن He is not well adjusted او نرمال نیست ( یعنی یه جوریه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

سرعت یا ریتم زندگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

سرو صدای همیشگی ( معمولا در شهرهای بزرگ یا کارخونه های تولیدی پرسرو صدا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تو این مناسبت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

پشت ماشین های اتوماتیک نوشته AT که میشه automatic transmission

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

یادش بخیر ( یادآوری لذت بخش خاطرات گذشته )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

غیر کلامی ( غیر رودر رو ) مثل ارتباط از طریق چت واتساپ و تلگرام ایمیل و. . . . Nonverbal communication

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

یه بهایی / قیمتی داشت به این معنی که یه چیزی به یه قیمتی به دست میاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در نظر گرفتن به حساب آوردن Consider

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

یعنی یه درک سه بعدی از مسایل مثلا وقتی داری قطعات یه پازل یا لگو رو بهم وصل میکنیم تو ذهنت باشه که قراره به چی تبدیل بشه درک سه بعدی یکی از انواع ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

افرادی که شاغلند مثلا Online education is ideal for working people

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در ایران حسابدار رسمی کسانی که در هر کشوری تو آزمون اون رشته امتحان میدن و دارای صلاحیت میشن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

به معنی اختصاصی یا شخصی هست مثل My very own chef آشپز اختصاصی من My very own tailor خیاط مخصوص من My very own barber آرایشگر اختصاصی من

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

To get ride of To remove You can iron out problems / difficulties / misunderstanding. . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بیدار موندن شبانه برای به سرانجام رسوندن کاری یا چیزی بیشتر برای مطالعه و کارکردن استفاده میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

A period of time that seems very long, especially on account of being tedious or annoying مدت طولانی ( که تحملش سخته ) مثلا زمانیکه فرد مطالعه می کن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

محدوده راحتی و آسایش که تو این وضعیت توانایی های آدم به چالش گرفته نمیشه Sometimes you have to step out of your comfort zone and challenge yourself. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سال پیش رو They wished me successful college year ahead

پیشنهاد
٣

To start a basic level, so you have more success in the future

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

I can't believe that

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1. be noticed by someone مورد توجه کسی بودن 2. attract someone's attention by making eye contact with them. جلب کردن توجه کسی از طریق ارتباط چشمی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چشم غره رفتن یا به کسی ( با حالت چشم یا نگاه کردن ) بفهمونی ازش خوشتون نمیاد یا ازش عصبانی یا ناراحتید I gave her the evil eye at first Means I loo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زمانی استفاده میشه که طرف دست شمارو خونده و از نیتتون آگاه شده و حالت طعنه داره You do sth to catch the attention of SB and he/she says "!!!!!Nice Tr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Believe me باور کن راست میگم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اشتباه متوجه شدن اشتباه برداشت کردن I'm afraid, you have got it all wrong

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

با تشکر از دوستان خواستم اینو هم اضافه کنم این کلمه برای افعال با بار منفی معمولا میاد ( مثلا بد شدن٫ داغون شدن, وخیم شدن و. . . . . ) برای افعال با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مبهم و نامشخص غیر شفاف . غ ق تشخیص Vague Indistinct Unclear Obscure

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حق مسلم Everything that lives has an inalienable right all the development it's capable of attaining

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهد تمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

We assume whatever is on the web must be true. opinions masquerade as facts تظاهر کردن و وانمود کردن خود را جای چیز دیگری جا زدن جعل کردن و به مثابه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Generally ( but not all the time ) I would perceive motivation to be more positive, with motives being used where you are trying to analyse someone's ...