عقل گوید شش جهت حدسست و بیرون راه نیست عشق گوید راه هست و رفتهام من بارها عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد عشق دیده زان سوی بازار او بازارها
بیا ساقی آن می که عکسش زجام یعنی چه ؟ بیا نادرسته ؟
با دشمن من یار چو بسیار نشست با یار نشایدم دگر بار نشست
پرهیز از آن گلی که با خار نشست بگریز از آن مگس که با مار نشست
" دِرخش " در بیت زیر به چه معناییه ؟ همان دم تهمتن برآمد به رخش جهان گشت از گرد رخشش درخش
شراب در دلم و توبه هم، کجاست قدح؟ که دل بشویم از آن توبه شراب آلود گمراه تر ز روح شرابی و دیده را در شعله می نشانی و مدهوش می کنیگمراه تر ز روح شرابی و دیده را در شعله می نشانی و مدهوش می کنی مست گشتم زان شراب آلوده لبهای تنک مست چون گشتم ندانم، چون تنک بود آن شراب
من از بیراهه های حِلِه بر میگردم و آواز شب دارم مفهوم حِلِه در این بیت چیست؟
سپیده دم که خط نور برظلام کشند براق خسرو سیاره در لگام کشند همی بر آید خورشید ازممالک شرق چو خنجری که به تدریجش از نیام کشند برای ملک روا باشد ار جهاد کنی بروی گل سزد ار مالش زکام کشند. شاه بورجا. دوره غزنوی درگذشته بسال598 ه ق
سپیده دم که خط نور برظلام کشند براق خسرو سیاره در لگام کشند همی بر آید خورشید ازممالک شرق چو خنجری که به تدریجش از نیام کشند برای ملک روا باشد ار جهاد کنی بروی گل سزد ار مالش زکام کشند.
آسمان گر ز گریبان قمرآورده برون از گریبان توخورشیدسر آورده برون به تماشای خط وخال ورخ چون قمرت دلم ازروزنه دیده سر آورده برون گندم خال تو ای حوربهشتی طلعت بخدا ازهمه عالم پدرآورده برون منکرمعجز شق القمر ختم رسل ابرویت معجزشق القمرآورده برون