پرسش خود را بپرسید
١ رأی
تیک ١ پاسخ
٩٥ بازدید

نیست جنسیت ز روی شکل و ذات آب جنس خاک آمد در نبات باد جنس آتش آمد در قوام طبع را جنس آمدست آخر مدام جنس ما چون نیست جنس شاه ما مای ما شد بهر مای او فنا چون فنا شد مای ما او ماند فرد پیش پای اسپ او گردم چو گرد ✏ «مولانا»  

٨ ماه پیش
٢ رأی
تیک ١ پاسخ
٩٨ بازدید

نیست جنسیت ز روی شکل و ذات آب جنس خاک آمد در نبات باد جنس آتش آمد در قوام طبع را جنس آمدست آخر مدام جنس ما چون نیست جنس شاه ما مای ما شد بهر مای او فنا چون فنا شد مای ما او ماند فرد پیش پای اسپ او گردم چو گرد ✏ «مولانا»  

٨ ماه پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
٨٩ بازدید

چونک کرخی کرخ او را شد حرس شد خلیفهٔ عشق و ربانی نفس وان شقیق از شق آن راه شگرف گشت او خورشید رای و تیز طرف ✏ «مولانا»  

٨ ماه پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
٨٨ بازدید

طالب زر گشته جمله پیر و خام لیک قلب از زر نداند چشم عام پرتوی بر قلب زن خالص ببین بی محک زر را مکن از ظن گزین گر محک داری گزین کن ور نه رو نزد دانا خویشتن را کن گرو یا محک باید میان جان خویش ور ندانی ره مرو تنها تو پیش ✏ «مولانا»  

٨ ماه پیش
٣ رأی
تیک ١ پاسخ
١٠٦ بازدید

کز ضرورت هست مرداری مباح بس فسادی کز ضرورت شد صلاح دیر یابد صوفی آز از روزگار زان سبب صوفی بود بسیارخوار جز مگر آن صوفیی کز نور حق سیر خورد او فارغست از ننگ دق ✏ «مولانا»  

٨ ماه پیش
١ رأی
تیک ٢ پاسخ
١٤١ بازدید

این دیالوگ از زبان دلقک در پرده سوم و صحنه دوم بیان میشه اما من متوجه منظور آن نمی‌شوم ممنون میشوم کسی برایم توضح بدهد: [آن که خانه ای دارد که سرپناهی باشد، کلاهخود خوبی به سر دارد.  ((آن یک برین ماهی قباد که می‌خواهد  پیش از سر داشتن خانه ای داشته باشد )) خودش و آن سرش شپش خواهند گذاشت برای همین است که گدا ها چندين بار عروسی می‌کنند.] مشکل بنده خطی است که داخل پرانتز گذاشتم.

٨ ماه پیش
١ رأی
تیک ١ پاسخ
١٠٩ بازدید

کوزهٔ سربسته اندر آب زفت از دل پر باد فوق آب رفت باد درویشی چو در باطن بود بر سر آب جهان ساکن بود پس دهان دل ببند و مهر کن پر کنش از باد کبر من لدن ✏ «مولوی»  

٨ ماه پیش
٦ رأی
تیک ١ پاسخ
١٠٧ بازدید

درونی ده که بیرون نبود از درد به بیرون و درون نبود ز تو فرد چنان دارم که تا پاینده باشم نه از جان بلکه از دل زنده باشم مرا در شعله‌های شوق خود نه چو خاکستر شوم بر باد در ده بهر چه آید درونم دار خرسند برون هم، زیور خرسندیم بند ✏ «امیرخسرو دهلوی»  

٨ ماه پیش
٢ رأی
تیک ٣ پاسخ
١٠٣ بازدید

همچو صیادی سوی اشکار شد گام آهو دید و بر آثار شد چندگاهش گام آهو در خورست بعد از آن خود ناف آهو رهبرست رفتن یک منزلی بر بوی ناف بهتر از صد منزل گام و طواف ✏ «مولوی»  

٨ ماه پیش