تفسیر این شعر از سعدی چیه؟ هر که در خردیش ادب نکنند در بزرگی فلاح از او برخاست چوب تر را چنان که خواهی پیچ نشود خشک جز به آتش راست
نام شاعر و نویسنده قرن دهم هجری که دیوان اشعار او شامل غزلها و قصیدههاست چیست؟
بر دل تازه خیالان مخور از زخم زبان از ره نوسفران خار به مژگان بردار چشمه خون ز دل سنگ گشودن سهل است نامه درد مرا مهر ز عنوان بردار شاهی و عمر ابد هر دو به یک کس ندهند ای سکندر طمع از چشمه حیوان بردار از صدف تا کف خود بحر گشوده است ،ای ابر تخم اشگی بفشان، گوهر غلطان بردار از جگرسوختگان خشک گذشتن ستم است توشه آبله ای بهر مغیلان بردار ✏ «صائب تبریزی»
کمترین کاریش هر روزست آن کو سه لشکر را کند این سو روان لشکری ز اصلاب سوی امهات بهر آن تا در رحم روید نبات لشکری ز ارحام سوی خاکدان تا ز نر و ماده پر گردد جهان لشکری از خاک زان سوی اجل تا ببیند هر کسی حسن عمل ✏ «مولوی»
"شمع کافوری" کنایه از چیه؟ من که نور صدق می تابد ز گفتارم، چرا شمع کافوری نسوزد در شبستانم چو صبح؟
خواجهتاشانیم اما تیشهات میشکافد شاخ را در بیشهات ✏ «مولوی»
معنی این شعر چیه
"محرمی خود دیگرست" در این بیت یعنی چی؟ پس زبان محرمی خود دیگرست همدلی از همزبانی بهترست
بیت نکشیدیم شرابی به رخ تازه صبح سینه ای چاک نکردیم به اندازه صبح به چه نکتهای اشاره دارد و چه ارتباطی با مفهوم صبح دارد؟
سیل چون آمد به دریا بحر گشت دانه چون آمد به مزرع کشت گشت چون تعلق یافت نان با بوالبشر نان مرده زنده گشت و با خبر موم و هیزم چون فدای نار شد ذات ظلمانی او انوار شد سنگ سرمه چونک شد در دیدگان گشت بینایی شد آنجا دیدبان ای خنک آن مرد کز خود رسته شد در وجود زندهای پیوسته شد وای آن زنده که با مرده نشست مرده گشت و زندگی از وی بجست ✏ «مولوی»