پرسش خود را بپرسید

معنای واژه‌ی foil در روایت داستان

تاریخ
١١ ماه پیش
بازدید
٢٧٥

دوستان، من به دنبال معادل فارسی کلمه‌یfoil  با این تعریف هستم:

شخصیتی در روایت داستان که در تضاد با شخصیت دیگر (بخصوص قهرمان داستان) قرار دارد. لزوماً ضدقهرمان نیست اما گاهی ممکن است این دو یکی باشند.

تعریف  از ویکی‌پدیای انگلیسی: 

In any narrative, a foil is a character who contrasts with another character, typically, a character who contrasts with the protagonist, in order to better highlight or differentiate certain qualities of the protagonist.[2][3][4] A foil to the protagonist may also be the antagonist of the plot.[5]

٥٦٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٣١
برنزی
١٦

٤ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

شخصیت مقابل (و همانطور که خود شما اشاره داشتید الزاماً آنتاگونیست نیست و حضورش برای بروز خصوصیات ناشناخته‌ی قهرمان داستان است. اما در بعضی مواقع ممکن است با قهرمان داستان در کانفلیکت و تضاد باشد. به عبارت دیگر #مقابل بودن# به معنای در تقابل است  و نه در تضاد. این معنی کلمه foil برای موارد دیگر غیر از شخصیت یا حتی انسان هم بکار می‌رود:

his white cravat was a perfect foil for his bronzed features

کراوات سفیدش در تقابلِ عالی با رنگ پوستش (برنزه بودنش) بود.

بنابراین ترجمه مناسب #شخصیت مقابل# است.

٣٩,٠٥٧
طلایی
٤٧
نقره‌ای
٨٩٦
برنزی
٢٦٧
تاریخ
١١ ماه پیش
عکس پرسش

ممنونم بابت توضیح بسیار روشنگرتان

-
١٠ ماه پیش

یکی از این کلمات می تواند جایگزین چنین کلمه ای واقع شود 

حریف، مدعی، معارض، هماورد، هم چشم، 

٨٩٣,٣١٤
طلایی
١,٢٥٩
نقره‌ای
١٦,٥٠٥
برنزی
٨,٨٨٨
تاریخ
١١ ماه پیش

بسیار بسیار ممنونم

-
١٠ ماه پیش
سلام، چنتا معادل مدنظر هست برای کلمه شما ببینید کدومش رو ترجیح میدید: شخصیت مقابل، شخصیت سایه
٨٦,٩٩٠
طلایی
٩٩
نقره‌ای
٤,٣٧٦
برنزی
١,٢٧٣
تاریخ
١١ ماه پیش

خیلی ممنون

-
١٠ ماه پیش

در این مدخل آبادیس:

https://abadis.ir/entofa/foil-character/

٩,٩٩٩
طلایی
٢
نقره‌ای
١٦٢
برنزی
٨٤
تاریخ
١١ ماه پیش

ممنون. عجیبه که این ترکیب را خودم جستجو نکردم! معمولاً قبل از سؤال همه جوره موضوع را جستجو می کنم.

-
١٠ ماه پیش

پاسخ شما