پرسش خود را بپرسید

معنای واژه‌ی foil در روایت داستان

تاریخ
١ سال پیش
بازدید
٢٩٣

دوستان، من به دنبال معادل فارسی کلمه‌یfoil  با این تعریف هستم:

شخصیتی در روایت داستان که در تضاد با شخصیت دیگر (بخصوص قهرمان داستان) قرار دارد. لزوماً ضدقهرمان نیست اما گاهی ممکن است این دو یکی باشند.

تعریف  از ویکی‌پدیای انگلیسی: 

In any narrative, a foil is a character who contrasts with another character, typically, a character who contrasts with the protagonist, in order to better highlight or differentiate certain qualities of the protagonist.[2][3][4] A foil to the protagonist may also be the antagonist of the plot.[5]

٥٧٨
طلایی
٠
نقره‌ای
٣١
برنزی
١٦

٤ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

شخصیت مقابل (و همانطور که خود شما اشاره داشتید الزاماً آنتاگونیست نیست و حضورش برای بروز خصوصیات ناشناخته‌ی قهرمان داستان است. اما در بعضی مواقع ممکن است با قهرمان داستان در کانفلیکت و تضاد باشد. به عبارت دیگر #مقابل بودن# به معنای در تقابل است  و نه در تضاد. این معنی کلمه foil برای موارد دیگر غیر از شخصیت یا حتی انسان هم بکار می‌رود:

his white cravat was a perfect foil for his bronzed features

کراوات سفیدش در تقابلِ عالی با رنگ پوستش (برنزه بودنش) بود.

بنابراین ترجمه مناسب #شخصیت مقابل# است.

٤١,٨٣٦
طلایی
٥٢
نقره‌ای
٩٦٨
برنزی
٢٨٤
تاریخ
١ سال پیش
عکس پرسش

ممنونم بابت توضیح بسیار روشنگرتان

-
١ سال پیش

یکی از این کلمات می تواند جایگزین چنین کلمه ای واقع شود 

حریف، مدعی، معارض، هماورد، هم چشم، 

٩٢٠,٧٨٣
طلایی
١,٣٤٣
نقره‌ای
١٦,٧٨٣
برنزی
٨,٩٧٧
تاریخ
١ سال پیش

بسیار بسیار ممنونم

-
١ سال پیش
سلام، چنتا معادل مدنظر هست برای کلمه شما ببینید کدومش رو ترجیح میدید: شخصیت مقابل، شخصیت سایه
١١٥,٥٢١
طلایی
١٢٦
نقره‌ای
٤,٤١٥
برنزی
١,٣٢٧
تاریخ
١ سال پیش

خیلی ممنون

-
١ سال پیش

در این مدخل آبادیس:

https://abadis.ir/entofa/foil-character/

١٠,٠٨١
طلایی
٣
نقره‌ای
١٦٢
برنزی
٨٥
تاریخ
١ سال پیش

ممنون. عجیبه که این ترکیب را خودم جستجو نکردم! معمولاً قبل از سؤال همه جوره موضوع را جستجو می کنم.

-
١ سال پیش

پاسخ شما