پرسش خود را بپرسید
معنی integration کلمه به چه معنی
١ سال پیش
٢٢٢
٢ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
integration اسم است و معنیش میشه انسجام ، یکپارچگی ، یکپارچه سازی
integrated صفت است و معنیش میشه منسجم، یکپارچه
مثال:
Our company implemented an integrated system that enabled data integration across multiple platforms.
شرکت ما سیستم یکپارچه ای را اجرا کرد که یکپارچه سازی داده ها را در پلتفرم های متعدد امکان پذیر نمود.
١٢٣,٩٤٧
٦٨
٢٧٣
٢٥٦
١ سال پیش
1. integration اسم هست به معنی ادغام، یکپارچگی
The president was opposed to racial integration
(رئیس جمهور با ادغام نژادی مخالف بود)
2. integrated صفت هست به معنی یکپارچه
The community has become more integrated over the years
(جامعه در طول سال ها یکپارچه تر شده اس)
١٩,١١٠
٦
١٩٣
١٢٥
١ سال پیش